نوشته شده توسط
مهنــــا در حکایت
فریدون یه انگشت نداشت، مادر زادی انگشت اشارهی دست چپ نداشت! ننه بابای خوب داشت، خانوادهی درست حسابی؛مدرسهی خوب درس خوند؛ سفرای خوب خوب رفت؛ دانشگاه رفت، مهندس شد، اما… یه انگشت نداشت… همین درد توی سینهش بود! درد بدتر اینکه دختری که عاشقش…
بیشتر »