مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
بار خدایا ! تاکی میان من و تو ، منی و مائی بود.
منی از میان بردار تا منیت من تو باشد و من هیچ نباشم.
الهی ، تا با توام بیشتر از همه ام و چون با خودم ، کمتر از همه ام .
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
سه شنبه 00/11/12
? إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ
■ مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی پس از حدود یک قرن عمر با برکت دار فانی را وداع گفتند.
■معظم له چند روز قبل جهت معاینات پزشکی به بیمارستان آیت الله گلپایگانی قم مراجعه کرده بودند.
■ این مرجع عالیقدر سال ها به تدریس و تحقیق در حوزه مقدسه قم اشتغال داشتند و تربیت صدها محقق و تالیف دهها اثر فاخر علمی از برکات ایشان است
■ عضویت در مجلس خبرگان قانون اساسی و عضویت در شورای نگهبان و دبیری آن با حکم امام خمینی، از جمله فعالیت های سیاسی حضرت آیت الله صافی گلپایگانی بوده است.
■ ارتحال این مرجع عالیقدر و فقیه برجسته را به محضر امام زمان (عجلالله تعالی فرجه الشریف)، مراجع معظم تقلید، مقام معظم رهبری و عموم مردم تسلیت می گوییم.
دوشنبه 00/11/11
مواردی که حیا جایز نیست
ثَلاثٌ لا يُستَحيى مِنهُنَّ : خِدمَةُ الرَّجُلِ ضَيفَهُ وَ قِيامُهُ عَن مَجلِسِهِ لأَِبيهِ وَ مُعَلِّمِهِ وَ طَلَبُ الحَقِّ وَ إن قَلَّ .
امیر المومنین علی علیه السلام فرمودند :
از سه چيز نبايد شرم داشت :
۳.خدمت كردن مرد به ميهمانش ،
۲.برخاستن از جايش به احترام پدر و معلّمش ،
۳.و حق خواهى، اگر چه اندك باشد .
غرر الحكم / حديث۴۶۶۶.
دوشنبه 00/11/11
سلام امام زمانم
السَّلامُعَلَیکَیاصاحِبَالزَّمان
يااباصالح المهدى(عج)
صبحت بخیر عزیزتر از جانم
جز در خانه ی تو در نزنم جای دگر
نروم جز در کوی تو به مأوای دگر
من که بیمار غم هجر توأم میدانم
جز وصال تو مرا نیست مداوای دگر
تعجیل در ظهور و سلامتی مولا(عج)دلتو نورانی کن با ۱۴ صلوات
اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
شنبه 00/11/09
از کار زیاد خسته شده بود. دلگیر و دلتنگ رو به روی تلویزیون روی مبل چمپاتمه زده بود و هر از گاهی که کودک چندماهه اش از پاهایش او را می گرفت و میایستاد، هم ذوق میکرد، هم مانده بود چگونه استراحت کند. استراحت کارشاقی بود برای مادر جوانی که هنوز با پیچ و خم فرزندآوری آشنا نبود و دو کودک نوپا داشت. آن هم وقتی همسرش بیشتر روز را بیرون خانه، میگذراند.
فکری به سرش زد. دلش تنوع میخواست. برخاست و ازمیان صفحه های آشپزی، یک دسر خوشرنگ و رو که موادش را در خانه داشته باشد، پیدا کرد.
در میان غرهای دو فرزندش، آن را درست کرد و در یخچال گذاشت. ساعت که به دو نزدیک میشد، کم کم همسرش از راه میرسید. ساعت گاز را تنظیم کرد و سراغ سالاد رفت. بعد سری به اتاق خواب زد و سرخاب سفیدآبی کرد. سفره را چید. دسر هم آماده شده بود. زنگ که به صدا درآمد، مثل کفتری به سمت در بال گشود و در واحد را باز کرد. مرتضی با دیدن چهره ی شاد او، متعجب شد: «چی شده خبریه؟ »
آرام پایش را در هال گذاشت و وقتی سفره را دید یقین کرد مناسبت امروز را فراموش کرده است. دستهایش را شست و تقویم جیبی را از جیبش درآورد، هرچه گشت مناسبتی نبود هنوز تا سالگرد ازدواجشان چند ماهی مانده بود تولد محبوبه هم هفته ی بعدی بود.
_ببینم بازم خبریه؟ توراهی داریم؟ باباش قربونش.
نخیر خدا نکنه. میخوام امروز قشنگ فرصت داشته باشیم، برنامه بریزیم.
مرتضی آرام شروع به کشیدن برنج کرد: «یاخدا. چه برنامه ای! »
بگم یا باشه بعد غذا.
_امروز خسته نیستم شمام که حسابی تدارک دیدی وشرمنده کردی! هرچه میخواهد دل تنگت بگو.
_راستش من خیلی دوست دارم باشگاهی یا خیاطی یا هر کلاس مفیدی برم؛ اما این بچه ها امونم بریدن. دوست دارم کمی هم برای خودم وقت بذارم. دوست دارم کمک کار داشته باشم. چند وقته تو خیلی درگیر کارات هستی و حواست به ما نیست!
محبوبه راست میگفت. مرتضی به تازگی ارتقای شغلی پیدا کرده بود و کمتر سراغی از بچه ها میگرفت وخسته به خانه می آمد.
_خب برنامهات چیه خانومی؟ حق داری. قبول دارم کم کاری کردم.
میتونی هفتهای یکی دو روز، دو ساعت بچه ها رو نگه داری تا من بتونم به مسجد سر بزنم و توکلاساش شرکت کنم؟
_فقط همین؟
همین. هرروزی که خودت بتونی.
_چشم ودیگه؟
هیچی. همین تا چند دقیقه ی پیش بزرگترین ارزوم بود.
