موضوع: "حدیث بندگی"

حدیث قدسی

 

يابنَ آدَمَ، خَلَقتُ الأَشياءَ لِأَجلِك و خَلَقتُكَ لِأَجلی

 

ای فرزند آدم همه چیز را برای تو آفریدم و تو را برای خودم

 

? مکیال المکارم، ج ۲، ص ۳۷۳

راه نفوذ شیطان به درون انسان

حضرت آیت الله جوادی آملی

امام_علي(عليه‌السلام) درباره نقش شيطان در ايجاد بحران هويت بشر مي‏فرمايد:


?منحرفان، شيطان را معيار كار خود گرفتند و شيطان نيز آنها را دام خود قرار داد و در دلهاي آنان تخم گذاشت و جوجه‏ هاي خود را در دامانشان پرورش داد؛ با چشمهاي آنان نگريست و با زبانهاي آنان سخن گفت، پس با ياري آنها بر مركب گمراهي سوار شد و كردارهاي زشت را در نظرشان زيبا جلوه داد. [1]

?به فرموده امام_صادق(عليه‌السلام) عقل و قلب آدمي، اصل اوست: «أصل الإنسان لبّه»[2]


بنابراين شيطان با نفوذ به نهان‏خانه وجود انسان كه مركز هويت ‏سازي اوست، مي ‏كوشد گوهر اصلي او را تخليه كند و ديگري را به جاي او بنشاند.

 

شيطان سلسله مراتب را رعايت مي‏كند:


- ابتدا انسان را به ? مكروهات
-و سپس به گناهان كوچك مبتلا مي‏كند
-و پس از آن او را به گناهان بزرگ معتاد مي‏كند،
-در نتيجه معاذ الله او دين را تكذيب مي‏كند.

 

شيطان وقتي به درون بشر راه مي‏يابد، براي
بذرافشاني فساد زمينه مي‏سازد:


▫️حقايق و معارف را نابود مي‏كند
▫️و سپس تخمهاي فساد را در آن مي‏كارد
▫️و آنها را آبياري مي‏كند تا سبز شود؛
▫️ آن‏گاه كم‏كم در اينها لانه مي‏كند
▫️و در لانه تخم مي‏گذارد و تخمهاي خود را به جوجه تبديل مي‏كند و زماني كه اين جوجه‏ ها بزرگ شدند، برخي شئون علمي و انديشه بشر و بعضي شئون عملي و انگيزشي او را تسخير مي‏كند، تا به جاي او ببينند، بشنوند و سخن بگويند و اين شخص بيچاره خيال مي‏كند كه خود اوست كه سخن مي‏گويد، مي‏بيند و مي‏شنود.

 


?[1] ـ نهج البلاغه، خطبه 7
?[2] ـ الامالي [صدوق]، ص 199؛ بحار الأنوار، ج 1، ص 82.
کتاب تفسیر انسان به انسان ص360

داستانک


امام كاظم عليه السلام مي فرمايند:

اى هشام! … در خلوت خويش از خداوند حيا كنيد همان گونه كه در آشكار خود از مردم حيا مى ‏كنيد.

[تحف العقول صفحه: 717]


داستانك:
سيد محمد اشرف علوي مي‏نويسد:


« در سفري به مصر، آهنگري را ديدم كه با دست خود آهن گداخته را از كوره آهنگري بيرون مي‏آورد و روي سندان مي‏گذاشت و حرارت آهن به دست وي اثر نمي‏كرد. با خود گفتم اين شخص، مردي صالح است كه آتش به دست او كارگر نيست. ازاين‏رو، نزد آن مرد رفتم، سلام كردم و گفتم:


«تو را به آن خدايي كه اين كرامت را به تو لطف كرده است، در حق من دعايي كن.»

 

مرد آهنگر كه سخن مرا شنيد، گفت: «اي برادر! من آن‏گونه نيستم كه تو گمان كرده‏ اي.»گفتم: «اي برادر! اين كاري كه تو مي‏كني، جز از مردمان صالح سر نمي‏زند.»

 

گفت: « گوش كن تا داستان عجيبي را دراين‏باره براي تو شرح دهم.

 

روزي در همين دكان نشسته بودم كه ناگاه زني بسيار زيبا كه تا آن روز كسي را به زيبايي او نديده بودم، نزد من آمد و گفت:

 

« برادر! چيزي داري كه در راه خدا به من بدهي؟»

 

من كه شيفته رخسارش شده بودم، گفتم: «اگر حاضر باشي با من به خانه‏ ام بيايي و خواسته مرا اجابت كني، هرچه بخواهي به تو خواهم داد.»


