✨الهی✨

✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨

 

 بار خدایا ! تاکی میان من و تو ، منی و مائی بود.

منی از میان بردار تا منیت من تو باشد و من هیچ نباشم.

الهی ، تا با توام بیشتر از همه ام و چون با خودم ، کمتر از همه ام .

 

 ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨

 

 

 

شرط اجابت دعا

شرط اجابت دعا

صبر و نماز، وسیله جلب حمایت الهی

صبر و نماز، وسیله جلب حمایت الهی

 

 

 یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ 

 

ای کسانی که ایمان آورده اید!(در برابر حوادث سخت زندگی) از صبر و نماز کمک بگیرید، همانا خداوند با صابران است.

 

توضیح 

 

* صبر از بزرگ ترین ملکات و احوالی است که قرآن آن را ستوده و مکرر امر بدان نموده است
* در این آیه نیز به مسلمانان دستور داده می شود تا در برابر حوادث سخت زندگی، از صبر و نماز یاری بجویند.
* کسی که نماز را با حضور قلب و با توجّه می خواند، به معراج می رود. هرچه پرواز معنوی او بیشتر باشد و بالاتر رود، دنیا و مشکلات آن و حتّی خوشی های آن کوچک تر می شود.

 

 پیام ها 

 

1-ایمان اگر همراه با عمل و توکل وصبر و عبادت باشد، کاربرد بیشتری خواهد داشت.


2-نماز اهرم است، بار نیست.


3-صبر ونماز، وسیله جلب حمایت های الهی هستند.


4-اگر چه خداوند با هر کس و در هر جایی حضور دارد؛ و لکن همراهی خدا با صابران، معنای خاصّی دارد و آن لطف، محبّت و یاری رسانی خداوند به صابران است.

 

سوره بقره، آیه 153

منابع: تفسیر المیزان، ج 1، ص518-

تفسیر نور، ج 1، ص235-

تفسير روح ‏المعانى، تفسير صافى.

خانواده هاي کربلا

خانواده هاي کربلا

گیسوی خیمه را چه کسی شانه می زند؟

از شگفتي هاي حادثه عاشورا که اين حماسه را برجسته تر از پيش مي کند، حضور خانوادگي برخي ياران امام حسين(ع) در صحنه کربلاست.

نگاهي به ايمان و صميميت مواج اين خانواده ها و به ویژه حضور همسران و مادران عفيف آنان بسیار درس آموز است.

خانواده امام اولين و برجسته ترين خانواده کربلا خانواده امام حسين(علیه السلام) است.

آن حضرت نه با خانواده که با خاندان خود به کربلا آمد. امام، خواهران، برادران، خواهرزادگان و برادرزادگانشان را نيز به همراه آورد.

رباب، يکي از همسران با وفاي ایشان بود که طفل شيرخوار خود علي اصغر را در اين راه فدا کرد. فرزندان امام حسين(ع) دوشادوش پدر در صحنه نبرد بودند و از پسران حضرت فقط امام سجاد(ع) که به مصلحت الهی بیمار بودند، زنده ماندند.

خانواده امام حسن(علیه السلام)

اگرچه زهر کينه، امام مجتبی(ع) را با خود برده بود، اما همسرش رمله، خود و دو فرزندش قاسم بن حسن و ابوبکر بن حسن را به کربلا آورد.

این دو در کربلا به شهادت رسيدند. نام این دو شهید بزرگوار در زیارت ناحیه مقدسه هم آمده است.

خانواده زينب کبری(سلام الله علیها)

شيرزن دشت نینوا همراه دو جوان رشیدش «عون و محمد» در کربلا حضور داشت. این دو، پيش چشم مادر به شهادت رسيدند ولی بانوی صبر و ادب خم به ابرو نياورد. ام کلثوم، دختر آن حضرت نيز به همراه شوهرش به کربلا آمده بود، او نيز همسر خود را به آستان حسين(ع) تقديم کرد.

خانواده ام البنین

ام البنین زنی بود با شرافت، از خانواده ای ریشه دار و دلاور که نسبت به فرزندان حضرت زهرا(سلام الله علیها) بسیار مهربان بود. ثمره ازدواج حضرت علی(ع) با او چهار پسر بود، به نام های: عباس، جعفر، عبدالله و عثمان که هر چهار فرزندش روز عاشورا در رکاب سیدالشهدا به شهادت رسیدند. ام البنین، پس از شهادت فرزندانش، همه روزه به بقیع می رفت و بچه های عباس را نیز به همراه می برد و به یاد فرزندان شهیدش مرثیه و نوحه می خواند. زنان مدینه نیز به ندبه و نوحه سوزناک او جمع می شدند و می گریستند.