_شرمندتم که درگیر خودم و کارام بودم وبا خودخواهیم ناراحتت کردم عزیزم.
به قلم ترنم
شنبه 00/11/09
وقتی دیدی یک روز صبح، فرزندت خودش بیدار شد و بدون این که کسی به او بگوید، وضو گرفت و در گوشه خلوتی نماز خواند، بدان که نماز، فرزندت را گرفت، سجده شکر به جا بیاور.
مبادا از آن پس او را برای نماز خواندن تحریک کنی.?
جوانان این زمان، تحریک را دوست ندارند.
نمیخواهد آنها را خیلی امر به معروف و نهی از منکر کنید، آنها فطرتاً در راه هستند. با اخلاق و صفات شایسته و با نیت خوب و دعای خیر در حق آنها کار کنید و آنها را به سمت کمالات ببرید. آنها را باید با نماز دوست کنید، نه اینکه فقط نمازخوان کنید.
کار بعضیها، بینماز کردن مردم است. آنها با امر و نهی زیاد و مردمآزاری، جوانها را تارکالصلاة میکنند. مقدسمآبها و افراد سخت گیر کارها را خرابتر میکنند.
?مرحوم حاج اسماعیل دولابی
جمعه 00/11/08
امام سجاد (علیه السلام) میفرمایند:
«مردمانی که در زمان غیبت مهدی (عجّل اللّه تعالی فرجه) به سر میبرند و معتقد به امامت او و منتظر ظهور وی هستند، از مردمان همه زمانها برترند، زیرا خدایی که یادش بزرگ است به آنان خرد و فهم و شناختی ارزانی داشته است که غیبت امام برای آنان مانند حضور امام است».
بحار الانوار، ج۵۲، ص۱۲۲.
جمعه 00/11/08
امام علی(علیه السلام):
زمانی که مهدی ظهور کند،زمین چنان برکات و گنج هایش را خارج می کند که دیگر فقیری یافت نمی شود که به آن صدقه دهند.
بحار؛۳۳۸،۵۲.
پنجشنبه 00/11/07
گاه مشکلات آن چنان پشت سر هم میآید که انسان نمیداند، چه عکسالعملی نشان دهد.
در این مواقع خندیدن به مشکلات بهترین عکسالعمل است؛ چرا که میتوان با خود اندیشید: این هم بازی جدیدی است و کسی میبازد که مدام گریه و ناله سر دهد.
به قلم آلاله
چهارشنبه 00/11/06
مي گويند در زمانهاي دور پسري بود كه به اعتقاد پدرش هرگز نمي توانست با دستانش كار با ارزشي انجام دهد.
اين پسر هر روز به كليسايي در نزديكي محل زندگي خود مي رفت و ساعتها به تكه سنگ مرمر بزرگي كه در حياط كليسا قرار داشت خيره مي شد و هيچ نمي گفت.
روزي شاهزاده اي از كنار كليسا عبور كرد و پسرك را ديد كه به اين تكه سنگ خيره شده است و هيچ نمي گويد.
از اطرافيان در مورد پسر پرسيد. به او گفتند كه او چهار ماه است هر روز به حياط كليسا مي آيد و به اين تكه سنگ خيره مي شود و هيچ نمي گويد.
شاهزاده دلش براي پسرك سوخت. كنار او آمد و آهسته به او گفت: «جوان، به جاي بيكار نشسستن و زل زدن به اين تخته سنگ، بهتر است براي خود كاري دست و پا كني و آينده خود را بسازي.»
پسرك در مقابل چشمان حيرت زده شاهزاده، مصمم و جدي به سوي او برگشت و در چشمانش خيره شد و محكم و متين پاسخ داد: «من همين الان در حال كار كردن هستم!» و بعد دوباره به تخته سنگ خيره شد.
شاهزاده از جا برخاست و رفت. چند سال بعد به او خبر دادند كه آن پسرك از آن تخته سنگ يك مجسمه با شكوه از حضرت داوود ساخته است. مجسمه اي كه هنوز هم جزو شاهكارهاي مجسمه سازي دنيا به شمار مي آيد. نام آن پسر «ميكل آنژ» بود!
قبل از شروع هر کار فیزیکی بهتر است که به اندازه لازم در موردش فکر کرد. حتی اگر زمان زیادی بگیرد…
چهارشنبه 00/11/06
پنج راه کاربردی برای شکوفایی خلاقیت فرزندان
مهمترین عامل در پرورش و شکوفایی خلاقیت فرزندان ، والدین هستند.
کارهایی که والدین در خانه میتوانند انجام دهند تا خلاقیت فرزندشان رشد کند ، موارد مختلفی است؛ از آن جمله:
۱ - هرگاه از کودک اشتباهی سرزد او را سرزنش
نکنید و برای جبران آن راهنمایی اش کنید تا کنجکاوی او سرکوب نشود.
۲- در برابر تلاش و کارهای خوب فرزند، او را تشویق و تحسین کنید. گاهی وقتها هم جایزه بدهید.
۳- کودک را از به هم ریختن و کثیف کاری منع نکنید. میتوانید اتاقی را برای او تعیین کنید و از بی نظمی اش نگران نشوید.
۴- خود والدین کارهای خلاقانه انجام دهند تا الگویی برای فرزند خود باشند.
۵- استفاده از تلویزیون و بازیهای رایانه و موبایل کنترل شده و حداقلی باشد.
حواسمان باشد هر کودک استعداد و سلیقه منحصر به فردی دارد. بنابراین قضاوت و مقایسه کردن ممنوع است و خود دلیلی میشود بر از بین رفتن خلاقیت فرزندمان.
به قلم افراگل