زن با ناراحتي گفت: «به خدا سوگند، من زني نيستم كه تن به اين كارها بدهم.» گفتم: «پس برخيز و از پيش من برو.»


زن رفت. پس از چندي دوباره نزد من آمد و گفت: «نياز و تنگ‏دستي، مرا به تن دادن به خواسته تو وادار كرد.»


من برخاستم و دكان را بستم و وي را به خانه بردم. چون به خانه رسيديم،

 

گفت: «اي مرد! من كودكاني خردسال دارم كه آنها را گرسنه در خانه گذاشته ‏ام و بدينجا آمده‏ام. اگر چيزي به من بدهي تا براي آنها ببرم و دوباره نزد تو باز گردم، به من محبت كرده‏ اي.»


من از او پيمان گرفتم كه باز گردد. سپس چند درهم به وي دادم. آن زن بيرون رفت و پس از ساعتي بازگشت. من برخاستم و در خانه را بستم و بر آن قفل زدم.


زن گفت: «چرا چنين مي‏كني؟»

گفتم: «از ترس مردم.»

زن گفت: «پس چرا از خداي مردم نمي‏ترسي؟»

گفتم: «خداوند، آمرزنده و مهربان است.»


اين سخن را گفتم و به طرف او رفتم.ديدم كه وي چون شاخه بيدي مي‏لرزد و سيلاب اشك بر رخسارش روان است.

به او گفتم: «از چه وحشت داري و چرا اين‏گونه مي‏لرزي؟ »

زن گفت: «از ترس خداي عزوجل.»

سپس ادامه داد: «اي مرد! اگر به خاطر خدا از من دست برداري و رهايم كني، ضمانت مي‏كنم كه خداوند تو را در دنيا و آخرت به آتش نسوزاند.»

من كه وي را با آن حال ديدم و سخنانش را شنيدم، برخاستم و هرچه داشتم به او دادم

و گفتم: «اي زن! اين اموال را بردار و به دنبال كار خود برو كه من تو را به خاطر خداوند متعال رها كردم.»


زن برخاست و رفت. اندكي بعد به خواب رفتم و در خواب بانوي محترمي كه تاجي از ياقوت بر سر داشت، نزد من آمد و گفت: «اي مرد! خدا از جانب ما جزاي خيرت دهد.»

پرسيدم: شما كيستيد؟

فرمود: «من مادر همان زني هستم كه نزد تو آمد و تو به خاطر خدا از او گذشتي. خدا در دنيا و آخرت تو را به آتش نسوزاند.»

پرسيدم: «آن زن از كدام خاندان بود؟» فرمود: «از ذريه و نسل رسول خدا (صلّی ‏الله عليه و آله و سلّم).»


من كه اين سخن را شنيدم، خداي تعالي را شكر كردم كه مرا موفق داشت و از گناه حفظم كرد …


سپس از خواب بيدار شدم و از آن روز تاكنون آتش دنيا مرا نمي‏سوزاند و اميدوارم آتش آخرت نيز مرا نسوزاند.

 

[منبع:فضائل ‏السادات، ص 240 و 241 و کتاب «گناه گریزی» سیدحسین اسحاقی]

 

میلاد مبارک

 

 

**********************************************

بر امام منتظر بادا مبارک این ولادت

تهنیت بر شیعیان حضرتش از این ولادت

رسید شادى شیعیان به عرش اعلى
چونکه شد نور رخ موسوى هویدا

ولادت امام کاظم علیه السلام مبارک

**********************************************

 

امام موسی کاظم علیه السلام: يا هِشامُ، إنَّ العُقَلاءَ تَرَكوا فُضولَ الدُّنيا فكَيفَ الذُّنوبُ، و تَركُ الدُّنيا مِن الفَضلِ، و تَركُ الذُّنوبِ مِن الفَرضِ؛

اى هشام! خردمندان، زيادىِ دنيا را هم وا گذاشتند چه رسد به گناهان، در حالى كه رها كردن دنيا فضيلت است و رها كردن گناه واجب.

? الكافی: ج1، ص17، ح12


 

 

امام موسی کاظم علیه السلام: بازیگوشی پسر در دوران کودکی پسندیده است، برای این که در بزرگسالی بردبار شود.

? میزان الحکمه، ج۶، ص ۲۵۷

 

 

نیازمندشش مورد...

 

مردے نزد پيامبر صلي الله عليه و آله آمد و گفت: بہ من كارے بياموز ڪہ خداوند ، به سبب آن ، مرا دوست بدارد و مردم نيز دوستم بدارند، و خدا دارايى ام را فزون گرداند و تن درستم بدارد و عمرم را طولانى گرداند و مرا با تو محشور ڪند.


