بار خدایا !
تاکی میان من و تو ،منی و مائی بود .منی از میان بردار تا منیت من تو باشد و من هیچ نباشم .
الهی، تا با توام بیشتر از همه ام و چون با خودم، کمتر از همه ام .
دلم برای تو تنگ است همزبان قدیمی برای چایی داغت در استکان قدیمی همیشه جور کشیدی گلایههای دلم را نشد که از تو بگویم شبی جوان قدیمی بگویم از دل تنگت از آسمان نگاهت و قطرهقطره بباری قصیدهخوان قدیمی مرا همیشه صمیمی بغل گرفتی و گفتی که عاشقانه ببینم تو را… بیشتر »
بغض خود را بشکن و بی هر بهانه گریه کن شرم را گاهی رها کن! عاشقانه گریه کن! خوب می دانم دلت از دست خیلی ها پر است پس خروشان شو! شبیه رودخانه گریه کن هرچه را در سینه ات سنگین شده آزاد کن من خودم سنگ صبورت! بی کرانه گریه کن گریه گاهت هستم و در شکل های… بیشتر »