خانواده مسلم بن عقيل(علیه السلام)

مسلم بن عقیل پسرعموي امام حسين(ع) و مورد وثوق ایشان بود. او در نیمه شعبان از مکه به کوفه رفت تا براي امام از کوفیان بيعت بگیرد، اما کوفيان بي وفا که 18 هزار نفرشان با او بيعت کرده بودند، عهد و پيمان خود را فراموش کردند و ایشان را به شهادت رساندند. دو فرزند نوجوان او محمد و ابراهيم، در حادثه کربلا اسير شدند. يک سال در زندان بودند و سپس با کمک پيرمرد زندانبان فرار کردند، اما آن ها نيز سرانجام به دست حارث، در کنار فرات به شهادت رسيدند. عاتکه، دختر مسلم نيز که از بانوان عاشورايي بود، در اثر حمله دشمن به خيام، زير دست وپاي اسبان افتاد و به شهادت رسيد.

خانواده عبدالله بن عميرکلبي

چون عبدالله تصميم گرفت از کوفه به ياري امام حسين(ع) بيرون آيد، همسرش ام وهب نيز اصرار کرد تا او را با خود ببرد. آن ها شبانه به ياران امام پيوستند. روز عاشورا وقتي عبدالله به ميدان رفت، ام وهب نيز چوبي به دست گرفت و به ميدان شتافت ولي امام حسين(ع) مانع او شد و فرمود «بر زنان جهاد نيست.» پس از شهادت عبدالله، ام وهب خود را به بالین او رساند و خاک از صورت او می زدود که شمر، غلامي را سراغ او فرستاد. آن غلام، با گرزي بر سر او کوبيد و او را نيز کنار همسرش به شهادت رساند. خانواده زهيربن قين اگر دلت لحظه اي به ياد حسين(ع) تپيده باشد کافي است تا خود و خانواده ات به رستگاری امیدوار باشي و آن هنگام است که حتي اگر پاي جسمت از امام و خاندانش بگريزد، پاي روحت نگذاشته و به سوي او خواهي شتافت. و قصه زهير اين چنين بود. او که در راه بازگشت از سفر حج به ناچار با اباعبدالله(ع) هم مسير شده بود، سعي داشت هر طور شده از ايشان بگريزد و تا مي توانست دور از آن حضرت خيمه مي زد، اما در یکی از منزلگاه ها ناچار با فرود آمدن کاروان حسینی هم زمان شد، امام کسی را نزد او فرستاد. زهير ابتدا اعتنایی نکرد، همان وقت بود که «دلهم» همسر با ايمان او رو به زهير چنين گفت «سبحان الله! نمي خواهي به دعوت پسر رسول خدا پاسخ بدهي؟ مي تواني نزد او بروي و سخنش را بشنوي و بازگردي». زهير علي رغم ميل باطني خود، پيشنهاد همسرش را پذيرفت و به سوي خيمه هاي حسين(ع) رفت و شد يکي از آن 72 ستاره اي که در آسمان کربلا درخشيدند.

خانواده جناده بن کعب انصاري خزرجي

جناده و همسرش بحريه، به همراه پسر نوجوانشان، عمرو با هم به کربلا آمده بودند. وقتي جناده به شهادت رسيد، بحريه به فرزند نوجوان خود دستور داد تا به ياري امام حسين(ع) بشتابد و او چنين کرد. امام فرمود «اين نوجوان پدرش در جنگ کشته شده و ممکن است مادرش ناراضي باشد.» عمرو پاسخ داد که «مادرم خود به من دستور داده و لباس رزم بر تنم پوشانده است.» سرانجام او به ميدان نبرد رفت. رجز خواند و جنگيد تا به شهادت رسيد. دشمن سر او را به سوي خيمه ها پرتاب کرد. بحريه سر فرزند را برداشت و گفت «چه نیکو جهاد کردی پسرم! ای شادی قلبم!» آن گاه سر بريده را چنان به سوي دشمن پرتاب کرد که با ضربه آن يکي از دشمنان به هلاکت رسيد. سپس چوبه خيمه را از جا کند و رجزخوان به سوي ميدان رفت، اما امام حسين(ع) او را باز گردانده و در حقش دعا کرد.

