بار خدایا !
تاکی میان من و تو ،منی و مائی بود .منی از میان بردار تا منیت من تو باشد و من هیچ نباشم .
الهی، تا با توام بیشتر از همه ام و چون با خودم، کمتر از همه ام .
یک روز وقتی کارمندان به اداره رسیدند، اطلاعیه بزرگی را در تابلو اعلانات دیدند که روی آن نوشته شده بود: دیروز فردی که مانع پیشرفت شما در این اداره بود درگذشت! شما را به شرکت در مراسم تشییع جنازه که ساعت ۱۰ صبح در سالن اجتماعات برگزار میشود دعوت… بیشتر »
داستان به مناسبت شهادت امام هادی مسعودی در مروج الذهب گفته است که عده ای نزد متوکل آمده و سخن چینی و بدگویی کردند که در منزل حضرت امام هادی اسلحه و نامه های زیادی از طرف شیعیانش از اهالی قم برای او فرستاده اند موجود است. او میخواهد علیه حکومت تو شورش… بیشتر »
تأملی در آیه ای از قرآن «وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ ۚ أُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ» و همچون کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا نیز آنها را به «خود فراموشی» گرفتار کرد، آنها فاسقانند. [خود فراموشی چیست؟]… بیشتر »
حضرت امام جواد علیه السلام فرمودند : مؤمن نیازمند سه خصلت است : ۱.توفیق از سوی خداوند، ۲.واعظی از درونِ خود، ۳.پذیرش پند و نصیحت از کسی که او را پند میدهد. تحف العقول ، ص ۴۵۷ . ۱- توفیق از سوی خداوند مؤمن باید تو هر کاری، تلاشش رو بکنه، زحمتش… بیشتر »
مراقب باشیم، لذتهای گذرا ما را از رستگاری محروم نکند مردی نابینا درون قلعهای گرفتار شده بود و نومیدانه میکوشید خودش را نجات دهد. چاره را در این دید که با لمسکردن دیوارها، دری برای رهایی پیدا کند. پس، گرداگرد قلعه را میگشت و با دقت به تمام دیوارها… بیشتر »
بیشتر ما آدم های دقیقه نودیم! قدر خوبیِ کسی که عاشقمان بود را وقتی میفهمیم که چمدان به دست میرود. دقیقه نود یاد کارهایی که میتوانستیم بکنیم و نکردیم میافتیم. دقیقه نود یاد حرفها و کارهایی میافتیم که حالا مثلِ …… بیشتر »
زن جوانی در سالن فرودگاه، منتظر پروازش بود. چون هنوز چند ساعت به پروازش باقی مانده بود، تصمیم گرفت برای گذراندن وقت، کتابی خریداری کند. او یک بسته بیسکوئیت نیز خرید و بر روی یک صندلی نشست و در آرامش شروع به خواندن کتاب کرد…مردی در کنارش نشسته… بیشتر »