مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
بار خدایا ! تاکی میان من و تو ، منی و مائی بود.
منی از میان بردار تا منیت من تو باشد و من هیچ نباشم.
الهی ، تا با توام بیشتر از همه ام و چون با خودم ، کمتر از همه ام .
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
پنجشنبه 96/05/05
امیرالمومنین علیه السلام شبی از مسجد کوفه به سوی خانه خویش حرکت کرد
در حالیکه کمیل بن زیاد که از دوستان خاص آن حضرت بود او را همراهی میکرد در اثناء راه از کنار خانه مردی گذشتند که صدای تلاوت قرآنش بلند بود ? امن هو قانت اناء الیل ?
را با صدای دلنشین و حزین میخواند .
? کمیل در دل از حالت این مرد بسیار لذت برد و از روحانیت او خوشحال شد ، بدون اینکه چیزی بر زبان براند.
? امام علی علیه السلام در این حال رو به سوی او کرد و فرمود :
سرو و صدای این، مایه مجاب تو نشود ، زیرا او اهل دوزخ است و به زودی خبر آن را به تو خواهم داد!
? کمیل از این مسئله در تعجب فرو رفت ، نخست اینکه امام علیه السلام به زودی از فکر و نیت او آگاه گشت و دیگر اینکه شهادت به دوزخی بودن این مرد ظاهرالصلاح داد
مدتی گذشت تا سرانجام کار خوارج به آنجا رسید که مقابل امیرالمومنین علیه السلام ایستادند و حضرت با آنها جنگ نمود، در حالیکه قرآن را آنگونه که نازل شده بود حفظ داشتند . امیرالمومنین علی علیه السلام رو به کمیل کرد و در حالیکه شمشیر در دست حضرت بود و سرهای آن کافران طغیان گر بر زمین افتاده بود ، با نوک شمشیر به یکی از آن سرها اشاره کرد و فرمود:
? ای کمیل ! این همان شخصی است که در آن شب تلاوت قرآن نمود و حال او تعجب تو را برانگیخت.
? کمیل دست حضرت را بوسید و استغفار کرد.
تفسیر نمونه ج ۱۹ ص ۳۹۷
سرگذشتهای تلخ و شیرین قرآن ج ۲ ص ۲۲۰
چهارشنبه 96/05/04
مرگ ناگهانی و اهمیّت صلوات
مرحوم قطب الدّین راوندی رضوان اللّه تعالی علیه به نقل از ابوهاشم جعفری حکایت نماید :
روزی شخصی به محضر مبارک حضرت ابوجعفر ، امام محمّد جواد علیه السلام وارد شد و اظهار داشت : یاابن رسول اللّه ! پدرم سکته کرده و مرده است و دارای اموال و جواهراتی بسیار می باشد ، که من از محلّ آن ها بی اطّلاع هستم .
و من دارای عائله ای بسیار سنگین هستم ، که از تاءمین زندگی آن ها عاجز و ناتوان می باشم .
و سپس اظهار داشت : به هر حال من یکی از دوستان و علاقه مندان به شما هستم ، تقاضامندم به فریاد من برسی و مرا از این مشکل نجات دهی .
امام جواد علیه السلام در پاسخ به تقاضای او فرمود : پس از آن که نماز عشای خود را خواندی ، بر محمّد و اهل بیتش علیهم السلام ، صلوات بفرست .
پس از آن ، پدرت را در عالم خواب خواهی دید؛ و آن گاه تو را نسبت به محلّ ثروت و اموالش آگاه می نماید .
آن شخص به توصیه حضرت عمل کرد و چون پدر خود را در عالَم خواب دید ، به او گفت : پسرم ! من اموال خود را در فلان مکان و فلان محلّ پنهان کرده ام ، آن ها را بردار و نزد فرزند رسول خدا ، حضرت ابوجعفر ، امام محمّد جواد علیه السلام برسان .
هنگامی که آن شخص از خواب بیدار گشت ، صبحگاهان به طرف محلّ مورد نظر حرکت کرد .
و چون به آن جا رسید ، پس از اندکی جستجو اموال را پیدا نمود و آن ها را برداشت و خدمت امام جواد علیه السلام آورد و جریان را برای حضرت بازگو کرد .
و سپس گفت : شکر و سپاس خداوند متعال را ، که شما آل محمّد علیهم السلام را این چنین گرامی داشت ؛ و از شما را از بین خلایق برگزید ، تا مردم را از مشکلات و گرفتاری ها نجات بخشید.
الخرایج و الجرایح،ج2،ص۶۵،ح۵
چهارشنبه 96/05/04
┅┅❅❈❅┅┅
دارچين رگها را باز ميكند و اثر خوبي در گردش خون دارد.
✍دارچين خاصيت عجيب ديگري دارد و آن قوي كردن ، مصونيت بدن در مقابل امراض است و تب بر است.
┅┅❅❈❅┅┅
چهارشنبه 96/05/04
✳️امام صادق عليه السّلام فرمودند:
إذا اتَّهَمَ المؤمنُ أخاهُ انْماثَ الإيمانُ مِن قلبِهِ كما يَنْماثُ المِلحُ في الماءِ .