خانواده وهب بن عبدالله کلبي

وهب اهل کوفه بود و به همراه مادر و همسرش در کربلا حضور داشت. روز عاشورا به تشويق مادر بعد از حر و بُرير به ميدان رفت. کمي که جنگيد، نزد مادرش آمد و گفت: آيا راضي شدي؟ مادرش پاسخ داد: وقتي راضي مي شوم که در رکاب حسين(ع) به شهادت برسي. وهب دوباره به میدان رفت. همسرش نیز چوبي گرفته و همراه او به ميدان شتافت. وهب آن قدر جنگيد تا شهيد شد. همسرش به بالين او رفت و خون از چهره اش پاک کرد. شمر که شاهد اين صحنه بود، به غلامش دستور داد تا این زن را به شهادت برساند. اين زن، اولين زني بود که از سپاه حسين(ع) به شهادت رسيد.

خانواده علي بن مظاهر

علي بن مظاهر که از اصحاب خاص امام حسين(ع) بود به همراه همسرش به کربلا آمد. شب عاشورا امام حسين(ع) با ياران خود اتمام حجت کرد و بيعت خویش را از آنان برداشت تا بازگردند، اما هيچ کس بازنگشت. امام فرمود «پس اگر زني با شماست او را به قبيله بني اسد ـ در نزديکي کربلاـ بسپاريد چراکه بانواني که همراه من هستند، پس از مرگم اسير خواهند شد…». وقتی علي بن مظاهر برای بردن همسرش آمد، از آن زن شنید «به خدا قسم بي انصافي کردي اي پسر مظاهر! آيا براي تو سهل است که دختران رسول خدا به اسارت بروند و من از اسارت دشمن در امان باشم؟ برايت سهل است که چادر از سر بانوان اهل بيت بردارند و من چادر بر سر داشته باشم! برايت سهل است که زينت هاي دختران رسول خدا(ص) را بربايند و من خود را به زينت مزين کرده باشم؟…» علي بن مظاهر با چشمان گريان نزد فرزند رسول خدا بازگشت و گفت «همسرم با آن که از قبيله بني اسد است، اکنون از رفتن خودداري مي کند و مي خواهد با شما همراهي نمايد.» امام با شنيدن اين خبر گريست و فرمود «خداوند به شما از سوی ما جزاي خير عنايت فرمايد.»

 

منابع

1. جواد محدثي، فرهنگ عاشورا، نشر معروف.

2. فرهنگ عاشورايي، ج 9 (زنان در نهضت عاشورا)،

جمعي از نويسندگان. مرکز چاپ و نشر، مجمع جهاني اهل بیت(ع). به نقل از ماهنامه خانه خوبان، 1394

غنا و صداى زنان

سوال : اگر در موردى صداى زن مصداق غنا نباشد گوش دادن آن چه حكمى دارد؟

جواب : در حرمت غنا فرقى بين اين که مغنّى زن باشد يا مرد نيست و شنيدن صداى زن اگر غنا نباشد، حرمت شرعى ندارد مگر آن که به قصد ريبه يا موجب ترتّب مفسده باشد ولى شنيدن خوانندگى زن که غالباً مشتمل بر مفسده است جايز نيست.

اشک بر امام حسین علیه السلام

در محضر آیت ﺍﻟﻠﻪ بهجت(ره) :

 

ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﻣﺎ ﺳﻨﮓ ﻗﺒﺮ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ،
ﺷﻨﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ،
ﺍﺳﻢ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ.
ﻋﻨﺎﻭﻳﻦ ﻣﺮﺩﻡ،
ﭘﺴﺖ ﻭ ﻣﻘﺎﻡ ﻣﺮﺩﻡ
و ﺍﻳﻨﮑﻪ ﺁﻳﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻳﺎ ﻧﺒﺎﺷﺪ،
ﻭﺯﻳﺮ ﺑﺎﺷﺪ ﻳﺎ ﻧﺒﺎﺷﺪ،
ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪ ﺑﺎﺷﺪ ﻳﺎ ﻧﺒﺎﺷﺪ.


ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺍﺻﻼ ﻣﻼﮎ ﻧﻴﺴﺖ،

–> ﺑﻠﮑﻪ ﻣﻮﺍﺭﺩ ﺯﻳﺮ ﺍﺳﺖ :

 

>> ﺍﻭﻝ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ ﺁﻧﻬﺎﻳﻲ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺷﺎﻥ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍﺿﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮﻭﻧﺪ ﺑﻬﺸﺖ.

