مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
بار خدایا ! تاکی میان من و تو ، منی و مائی بود.
منی از میان بردار تا منیت من تو باشد و من هیچ نباشم.
الهی ، تا با توام بیشتر از همه ام و چون با خودم ، کمتر از همه ام .
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
شنبه 02/05/07
آیا اعطای پاداش در برابر گریه برای امام حسین (علیهالسلام)، شامل هر گریه کنندهای، با هر نیتی و با هرگونه عملکردی میشود؟
گریه بر امام حسین (علیهالسلام) همچون سایر عبادات، ارتباطی تنگاتنگ با نیت افراد پیدا میکند؛ به طوری که اگر اولا خالصانه و به قصد تقرب به خداوند انجام شود، و ثانیا با معرفت و شعور همراه باشد، به بالاترین درجه پذیرش میرسد و فرد را به بالاترین پاداشها میرساند.
همچنین شکی نیست که خداوند هرگز گریه از روی ریاکاری و خودنمایی را نمیپذیرد. برخی به اشتباه پنداشتهاند ریا در گریه برای امام حسین (علیهالسلام) استثنا شده و حرام نیست و گمان کردهاند که تباکی، تجویزی برای ریاکاری است. در حالی که همان گونه که پیشتر در بیان مفهوم تباکی گذشت، «تباکی» خود را به گریه واداشتن است که اگر از روی اخلاص و معرفت باشد، قطعا اجر فراوانی دارد….
گفتنی است اخباری که درباره ثواب و فضیلت عزاداری برای امام حسین (علیهالسلام) یا سرودن شعر در سوگ آن حضرت، از معصومان (علیهمالسلام) رسیده است، در واقع درصدد نفی دیگر تکالیف و وظایف یک مسلمان یا جایگزینی آنها نیست؛ بلکه گویای این است که این اعمال، شان و اقتضای چنان پاداشهایی را دارد. طبعا انجام احکام و تکالیف شرعی دیگر- طبق اصطلاح پذیرفته شده اصول فقهی نزد علمای اسلام - نوعی مقید لبی (قید و شرط عقلی) برای این روایات محسوب میشود.
توضیح اینکه آیه شریفه انما یتقبل الله من المتقین
دلالت بر این دارد که شرط قبولی اعمال، تقوای الهی است. از این رو وصول به پاداش عزاداری بر امام حسین(علیهالسلام)، مشروط و «مقید» به این است که عزاداران، تقوای الهی پیشه کنند و در زمره متقین باشند. بر این اساس، عزاداری برای امام حسین (علیهالسلام) همچون دیگر عبادات یا صالحات و سنن و مستحبات مانند دعا، صدقه، زیارت، توسل و… برای رسیدن به بهشت جاویدان و قرب به پروردگار، در حد «مقتضی» است و هنگامی «فعلیت» مییابد که عزاداران، از معاصی و گناهان که نقش «مانع» را دارند، به دور باشند و در صورت آلودگی، توبه کنند.
بر این اساس عزادار حسینی، با رعایت ضوابط دینی، در پرتو پیوند عاطفی و اتصال روحی با راه و فکر و خط امامان و شهدا، خویشتن را از زشتی، پلیدی و گناه حفظ میکند و در طریق کمال گام مینهد.
استاد پیشوایی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۱، ص۱۹۳-۲۰۶.
پنجشنبه 02/05/05
دروغ سر هم کردن به اسم روضه ، چه سودی داره؟
کی دلش تنگ شده برای مرثیه واقعی؟
ببینید شهید مطهری در این باره چی میفرمایند.
چهارشنبه 02/05/04
حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
خدا چه برکتی به امام حسین داده، به این دستگاه داده، به این راه داده که اگر کسی زیارت عاشورا را بخواند و مداومت کند، در روز قیامت محشور میشود درحالیکه مُلَطَّخاً بِدَمِه (آغشته به خون امامحسین علیهالسلام) است.
آیتالله بهجت با گفتن این جملهها، حالش تغییر میکرد و اشک در چشمانش حلقه میزد.
رحمت واسعه، ص ٢٢
چهارشنبه 02/05/04
وهب بن عبدالله کلبی یکی از شهدای غیربنی هاشم کربلا:
وهب و همسر و مادرش نصرانی بودند و در راه کربلا در ثعلبیه به دست امام حسین علیه السلام مسلمان شدند.
اوجوانی زیبا روی، نیک خوی، پرهیزکار، مؤمن و شجاع کوفی بود.
