موضوع: "حرف حساب"

بی خیال باش



گاهی فقط بی‌خیال باش…

وقتی قادر به تغییرِ بعضی چیزها نیستی؛

روزت را برایِ عذابِ داشتن‌ها و افسوسِ نداشتن‌ها خراب نکن!

دنیا همین است؛

همه‌ی بادهای آن موافق،

همه‌ی اتفاقات آن دلنشین،

و همه‌ی روزهای آن خوب نیست!

اینجا گاهی حتی آب هم سربالا می‌رود…

پس تعجبی ندارد اگر آدم‌ها جوری باشند که تو دوست نداری!

گاه‌گاهی در انتخاب‌هایت تجدیدنظر کن.

فراموش نکن؛

تو مجاز به انتخابِ آدم‌هایی، نه تغییرِ آنها…

خوب تا کنیم




مادر بزرگ می گفت:

خدا نگاه می کنه ببینه

تو با بنده هاش چه جوری تا میکنی

تا همونجوری باهات تا کنه

پس خوب تا کنیم …

زندگی


دلخوشی های کوچک
یعنی یک لبخند در جواب نگاهت

یعنی ذوق کودک از توصیف کفش جدیدش

دلخوشی های کوچک یعنی در عین همه نداشتنها

یک برگ پاییزی را بگذاری در میان کتابهایت برای یادگاری

دلخوشی های کوچک یعنی جمع دوستانت

یعنی امروز باز تو زنده هستی 

یعنی باز عقربه ساعت زندگی ات

برای ۲۴ ساعت دیگر به راه افتاده

دلخوشی کوچک یعنی

چراغ خانه هنوز روشن است

زندگی

همین دلخوشی های کوچک است

به جزییات زندگی دقت می کنم و از آنها لذت می برم…

هدف داشته باش


غمها ارزش جنگيدن ندارند رهايشان کنيد

غمها آنقدر خسته اند که با کمترين بي توجهي از پا در مي آيند

براي شادی بغل باز کنيدو با اميد زندگی کنيد

به لبخندتان اجازه دهيدتا دنيايتان را تغييـر دهد

ولي به دنيايتان اجازه ندهيدکه لبخندتان را تغيير دهد.

سیاه ترین شبها هم تموم میشه و تو روز روشن رو میبینی 

تلاشت رو بکن وهدف داشته باش تو زندگیت

فریاد نزنید


هیچوقت برای فهمیده شدن فریاد نزنید

آنکه شما را بفهمدصدای سکوتتان را بهتر می شنود

جبران خلیل جبران

مـــــــادر


چمدونش را بسته بودیم،با خانه سالمندان هم هماهنگ شده بود

کلا یک ساک داشت ،کمی نون روغنی، آبنات، کشمش ،چیزهایی شیرین، برای شروع آشنایی …

گفت: “مادر جون، من که چیز زیادی نمیخورم یک گوشه هم که نشستم نمیشه بمونم، دلم واسه نوه هام تنگ میشه!”

گفتم: “مادر من دیر میشه، چادرتون هم آماده ست، منتظرن.”

گفت: “کیا منتظرن؟ اونا که اصلا منو نمیشناسن! آخه اون جا مادرجون، آدم دق میکنه ها، من که اینجا به کسی کار ندارم اصلا، اوم، دیگه حرف نمی زنم. خوبه؟ حالا میشه بمونم؟”

گفتم: “آخه مادر من، شما داری آلزایمر می گیری همه چیزو فراموش می کنی!”

گفت: “مادر جون، این چیزی که اسمش سخته رو من گرفتم، قبول! اما تو چی؟ تو چرا همه چیزو فراموش کردی پسرم؟!”

خجالت کشیدم …

حقیقت داشت، همه کودکی و جوونیم و تمام عشق و مهری را که نثارم کرده بود، فراموش کرده بودم.اون بخشی از هویت و ریشه و هستیم بود،راست می گفت، من همه رو فراموش کرده بودم!

