کتاب: بانوی من زهرا
نویسنده: دکتر نادر فضلی
ناشر: مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر

معرفی کتاب: کتاب بانوی من زهرا تألیف دکتر نادر فضلی شامل صفات، ویژگی‌ها و زندگینامه حضرت فاطمه سلام الله علیها از زبان خودشان و به نقل از کنیز و همدم ایشان فضه می‌باشد.

نثر ساده، گویا و روان این کتاب بگونه ای است که خواننده بدون ملالت برای دانستن ادامه داستان ترغیب می شود.

حضرت داستان زندگی خود را از دوران سخت و پرمشقت کودکی و مصائبی که بر ایشان و خاندان بزرگوارشان در شعب ابیطالب گذشته و از دست دادن مادر گرامیشان حضرت خدیجه سلام الله علیها آغاز و از آن به حلاوت یاد می کنند.

پس از آن به ماجرای هجرت پدر به یثرب و ازدواج با امام اول شیعیان حضرت علی علیه السلام و مسائل پیرامون آن و زندگی مشترک خود می پردازند که برای جوان امروزی جای شگرف و پندآموزی دارد.
نویسنده کتاب سعی دارد با نقل داستانهایی به بیان فضایل، کرامات علمی، اخلاقی و ویژگی های شخصیتی آن حضرت پرداخته و خواننده را با خود همراه سازد و در پایان نیز شهادت غم انگیز بانوی بزرگوار حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از زبان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت می شود که خواندن آن برای شیعیان و دوستداران این بانوی بزرگوار خالی از لطف و معرفت نیست.

بخشی از کتاب: جابر گفت از رسول اکرم صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمود: «چون روز قیامت شود، دخترم فاطمه سوار بر مَرکبی شگفت انگیز، حضور می یابد. او در حالی می آید که هاله ای از نور او را فرا گرفته است و هزاران هزار فرشته او را همراهی می کنند و فرشته بزرگ خدا، حضرت جبرئیل، در حالیکه زمام آن مرکب را به دست دارد با صدایی بلند ندا در می دهد و می گوید: دیدگان خویش فرو بندید تا فاطمه، دختر محمد عبور کند.
در آن روز همه ی پیامبران و فرستادگان خداوند و نیز تمامی شهیدان و صدیقان، دیدگان خویش فرو می بندند تا آن که دخترم زهرا، از صحرای محشر عبور کند. او می آید تا آنکه در برابر عرش خدا قرار می گیرد و از مرکب به زیر می آید و به خداوند چنین عرض می کند: ای خداوند، ای سید و سرور من، میان من و آنان که به من ظلم و ستم کرده اند و فرزند مرا کشته اند، داوری فرما.
پس از این دادخواهی، ندای الهی برمی خیزد که: ای حبیب من، ای دختر حبیب من از من بخواه تا عطایت فرمایم. شفاعت کن تا شفاعت تو را بپذیرم. به عزت و جلالم سوگند که از ستم هیچ ستمگری چشم نمی پوشم.
درآن هنگام دخترم عرض می کند: خدایا، فرزندان و شیعیان مرا دریاب. پروردگارا شیعیان فرزندانم و دوستداران مرا از آتش دوزخ رهایی بخش. ای خدای من! دوستدارانم و دوستداران فرزندان مرا بیامرز.
در این هنگام ندایی از جانب خداوند بر می خیزد که: فرزندان فاطمه کجایند؟! پیروان و دوستداران زهرا کجایند؟! دوستداران فرزندان صدیقه کجایند؟!
سپس آنان که مورد خطاب خداوندی قرار گرفته اند، پیش می آیند و فرشتگان رحمت، ایشان را در میان می گیرند و فاطمه هم پیشاپیش ایشان، به راه می افتد و همگی به برکت و شفاعت دخترم وارد بهشت می شوند.»