مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
بار خدایا ! تاکی میان من و تو ، منی و مائی بود.
منی از میان بردار تا منیت من تو باشد و من هیچ نباشم.
الهی ، تا با توام بیشتر از همه ام و چون با خودم ، کمتر از همه ام .
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
دوشنبه 02/01/21
رهبر انقلاب: قلّهی ماه رمضان، ایّام قدر و لیالی مبارکهی قدر است؛ ما به این قلّه رسیدهایم؛ از فرصت بینظیر توسّل و تضرّع و دعا و طلبِ از پروردگار عالم [باید] استفاده کنیم… برای خودتان و همهی برادران دینیتان و کشورتان و جامعهتان دعا کنید و از خدا مطالبه کنید، درخواست کنید و مطمئنّ به اجابت باشید.
دوشنبه 01/12/29
به پایان سال رسیدهایم؛ انتهایِ کوچهٔ اسفند.
بیایید برای هم دعا کنیم؛
دعا کنیم برای جاودانگی مهر مادر،
همیشه سبز ماندن نگاه خستهٔ پدر،
سلامتی همسر و خواهر و برادر و فرزند،
برای دل دوستانمان دعای روشنی کنیم:)
دعا کنیم برای قلب مهربان همسایه،
دعا کنیم برای تمام بیمارانی که چشم به خدای بخشنده و مهربان دوختهاند.
دعا کنیم برای تمام آنانی که سفره خالیِشان را به حرمت مهربانی خداوند منان شکر میگویند.
دعا کنیم برای دل کودکانی که جای خالی پدر گوشه سفره هفت سینِشان به چشم میخورد؛ اما لبخند میزنند…
برای دل مادر و به پاس شکر خدای بزرگ:)
دعا کنیم هیچ پدر و مادری در این شب عید شرمندهٔ نگاهِ اشکآلود فرزندش نشود و دعا کنیم برای تمام کسانی که این روزها زیرِ بار مشکلات سخت معیشتی، به امید لطف خدای بزرگ، هنوز لبخند میزنند.
و بعد؛
دعا کنیم برای دلمان تا همیشه آبی بماند و لبریز از مهر به دیگران..
یادِمان نرود دنیا در گذر است…
جایی برای شستشوی دلِمان از تمام غصهها
و کدروتها پیدا کنیم
گاهی خیلی زود دیر میشود…
هرروزِتان نوروز؛ نوروزِتان پیروز
چهارشنبه 01/12/03
بالاخره یه روزی درست میشه
اون یه روز می تونه دیر باشه یا خیلی نزدیک
بستگی داره به زمان بسپری و شانس و اقبال ،
یا بسپریش به تلاش و حرکت و بلند شدن خودت ،
همه چی یه روزی بالاخره درست میشه ،
اما اگه امروز نشستی و منتظر بقیه بودی تا بهترش کنن ،
شاید اون موقع فقط سر تکون دادن و حسرتش واسه تو بمونه و لذتش واسه بقیه ،
آره درست میشه ،،،
اما کی و چجوری و چطوریش ؟
به من و تو به خودمون بستگی داره ،
نذاریم خیلی دیر شه که از لذتش فقط حسرتش بمونه …
داد بزن
فریاد بزن
با تموم وجودت
بگو درستش می کنم
همین حالا
همین الان
همین جا
خودم
درستش می کنم
باور دارم که به زودی درست میشه …
همین والسلام.
سه شنبه 01/12/02
چند ماه پیش، دوست من که به تازگی از 50 سالگی گذشته بود. فقط حدود 8 روز بعد.. او به بیماری مبتلا شد … و به سرعت درگذشت.
در گروه پیام تسلیت دریافت کردیم که …"همه غمگین هستيم. او دیگر بین ما نیست"… برایش آرامش خواستیم
دو ماه بعد به شوهرش زنگ زدم. فکری به ذهنم خطور کرد که او باید ویران شده باشد چون خانمش علاوه بر کار معلمی و دردسراش… تا زمان مرگش بر همه چیز نظارت می کرد.. کارهای خانه.. تحصیل فرزندان… کمک به دختر و داماد و نوه..خواهر و برادران.. رسیدگی به والدین سالخورده.. مشکلات اقوام.. همه چیز، همه چیز، همه چیز…
او گاهی بیان می کرد…” خانه من به من نیاز دارد، .. شوهرم حتی متوجه کارهای ریز و درشت من نمیشود، خانواده ام برای همه چیز به من نیاز دارند، اما هیچ کس برای تلاش هایی که انجام می دهم اهمیتی نمی دهد یا حتی یک قدردانی ساده نمی کند.یک شاخه گل به نشانه تشکرو اینکه مرا و زحمات مرا میبینند.. احساس می کنم همه آنها تصور میکنند که این وظیفه من هست و امری است طبیعی.. “.
آره… با شوهرش تماس گرفتم تا ببینم آیا خانواده به حمایتی نیاز دارد یا نه، چون احساس میکردم حال که همسری به این زرنگی را از دست داده .. ناگهان باید تمام مسئولیتها را برای همه چیز خودش برعهده بگیرد.. پدر و مادر پیر همسرش، بچهها،، او چگونه باید مدیریت کند؟
تلفن همراه، مدتی زنگ خورد.. جواب نداد… بعد از یک ساعت تماس گرفت و عذرخواهی کرد که نتوانسته است به تماس من پاسخ دهد.. چون یک ساعتی است که در باشگاهش تنیس بازی کرده و با دوستانش ملاقات کرده است. برای اطمینان از اینکه او اوقات خوبی داشته است.
