جمعه...انتظار...

 

آخر ای عشق به دادم نرسیدن تا کی
عطش آلود تو را جام ندیدن تا کی
من که چون سایه به دنبال توام در همه حال
پس از این شاخه به آن شاخه پریدن تا کی
شاه خوبان شدی و روی ز ما پوشیدی
چون سلیمان شدن و مور ندیدن تا کی
روز اول که به عشق تو گرفتار شدم
چون الف بودم، چون دال خمیدن تا کی
دوستان کوه‎کنی پیشه‌ی هر روزه ماست
مثل فرهاد به شیرین نرسیدن تا کی

شاعر: محمد کشاورز

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.