حضرت فرمود: اينهايى كه گفتى شش چيز است كه به شش چيز ، نياز دارد:

 

❶اگر مى خواهى خدا تو را دوست بدارد ، از او بترس و تقوا داشته باش.


❷ اگر مى خواهى مردم دوستت بدارند ، به آنان نيكى كن و به آنچه دارند ، چشم مدوز.


❸ اگر مى خواهى خدا دارايى ات را فزونى بخشد ، زكات آن را بپرداز.


❹ اگر مى خواهى خدا بدنت را سالم بدارد ، صدقه بسيار بده.


❺ اگر مى خواهى خداوند عمرت را طولانى گرداند ، به خويشاوندانت رسيدگى كن.


❻ و اگر مى خواهى خداوند تو را با من محشور كند ، در پيشگاه خداى يگانه قهّار ، سجده طولانى كن.



?بحار الأنوار ج 85 ص 164 ح 12

شیعه واقعی

آیت الله مجتهدی تهرانی (ره):

امام صادق(ع) در مورد مشخصات شيعه واقعي می‌فرمایند: «إنما شیعه الجعفر من عفه بطنه و فرجه و شده الجهاده و العمل الخافه و رجا الثوابه و خاف العقابه».

1) «من عفه بطنه»؛ حرام نخورد، عفت بطن داشته باشد، وسواس داشته باشد در حلال و حرام.
حالا اگر می‌دونی این آقا حرام خوره، رشوه خوره چرا می‌ری خونش غذا می‌خوری؟ شیعه کسي هست که حلال بخورد.

2) «و فرجه»؛ فرجش هم عفت داشته باشد. زنا نکند، گناه نکند، دامنش را آلوده نکند.

3) «و شده الجهاده» جد و جهدش هم در عبادت زیاد باشد. به فکر نماز اول وقت، نماز شب، نماز جماعت، خمس، مکه باشد.

4) «و العمل الخاف»؛ و هر کاری که می‌کند برای خدا بکند نه برای ریا. مسجد می‌سازد برای خدا، بیمارستان می‌سازد برای خدا.

5) «و رجا الثوابه»؛ امید ثواب هم داشته باشد. عبادت کند امید هم داشته باشد که خدا ثواب می‌دهد.

6) «و خاف العقابه»؛‌ از عقاب خدا هم بترسد.

اگر همچین آدمی دیدید که این صفات را دارد، شیعه امام صادق(ع) است، اگر این صفات را کسی ندارد به خودش نگويد شیعه هست.

 

یعسوب الدین یعنی چه؟

«یعسوب الدین» یکی از القاب زیبای مولی امیرالمؤمنین علیه السلام است.
آیا می‌دانید «یعسوب» به چه معناست؟

 

عرب به فرمانده‌ی زنبورهای عسل «یعسوب» می‌گوید. هنگامی که زنبورهای کارگرگل‌ها را برای درست کردن عسل می‌مکند و به کندو باز می‌گردند، ابتدا مورد بازرسی قرار می‌گیرند.


بدین صورت که فرمانده زنبورها (یعسوب) در جلوی در کندو می‌ایستد. آنگاه زنبورها را بو می‌کند، هر زنبوری که بر روی گل بدبود نشسته باشد و توشه بدبو به همراه داشته باشد حق ورود به کندو را ندارد، بلکه مورد تهاجم زنبورهای نگهبان واقع می‌شود، و اگر موفق به فرار نشود لاشه او موجب عبرت سایر زنبورها خواهد شد.

 

 آری امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیز در روز قیامت بر در بهشت می‌ایستد، و هر کسی را که بوی ولایت آن حضرت را با خود نداشته باشد از ورود به بهشت محروم می‌نماید.

 

امام علی علیه السلام:برای مودب بودن همین بس که آنچه برای خودت دوست داری در حق دیگران روا داری.

 

 آمالی شیخ طوسی ج۱ ، ص ۱۱۴

روز غدير خم برترين عيد امّت من است.

 

پيامبر خدا صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله: يَومُ غَديرِ خُمٍّ أفضَلُ أعيادِ اُمَّتي؛

روز غدير خم برترين عيد امّت من است.

? بحار الأنوار ، ج 97 ، ص 110

عید غدیر

 

 پيامبر خدا صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله:

ولايَةُ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ وِلايَةُ اللّه‏ِ و حُبُّهُ عِبادَةُ اللّه‏ِ وَ اتِّباعُهُ فَريضَةٌ مِنَ اللّه؛

ولايت على‏ بن ابی‌طالب عليه‏ السلام ولايت خدا و محبّت او عبادت خدا و پيروى از او فريضه‌اى از جانب خدا است.

? بشارة المصطفى ، ص 16

 

میلاد امام هادی علیه السّلام مبارک باد