وی که در روز عاشورا بیست و پنج سال داشت و از دامادیش هفده روز میگذشت، پس از بریر یا، عمرو بن مطاع به میدان رفت و با بردباری در برابر مشکلات، جنگ نیکو و نمایانی کرد.
سپس به سوی مادرقمر و همسرش هانیه که با او در کربلا بودند بازگشت و به مادرش گفت: آیا از من راضی شدی؟ گفت: من از تو خشنود نمی شوم مگر آنکه پیش روی حسین علیه السلام کشته شوی. همسرش به او گفت: تو را به خدا سوگند مرا به فراقت مبتلا مکن و دلم را به درد نیاور.
مادرش گفت: فرزندم! از تقاضای همسرت روی گردان و به میدان برو و در رکاب فرزند دختر پیامبرت بجنگ تا از شفاعت جدّش در روز قیامت بهرهمند شوی.وهب به میدان بازگشت نوزده سوار و دوازده پیاده را به هلاکت رساند
هنگامی که دو دستش قطع شد همسرش عمودی به دست گرفت و به سوی او آمد و گفت: پدر و مادرم به فدایت، در راه یاری پاکانِ حرم رسول خدا بجنگ! وهب میخواست او را به خیمه برگرداند ولی همسرش گفت: هرگز مراجعت نمیکنم مگر این که همراهت کشته شوم.
امام حسین علیه السلام فرمود: جُزیُتْم مِنْ أَهْلِ بیتٍ خیراً إرْجعی إلی النساء یرحمک اللّه
از اهل بیت من جزای خیر بهره شما باد. خدا تو را رحمت کند به سوی زنها برگرد.
همسر وهب مراجعت کرد ولی وهب در میدان ماند تا به فیض شهادت نایل گشت ،سرانجام پس از آنکه هفتاد زخم بر وی وارد شد سرش را بریدند و نزد مادرش انداختند. مادر، خون از چهرهاش پاک میکرد و میگفت: «ستایش مخصوص خدایی است که رویم را سفید و چشمانم را به شهادت فرزندم در رکاب امام علیه السلام روشن کرد … گواهی میدهم که یهود و نصاری و مجوس در کلیسا و آتش خانه های خود از شما بهترند.»
آنگاه سر را به سوی سپاه یزید انداخت که به یکی از سپاهیان یزید اصابت کرد وبه هلاکت رسید
غلام شمر به فرمان او، مادر وهب را به شهادت رساند.
سه شنبه 02/05/03
معيار حُسن ظن و سوء ظن
إِذَا اسْتَوْلَى الصَّلاَحُ عَلَى الزَّمَانِ وَأَهْلِهِ، ثُمَّ أَسَاءَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُل لَمْ تَظْهَرْ مِنْهُ حَوْبَةٌ فَقَدْ ظَلَمَ! وَإِذَا اسْتَوْلَى الْفَسَادُ عَلَى الزَّمَانِ وَأَهْلِهِ، فَأَحْسَنَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُل فَقَدْ غَرَّرَ
هنگامى كه صلاح و نيكى بر زمان و اهلش ظاهر گردد اگر كسى در اين حال گمان بد به ديگرى برد كه از او گناهى ظاهر نشده به او ستم كرده است و هنگامى كه فساد بر زمان و اهلش مستولى گردد هر كس گمان خوب به ديگرى ببرد خود را فريب داده است.
این مطلب مربوط به زمانى است که چهره اسلام در محیط نمایان باشد و غالب مردم راه صلاح بپویند; اما زمانى که فساد، غالب بر زمان شد و اکثر مردم به راه خلاف مى روند حسن ظن نسبت به افراد سبب مى شود انسان خودش را فریب دهد و باید جانب احتیاط را نگه دارد تا گرفتار توطئه ها و مفسده ها نگردد.این بدان معنا نیست که انسان سوء ظن خود را به اشخاص آشکار سازد و آنها را متهم کند، بلکه منظور این است که بدون این که عکس العمل منفى که سبب اهانت به مؤمن مى شود ظاهر سازد، در عمل جانب احتیاط را از دست ندهد.گاه افرادى که در یک زمان زندگى مى کنند با هم متفاوتند; بعضى سوابق خوبى دارند که باید به آنها حسن ظن داشت و بعضى داراى سوابق سوءاند که باید درباره آنها جانب احتیاط را رعایت کرد، بنابراین معیار، فساد تمام مردم زمان نیست
نهج البلاغه،حکمت_114
دوشنبه 02/05/02
برخی از توصیههای اخلاقی عرفانی آیتالله سید عبدالله فاطمینیا رحمةاللهعلیه
◇ عمده چیزی که برزخ را تاریک میکند، حرف پشت سر مردم است، غیبت، تهمت… یکی از چیزهایی که برزخ را روشن میکند، گرهگشایی از کار مردم است. برزخ را گناهان، تاریک میکنند، و از آن طرف اعمال خیر، باعث روشنایی عالم قبر و برزخ میشوند.