 

>> دوم ﺁﻧﻬﺎﻳﻲ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍﺿﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻨﻔﻌﺖ ﺭﺳﺎﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻴﺰ ﺑﺮﻭﻧﺪ ﺑﻬﺸﺖ.

 

>> سوم ﺁﻧﻬﺎﻳﻲ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺍﺷﮏ ﺑﺮﺍﻱ امام حسین و ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍ ﺭﻳﺨﺘﻪ ﺍﻧﺪ و عمل صالح انجام دادند ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﺑﺮﻭﻧﺪ ﺑﻬﺸﺖ.


ﺳﭙﺲ ﻣﻼﺋﮑﻪ ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ :


ﺍﻱ ﺧﺪﺍﻱ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﭘﺲ ﺷﻬﺪﺍ ﻭ ﺭﺯﻣﻨﺪﮔﺎﻥ وایثارگران ﭼﻪ؟


ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﻴﻔﺮﻣﺎﻳﻨﺪ :


ﻣﻘﺎﻡ ﻭ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﻗﺎﺑﻞ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﻧﻴﺴﺖ.


ﻣﺎ ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺑﺎﻳﺴﺘﻲ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﮐﻨﻴﻢ،


ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺑﺎﻳﺴﺘﻲ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻨﻴﻢ ﻭ ﺑﺒﻴﻨﻴﻢ ﮐﺠﺎ ﺧﻮﺷﺸﺎﻥ ﻣﻲ ﺁﻳﺪ ﻭ ﮐﺠﺎﻱ ﺑﻬﺸﺖ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺮﻭﻧﺪ؟


ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﮐﻨﻴﻢ ﻭ ﺭﺿﺎﻳﺘﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺟﻠﺐ ﮐﻨﻴﻢ.

 

____________اللهم ﺍﺭﺯﻗﻨﺎ ﺷﻬﺎﺩة____________

روز اندوه

امام رضا علیه السلام :


إِنَّ يَوْمَ الْحُسَيْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا.

روز شهادت حسین دیدگان ما را مجروح و اشکهای مارا جاری کرد.


( بحارالانوار، ج44،ص284)

بهترین انفاق

 

لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَيْ‏ءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَليمٌ

هرگز به (حقيقت) نيكوكارى نمى‏رسيد مگر اينكه از آنچه دوست مى‏داريد، (در راه خدا) انفاق كنيد؛ و آنچه انفاق مى‏كنيد، خداوند از آن آگاه است‏.

 

 

پیام ها

 

1- یگانه راه رسیدن به مقام نیكوكاران، انفاق خالصانه از امور مورد علاقه است، نه فقط ذكر و دعا. «لن تنالوا البرّ…»

2- در مكتب اسلام، هدف از انفاق تنها فقرزدایى نیست، بلكه رشد انفاق كننده نیز مطرح است. دل كندن از محبوب‏ هاى خیالى وشكوفا شدن روح سخاوت، از مهم ‏ترین آثار انفاق براى انفاق كننده است. «لن تنالوا البرّ»

3- دلبستگى به دنیا سبب محروم شدن از رسیدن به مقام برّ است. «لن تنالوا البرّ»

4- انسانى كه تربیت الهى یافته، اسیر مال و ثروت نیست، بلكه حاكم بر آنهاست. «تنفقوا ممّا تحبّون»

5 - در انفاق، اصل كیفیّت است، نه كمیّت. «ممّاتحبّون» 6- در انفاق نه افراط و نه تفریط، تنها بخشى از آنچه را دوست دارى، انفاق كن. «ممّا تحبّون»

 

آيه شماره 92 از سوره مبارکه آل عمران

نقش شهادت امام حسین علیه السلام در پایداری اسلام چه بود؟

نقش شهادت امام حسین علیه السلام در پایداری اسلام چه بود؟

 

این مطلب را مکرر بر زبان می‏آوریم که حسین بن علی علیه السلام با آن جانبازی که کرد اسلام را تجدید حیات و درخت اسلام را با ریختن خون خود آبیاری نمود


«اشهَدُ انَّکَ قَدْ اقَمْتَ الصَّلوةَ وَ اتَیْتَ الزَّکوةَ وَ امَرْتَ بِالْمَعْروفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ جاهَدْتَ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ»[1]


شهادت می‏دهم که تو اقامه نماز کردی و زکات دادی و امر به معروف و نهی از منکر کردی و در راه خدا جهاد نمودی و حقّ جهاد را بجا آوردی.


