بار خدایا !
تاکی میان من و تو ،منی و مائی بود .منی از میان بردار تا منیت من تو باشد و من هیچ نباشم .
الهی، تا با توام بیشتر از همه ام و چون با خودم، کمتر از همه ام .
در کارگه کوزهگری رفتم دوش دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش ناگاه یکی کوزه برآورد خروش کو کوزهگر و کوزهخر و کوزه فروش زادروز حکیم عمر خیام گرامی باد بیشتر »
دلم برای تو تنگ است همزبان قدیمی برای چایی داغت در استکان قدیمی همیشه جور کشیدی گلایههای دلم را نشد که از تو بگویم شبی جوان قدیمی بگویم از دل تنگت از آسمان نگاهت و قطرهقطره بباری قصیدهخوان قدیمی مرا همیشه صمیمی بغل گرفتی و گفتی که عاشقانه ببینم تو را… بیشتر »
آنکه بر درد همه هست دوا می آید قائم آل محمد به خدا می آید… در دعای فرجم حدس و گمان نیست که من به یقینم که اباصالحِ ما می آید… جمعه ها دیده گریان و دعای ندبه زیر لب زمزمه و شور و صفا می آید…. ای عزیزی که به دنبال وفا میگردی با خبر باش… بیشتر »
بغض خود را بشکن و بی هر بهانه گریه کن شرم را گاهی رها کن! عاشقانه گریه کن! خوب می دانم دلت از دست خیلی ها پر است پس خروشان شو! شبیه رودخانه گریه کن هرچه را در سینه ات سنگین شده آزاد کن من خودم سنگ صبورت! بی کرانه گریه کن گریه گاهت هستم و در شکل های… بیشتر »
عقل اگر می خواهد از درهای منطق بگذرد باید از خیر تماشای حقایق بگذرد آنچه آن را علم می دانند، اهل معرفت مثل نوری باید از دل های عاشق بگذرد طفل می گرید مگر می داند این دنیا کجاست؟ عمر چون با های های آمد به هق هق بگذرد هر بهاری باغبان راضی به تابستان شود… بیشتر »