زنگ زدم خانه سالمندان و گفتم که نمی ریم

توان نگاه کردن به خنده نشسته برلب های چروکیده اش رو نداشتم، ساکش رو باز کردم

نون روغنی و … همه چیزهای شیرین دوباره تو خونه بودند!

آبنات رو برداشت

گفت: “بخور مادر جون، خسته شدی هی بستی و باز کردی.”

دست های چروکیدشو بوسیدم و گفتم:

“مادر جون ببخش، فراموش کن.”

اشکش را با گوشه رو سری اش پاک کرد و گفت:

“چی رو ببخشم مادر، من که چیزی یادم نمی یاد، شاید فراموش میکنم! گفتی چی گرفتم؟ آلمیزر؟!”

در حالی که با دستای لرزونش، موهای دخترم را شونه میکرد زیر لب می گفت: “گاهی چه نعمتیه این آلمیزر…

نوشته کیه نمیدونم ولی تلنگر خوبیه برامون تا عزیزامون رو فراموش نکنیم 

چهار"نونِ"راهگشا

برای داشتن رابطه خوب وایجاد آرامش به چهار چیز نیاز داریم 

۱-نبین

۲-نگو  

۳-نشنو

۴-نپرس

درچه مواردی، چگونه؟

۱. نَبین

۱- عیب مردم را نبین

۲-مسائل جزئی درزندگیِ خانوادگی را نبین

۳- کارهای خوب خودترا که برای دیگران انجام داده ای؛ نبین

۴-درجاهایی باید وانمودکنی که ندیدی،یعنی (اصل قانون تغافل)

۲. نَگو

 ۱-هرچه شنیدی؛نگو 

 ۲-به کسی که حرفت، دراو تأثیرندارد؛ نگو   

۳- سخنی که دلی را می آزارد؛ نگو

۴-هرسخنِ راستی راهرجاوبه هرکس نگو

۵- هرکارخیری که در حق دیگران کردی؛نگو

۶- راز هایت را نگو؛ حتی به نزدیکترین

 افرادخودت

۳. نَشنو

۱- هر سخنی ارزش شنیدن ندارد،نشنو

۲-وقتی دونفر آهسته سخن میگویندسعی  کن نشنوی،یعنی نشنو

۳- غیبت را نشنو

۴- گاهی وانمود کن که نشنیدی،یعنی

(اصل قانون تغافل)

۴. نَپرس

۱-آنچه راکه به تومربوط نیست؛ نپرس

۲-آنچه که شخص ازگفتن آن شرم دارد؛ نپرس

۳- آنچه باعث آزارشخصمی شود؛ نپرس

۴- آن پرسشی که درآن فایده ای نیست ،نپرس

۵-آنچه که موجب اختلافو نزاع می شود؛ نپرس

تبر نامهربانی





ریشه های قالی را تا می کنیم 
تا سالم بماندولی ریشه ی زندگی یکدیگر را  با تبر نامهربانی قطع می کنیم

و اسمش را می گذاریم ؛برخورد منطقی

دل می شکنیم؛و اسمش می شود فهم و شعور

چشمی را اشکبار می کنیم؛و اسمش را می گذاریم حق

غافل از اينكه …

اگر در تمام این مواردفقط کمی صبوری کنیم؛

دیگر مجبور نیستیم عذرخواهی کنیم

ریشه ی زندگیِ انسانها را دریابیم

و چون ریشه های قالی محترم بشماریم

گاهی متفاوت باش

بخشش را از خورشيد بیاموز

محبت را بی محاسبه پخش کن

خوشبختی


خوشبخت ترین مخلوق خواهی بود…

اگر امروزت را آنچنان زندگی کنی،

که گویی نه فردایی وجود دارد برای دلهره

و نه گذشته ای برای حسرت…

اعتبار آدمها



اعتبار آدمها ،به حضورشان نیست…

به دلهره ای است کهدر نبودنشان احساس میشود….

بعضی از نبودنها را هیچ بودنی ،پر نمیکند…

حواسمان باشد

 
مداحی های محرم