پرسیدم: “در خانه خوب هستید؟”
جواب داد، یک آشپز تعیین کردم. کمی بیشتر به او پول داده و او خواربار و آذوقه می خرد. یک سرپرست تمام وقت برای والدین سالخورده خود تعیین کردم .
او گفت: “به خوبی مدیریت مي كند و بچه ها خوب هستند. زندگی در حال بازگشت به حالت عادی است…
به سختی توانستم چند جمله بگویم و گوشی را قطع کردم
اشک از چشمانم سرازیر شد.
دوستم در فکر من ماند… او به دلیل یک بیماری مادرش جلسه مدرسه را از دست داده بود. او عروسی برادرش را بخاطر کار زیاد از دست داده بود او خیلی خیلی کم تفریح و مسافرت میرفت زیرا باید بر تعمیرات خانه، کارهای فرزندان و… نظارت می کرد… اگر او نبود کارهای خانه را چه کسی انجام میداد…
او بسیاری از مهمانیها و فیلمهای سرگرمکننده را از دست داده بود، زیرا فرزندانش امتحان داشتند که باید آشپزی میکرد و باید و کارهای مدرسه و تصحیح ورقه شاگردانش… انجام میداد..
او تنها همیشه به دنبال مقداری توجه، ذره ای قدردانی و شناخت بود… که هرگز به آن نرسید.
امروز دلم میخواد بهش بگم..
هیچ کس مهم تر از خودت نبود..
که ذره ای برایش وقت نذاشتی… .
تو به خودت یاد دادی که همیشه در رتبه دوم و سوم و… قرار داری… اول و دوم و… بقیه بعد خودت…
نیش های واقعیت : پس از مرگ او، دو خدمتکار دیگر استخدام شدند و خانه مرتب شد ..همه کارها انجام شد..
پس تا زنده ای برای خودت ارزش قائل شو.. از زندگی لذت ببر.. این چهارچوب ذهنی را از خود دور کن که من باید کارهای همه را یک تنه بدوش بکشم … بدون من خانه رنج خواهد برد..مگر چندبار در این سن خواهی بود.. چند بار زندگی خواهی کرد.. تو زیر بار کار و.. له میشوی.. و چه زود بعد رفتنت فراموش خواهی شد…
پیام من به تو خانوم خونه
از همه بیشتر برای خودت وقت بگذار.. زمانی متعلق به خودت..
همه خود را، سلامتی و عمر خود را فدای دیگران نکن… له میشوی.. کسی هم زحماتت را نمیبیند و قدردانت نیس..
با دوستان خود در تماس باشید… صحبت کنید، بخندید و لذت ببرید
اشتیاق خود را زندگی کنید، زندگی خود را زندگی کنید
هر از چند گاهی کارهایی را انجام دهید که دوست دارید انجام دهید…
خوشبختی خود را در دیگران جستجو نکن، تو نیز سزاوار خوشبختی هستی، زیرا اگر شاد نباشی نمی توانی دیگران را خوشحال کنی.
همه به شما نیاز دارند و شما نیز به مراقبت و محبت خود و دیگران نیاز دارید.چرا همیشه محبت یک طرفه باشد..
همه ما فقط یک زندگی برای زیستن داریم .آن را با غصه خوردن و درد و کار و زحمت به پایان نبریم… زندگی زیباست …. زیباییهاش را نصیب خود کنیم و از لحظه لحظه آن برای ابراز محبت و عشق ورزیدن بهره بگیریم…. ناگهان چه زود دیر میشود…
سه شنبه 01/11/25
از گابریل گارسیا پرسیدند:
اگر بخواهی کتابی صد صفحه ای درباره امید بنویسی، چه می نویسی؟
گفت:
نود و نه صفحه رو خالی میذارم. صفحه آخر، سطر آخر،
می نویسم
یادت باشه دنیا گرده،
هر وقت احساس کردی به آخر رسیدی
شاید در نقطه شروع باشی…
زندگی ساختنی است؛
نه ماندنی..
بمان برای ساختن
نساز برای ماندن…
منتظر نباش کسی برایت گل بیاورد،
خاک را زیر و روکن…
بذر را بکار،
از آن مراقبت کن
گل خواهد داد….
برای موفق شدن و ساختن دوباره زندگیت از همین امروز شروع کن.
یک شروع تازه …
و این را بدان که اگر امیدوارانه تلاش کنی قطعا موفق میشوی.
دوشنبه 01/11/24
آنان که به من بدی کردند ، مرا هشیار کردند …
آنان که از من انتقاد کردند ، به من راه و رسم زندگی آموختند …
آنان که به من بی اعتنایی کردند ، به من صبر وتحمل آموختند …
آنان که به من خوبی کردند ، به من مهر و وفا ودوستی آموختند …
پس خدایا
به همه ی آنانی که باعث تعالی دنیوی واخروی من شدند ،
خیر ونیکی دنیا وآخرت عطا بفرما .
شهید دکتر چمران