لازم است ما از خود سؤال کنیم که چه رابطه‏ای میان شهادت حسین بن علی و نیرو گرفتن اسلام و زنده شدن اصول و فروع دین وجود دارد؟

زیرا می‏دانیم صرف اینکه خونی ریخته بشود منشأ این امور نمی‏شود. بنابراین میان قیام و نهضت و شهادت حسین بن علی و این آثاری که ما می‏گوییم و مدعی آن هستیم و واقعاً تاریخ هم نشان می‏دهد که حقیقت دارد، چه رابطه‏ای وجود دارد؟


…اگر شهادت حسین بن علی صرفاً یک جریان حزن‏ آور می‏ بود، اگر صرفاً یک مصیبت می‏ بود، اگر صرفاً این می‏ بود که خونی بناحق ریخته شده است و به تعبیر دیگر صرفاً نفله شدن یک شخصیت می ‏بود ولو شخصیت بسیار بزرگی، هرگز چنین آثاری را به دنبال خود نمی‏آورد.

شهادت حسین بن علی از آن جهت این آثار را به دنبال خود آورد که…نهضت او یک حماسه بزرگ اسلامی و الهی بود؛

از این جهت که این داستان و تاریخچه، تنها یک مصیبت و یک جنایت و ستمگری از طرف عده‏ای جنایتگر و ستمگر نبود، بلکه یک قهرمانی بسیاربسیار بزرگ از طرف همان کسی بود که جنایتها را بر او وارد کردند.


شهادت حسین بن علی حیات تازه‏ای در عالم اسلام دمید و …اثر و خاصیت یک سخن یا تاریخچه و یا شخصیت حماسی این است که در روحْ موج به وجود می‏آورد، حمیّت و غیرت به وجود می‏آورد، شجاعت و صلابت به وجود می‏آورد؛ در بدنها، خونها را به حرکت و جوشش درمی‏آورد و تن‏ها را از رخوت و سستی خارج می‏کند و چابک و چالاک می‏نماید.


چه بسیار خونها در محیطهایی ریخته می‏شود که چون فقط جنبه خونریزی دارد، اثرش مرعوبیت مردم است، اثرش این است که از نیروی مردم و ملت می‏کاهد و نفسها بیشتر در سینه‏ ها حبس می‏شود.

اما شهادتهایی در دنیا هست که به دنبال خودش روشنایی و صفا برای اجتماع می‏آورد. شما در حالت فرد امتحان کرده و دیده‏ اید که بعضی از اعمال است که قلب انسان را مکدّر می‏کند ولی بعضی دیگر از اعمال است که قلب انسان را روشن می‏کند، صفا و جلا می‏دهد. این حالت عیناً در اجتماع هم هست.

بعضی از پدیده‏های اجتماعی، روح اجتماع را تاریک و کدر می‏کند، ترس و رعب در اجتماع به وجود می‏آورد، به اجتماع حالت بردگی و اسارت می‏دهد، ولی یک سلسله پدیده‏های اجتماعی است که به اجتماع صفا و نورانیت می‏دهد، ترس اجتماع را می‏ریزد، احساس بردگی و اسارت را از او می‏گیرد، جرأت و شهامت به او می‏دهد. 


بعد از شهادت امام حسین یک چنین حالتی به وجود آمد، یک رونقی در اسلام پیدا شد. این اثر در اجتماع از آن جهت بود که امام حسین علیه السلام با حرکات قهرمانانه خود روح مردم مسلمان را زنده کرد، احساسات بردگی و اسارتی را که از اواخر زمان عثمان و تمام دوره معاویه بر روح جامعه اسلامی حکمفرما بود، تضعیف کرد و ترس را ریخت، احساس عبودیت را زایل کرد و به عبارت دیگر به اجتماع اسلامی شخصیت داد. او بر روی نقطه‏ای در اجتماع انگشت گذاشت که بعداً اجتماع در خودش احساس شخصیت کرد. [2]

 

 

[1] . مفاتیح الجنان، زیارت امام حسین علیه السلام در عید فطر و قربان.


[2] . مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهری، ج‏17، ص: 51 تا ص: 53

مراسم خیمه سوزان در عاشورا

مراسم خیمه سوزان در عاشورا

عاشورا، اوج مصیبت بر حسین علیه السلام