✔️ خواهش میکنم حاضر جواب نباشید. من به جوانها میگویم دیر نمیشود، بعداً جواب بدهید. کمی تأمل کنید. حاضر جوابی بعضی وقتها آدم را محروم میکند. همینطوری زود چیزی را نپرانید، تمرین کنید و یک ذره دیرتر جواب بدهید.
✔️مشاجرهها و نزاعها، نور باطن را خاموش میکند! بسیاری از بیحالیها و عدم نشاطها به جهت مشاجرات است! کم منزلی داریم که در آن پرخاش و تندی نباشد. روزی چندتا پرخاش باشد، برکات میرود و دیگر چیزی نمیماند! حتی اگر حق هم با تو بود، در امور جزئی و شخصی مشاجره نکن، چون کدورت آور است.
✔️ نعمتی که انسان را از خدا غافل کند، نقمت و عقاب است. از جمله، گریهی استدراجی است. حالِ گریه به او میدهند، که فکر کند آدم خوبی است! بعضی افراد هستند که در مجالس و هیئت گریه میکنند اما کارهایی از اینها سر میزند که سنگ را به گریه میاندازد!
مسکین گمان میکند خیلی حال خوبی دارد!
✔️ در جامعه ما تقوای لسانی خیلی کم است؛ بعضی از متدیّنین، اهل مسجد، اهل هیئت، تقوای لسانی را از دست دادهاند! گویا غیبت واجب است و تهمت و افتراء مستحب! خدا میداند خیلی خطرناک است، توفیق سلب میشود، قلب تیره میشود، نشاط در عبادات موجود نیست.
✔️ بگذارید جملهای کامل شود بعد ایراد بگیرید. نمیدانم چرا اینطوری هستیم! در خواهر و برادری هم حاضر نیستیم حرف یکدیگر را تا آخر گوش کنیم. میگوییم وایسا، شکر تو کلامت! خب شکر به چه درد میخورد؟ یا اگر از جملهای خوشش نیاید میپرد وسط حرف! بابا جان صبر کن تا حرف اون آدم تمام شود.
✔️ خشم ما را بیچاره کرده است، نمیگذارد به جایی برسیم! هی دور خود میچرخیم، چرا که بداخلاقیم! امام صادق علیهالسلام فرمود: «آدم بد اخلاق، معارف را پیدا نمیکند.»
آقای طباطبایی اگر بداخلاق بود، المیزان نمیتوانست بنویسد. بد اخلاقی با معارف جور در نمیآید.
✔️ماها ولخرج نورانیت و نور هستیم؛ کاری میکنیم، نورانیتی حاصل میشود؛ راحت کاری میکنیم که میرود و جایش را به ظلمت میدهد. شب بلند میشویم چندتا استغفار میگوییم و مشمول آیه «ویستغفرون بالاسحار» میشویم اما صبح میگوییم «حالا غیبت فلانی نباشد ها…» هیچی تمام شد و رفت.
✔️ تعجب میکنم از بعضیها! آقا یا خانم مؤمن ۲۰ بار عمره رفته، بار ۲۱ میگویند بیا پول عمره را بده برای جهیزیه دختر یتیم؛ میگوید نمیتوانم؛
دوستانم میروند، من نروم؟! حالا بگو شما این همه رفتی، اخلاق را رعایت میکنی؟ مگر دین مسخره است؟! هر سال عمره میروی؛ یک عیب را از خودت دور نکردی؟
✔️ فرد در حالی که تصور دارد خبری است وارد روز قیامت میشود اما ناگهان تعجب میکند؛پس نمازها و عمرهها چه شد؟میگویند دل شکستی! ریا کردی! زهر زبان ریختی! جوان عزیز اگر میخواهی به جایی برسی از خانهتان شروع کن! اگر دل خواهرت را شکستی، دل مادروپدر را شکستی، برو درستش کن. از خانه شروع کنید.