هرگاه مؤمن به برادر خود تهمت زند ايمان در قلب او آب شود همچنان كه نمك در آب حلّ مى شود .
?الكافي: 2 / 361 / 1
✳️قال الامام علی - علیه السلام - : المُؤمِنُ لا یَغُشُّ أَخَاهُ، وَ لا یَخُونُهُ، وَ لایَخذُلُهُ، وَ لا یَتَّهِمُهُ.
امام علی - علیه السلام - فرمود: مومن با برادر مومنش فریبكاری نمی كند و به او خیانت نمی ورزد و او را خوار نمی سازد و به او تهمت نمی زند.
?الخصال، ج 2، ص 622
✳️پيامبر صلى الله عليه و آله:
اللَّهَ حَرَّمَ الْجَنَّةَ عَلَى كُلِّ فَحَّاشٍ بَذِيءٍ قَلِيلِ الْحَيَاءِ- لَا يُبَالِي مَا قَالَ وَ لَا مَا قِيلَ لَه
خداوند بهشت را بر هر فحّاش بد زبان بى شرمى كه باكى ندارد چه گويد و چه شنود، حرام كرده است.
?كافي(ط-الاسلامیه) ج 2، ص 323، ح 3
تمثیل
«عمر بن نعمان» میگوید: «امام صادق(علیه السلام) دوستی داشت که همیشه همراه حضرت بود.
روزی او و غلامش همراه حضرت در بازار کفاشها میرفتند. غلام، لحظهای آنها را ترک میکند و سراغ کاری میرود. دوست حضرت غلام خود را صدا میزند؛ اما غلام متوجه نمیشود و این کار را تا سه مرتبه تکرار میکند.
سپس عصبانی شده و فریاد میزند: ای زنازاده کجا هستی؟
امام صادق(علیه السلام) شنید و با ناراحتی دست خود را محکم بر پیشانی زد و فرمود: سبحان الله! مادرش را متهم به زنا کردی؟
من فکر میکردم که تو اهل تقوا هستی؛ اما نمیدانستم که فحش میدهی!
عرض کرد: قربانت گردم، او هندی است و مادرش مشرک میباشد. امام توجیه او را نپذیرفت و فرمود: از من دور شو! ومن هرگز او را همراه امام ندیدم.»
?کافی، ج4، ص15
چهارشنبه 96/05/04
پيامبر صلى الله عليه و آله :
دعاى پدر و مادر براى فرزند ، مانند دعاى پيامبر براى امّت خويش است.
دُعاءُ الوالِدِ لِوَلَدِهِ كَدُعاءِ النَّبِيِّ لاُِمَّتِهِ
مشكاة الأنوار ، ص 282
سه شنبه 96/05/03
امام کاظم عليه السّلام فرمودند:
تفقهوا في دينِ الله فَأنَّ الفِقهَ مِفتاحُ البَصيرةِ وَ تَمامُ العِبادَةِ؛
«در دين خدا تفقه و کاوش کنيد، چرا که فقه و فهم دين، کليد بصيرت و کامل کننده عبادت است.»
?بحارالانوار، ج 10، ص 247.
امام رضا علیه السلام:
لا یستَکمِلُ عَبدٌ حقیقةَ الایمانِ حَتَّى … فیهِ خِصالُ ثَلاثٍ: اَلتَّفقُّهُ فِى الدّینِ و َحُسنُ التَّقدیرِ فِى المَعیشَةِ، و َالصَّبرُ عَلَى الرَّزایا؛
هیچ بنده اى حقیقت ایمانش را کامل نمى کند مگر این که در او سه خصلت باشد: دین شناسى، تدبر نیکو در زندگى، و شکیبایى در مصیبتها و بلاها.
?تحف العقول،ص324
رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم:
إذا أرادَ اللّه بِأهلِ بَيتٍ خَيرا فَقَّهَهُم فِى الدّينِ و َوَقَّرَ صَغيرُهُم كَبيرَهُم و َرَزَقَهُمُ الرِّفقَ فى مَعيشَتِهِم و َالقَصدَ فى نَفَقاتِهِم و َبَصَّرَهُم عُيُوبَهُم فَيَتُوبُوا مِنها؛
هرگاه خداوند براى خانواده اى خير بخواهد آنان را در دين دانا مى كند، كوچك ترها بزرگ ترهايشان را احترام مى نمايند، مدارا در زندگى و ميانه روى در خرج روزيشان مى نمايد و به عيوبشان آگاهشان مى سازد تا آنها را برطرف كنند.
?نهج الفصاحه،ص181، ح 147
دین شناسی حضرت معصومه(ع)
آیت الله سید نصر الله مستنبط از کتاب «کشف اللئالی » نقل فرموده که:
روزى جمعى از شیعیان به قصد دیدار حضرت موسى بن جعفر علیه السلام و پرسیدن سوالاتى از ایشان به مدینه منوره مشرف شدند.
چون امام کاظم(ع) در مسافرت بود, سوالات خود را به حضرت معصومه که در آن هنگام کودکى خردسال بیش نبود, تحویل دادند.