✔️ اهل قسم نیستم ولی مجبورم،
دلم میسوزد. خانمها،آقایان! بشنوید! به حضرت زهرا سلاماللهعلیها قسم اگر لطیف نباشید چیزی گیرتان نمیآید، خودتان را معطل نکنید. هی اوقات تلخی راه میاندازد، عصبانی میشود، بعد هم میخواهد بشود زبدةالعارفین؛ یکبار این قسم را خوردم که تا لطیف نشوید چیزی گیرتان نمیآید.
✔️ خدا گناه «آبرو بردن» را سخت میبخشد. امام باقر علیهالسلام فرمودند: «کسی که آبروی مردم را نریزد، خداوند از گناهان او صرفنظر خواهد كرد.» اغلب جهنمیها، جهنمی زبان هستند! فکرنکنید همه از دیوار مردم بالا میروند. یک مشت مقدس را میآورند جهنم به سبب اينكه آبرو میبردند! اسلام خواهان حفظ آبروی افراد است.
✔️ خبرهای بد را هیچ وقت در خانه نگویید؛ تا به خانه می رسد، میگوید تصادفی را دیدم! نمیخواهد بگویید. اصلا خبرهای منفی را در منزل نگویید. شما را به خدا قسم میدهم اینها را رعایت کنید؛ ضربههایی به خانواده زده میشود که جبران نمیشود. چیزهای پریشان کننده نگویید. به همسر و بچهها آرامش دهید.
✔️ مردم فکر می کنند اولیاء خدا روزی هزار رکعت نماز می خوانده اند که این طوری شدند. خیر؛ آنها فقط در اثر داشتن صفات عالیه به این جا رسیدند
✔️ صفات عالیه انسان را ده فرسخ ده فرسخ جلو می اندازد یک خشم فرو خوردن آدم را از هزار رکعت نماز زودتر به خدا می رساند، یک دل شاد کردن تو را خیلی زودتر می رساند، یک مادر خوشحال کردن زودتر می رساند. از اینجا باید شروع کنیم. اینجا را درست کن بعد هزار رکعت نماز خودش می آید، خودت مشتاق می شود
دوشنبه 02/05/02
آثار مرگبار تعصّبهاى کور و تکبّرها فَأَطْفِئُوا مَا کَمَنَ فِي قُلُوبِکُمْ مِنْ نِيرَانِ الْعَصَبِيَّةِ وَ اَحْقَادِ الْجَاهِلِيَّةِ، فَإِنَّمَا تِلْکَ الْحَمِيَّةُ تَکُونُ فِي الْمُسْلِمِ مِنْ خَطَرَاتِ الشَّيْطَانِ وَ نَخَوَاتِهِ، وَ نَزَغَاتِهِ وَ نَفَثَاتِهِ شراره هاى تعصب و کينه هاى جاهليّت را که در دلهايتان پنهان شده خاموش سازيد، زيرا اين نخوت و تعصب ناروا را که در مسلمان پيدا مى شود از القائات شيطان و نخوتها و فسادها و وسوسه هاى اوست. در اين تعبير امام عليه السلام تعصبهاى ناروا و کينه هاى جاهليّت را تشبيه به آتشى کرده که در اعماق دلها کمين مى کند، ناگهان سر بر مى آورد و همه وجود انسان را فرا مى گيرد و از آن به بيرون سرايت مى کند و گاه قوم و قبيله اى را به آتش مى کشد. امام(عليه السلام) اين صفت رذيله را از وساوس شيطان مى شمرد که از برون به درون مسلمانان القا مى گردد; يعنى مسلمان واقعى از آن بيگانه است. نهج البلاغه،خطبه 192.
جمعه 02/04/30
توصيه هاي مرحوم استاد فاطمي نيا پيرامون اقامه عزاي سيدالشهداء امام حسين عليه السلام :
• خالصانه در مجالس عزاداري شركت كنيد. طوري باشيد كه غير از امام حسين (ع) چيزي نبينيد.
• با پاكي ظاهر و باطن به اين مجالس مشرف شويد ؛ همانطور كه با وضوء وطهارت در اين جلسات شركت ميكنيم ، به وسيله استغفار ، طهارت باطني هم كسب كنيم.
•قبل از ورود به مراسم عزاي ابي عبدالله عليه السلام بگوييم: خدايا اگر در وجود من مانعي از كسب فيض ابي عبدالله عليه السلام هست، آن را برطرف بفرما.
•دهه محرم ، دهه تحول است ، جناب حرّ يك شخص است اما حرّ شدن يك جريان ميباشد. در اين دهه بايد متحول شويم.