فرداى آن روز براى بار دیگر به منزل امام شرف حضور پیدا کردند, لیکن هنوز ایشان از سفر برنگشته بود. چون ناگزیر به بازگشت بودند, مسائل خود را مطالبه نمودند تا در مسافرت بعدى خدمت امام برسند. غافل از این که حضرت معصومه جواب پرسشها را نگاشته است.
وقتى پاسخها را ملاحظه کردند, بسیار خوشحال شدند و پس از سپاسگزارى فراوان شهر مدینه را ترک گفتند.
از قضاى روزگار در بین راه با امام موسى بن جعفر(ع) مواجه شده, ماجراى خویش را باز گفتند.
چون امام پاسخ سوالات را مطالعه کرد, سه بار فرمود: (فداها ابوها)
پدرش فدایش.
?کریمه اهل بیت, ص 64 و 63.
سه شنبه 96/05/03
از اول ذیقعده تا دهم ذی حجّه که اربعین موسای کلیم است، این یک فصل مناسبی است؛ بهار مراقبه و چله نشینی است. وجود مبارک موسای کلیم چهل شبانه روز مهمان خدا بود. فرمود : و واعدنا موسی ثلاثین لیلهً فاتممناها بعشر فتمّ میقات ربّه أربعین لیله. به او وعده دیدار و ملاقات خصوصی دادیم؛ آمد به دیدار ما. اوّل سی شب بود؛ بعد ده شب اضافه کردیم، راهش باز بود؛ جمعاً شد چهل شب. فرمود : او 40 شب مهمان ما بود. چون برکاتی که در شب نصیب انسان می شود، در روز نمی شود. روز مشغول کار و گفتن و خریدن و فروختن است؛ در قرآن کریم فرمود : شب را در یابید. انّ لک فی النّهار سبحاً طویلاً . در روز درس است، بحث است، گفتن است، شنیدن است، دیدار است، مصاحبه است، مناظره است؛ با یک کثرت همراهید.
“امّا انّ ناشئه اللّیل هی اشدّ وطئاً و اقوم قیلا"ً. شب یک نشئه ای دارد، شب یک حسابی دارد، یک کتابی دارد ؛ شب کجا، روز کجا ! فرمود : روز، کار فراوانی دارید؛ می گوئید، می شنوید، می خوانید، می خورید؛ این کارهای روزتان است. به وجود مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: روز، کارهای فراوانی داری، شب را دریاب ! هر کس به جائی رسید، از شب زنده داری به جائی رسید.
به وجود مبارک موسای کلیم فرمود : تو سی شب مهمان مائی، ده شب هم اضافه می کنیم.” و واعدنا موسی ثلاثین لیلهً،” با اینکه شب و روز بود. نفرمود : یوماً، نفرمود : “لیلاً و یوماً !” فرمود : سی شب؛ آن روزش هم شب بود، شبش هم شب بود. برای اینکه بیگانه راه نداشت !” فاتممناها بعشر فتمّ میقات ربّه أربعین لیله.” باز چهل شب شد؛ نه چهل روز، نه چهل شب و روز ! شب را گفت در یابید. این اربعین است !
معنای اربعین هم این نیست که آدم از جامعه جدا شود؛ باید در متن جامعه و زندگی باشد، در متن خدمتگزاری به مردم باشد؛ امّا کاسب نباشد، بیگانه ای در راهش نباشد، جز رضای حق چیزی را نداشته باشد؛ این اربعین گیری است. از اوّل ذیقعده تا دهم ذیحجّه، این دوره چهل شبانه روزی می شود أربعین!
در طول سال آدم می تواند چله بگیرد، ولی بهارش این چهل شب است؛ یعنی از اوّل ذی القعده تا دهم ذیحجّه،آدم مواظب دهانش باشد که غذای بد وارد نشود؛ مواظب زبانش باشد که حرف بد نزند؛ مواظب گوشش باشد که حرف بد نشنود؛ مواظب چشمش باشد که نگاه بد نکند؛ آنوقت سائر کارها خوب است. اینقدر کارهای حلال هست که آدم فرصت نمی کند به سراغ کار حرام برود ! فرمود : لزومی ندارد که آدم کار خلافی رامرتکب شود، مثل اینکه اینقدر غذای حلال هست که دیگر آدم فرصت نمی کند به سراغ غذای حرام برود!
آیت اله جوادی آملی
سه شنبه 96/05/03
#نامه_ای_به_دخترم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر دخترای گلم ریحانه و فاطمه دلم براتون تنگ شده بااینکه میدونم الان جاتون خیلی بهتر از پیش من بودنه ولی مادرم ودلتنگ
اشک مجال نوشتن نمیده یادآوری روی زیبای فرشته هام و نبودشون سخت آزارم میده
برادرتون مدام سراغ شمارو میگیره و اینکه خدا چرا خواهراش برد پیش خودش؟
جوابی براش ندارم جز اینکه توفیق نداشتم و سلب توفیق یعنی من کسی که از دیدن دختراش محروم شد
خدایا من شاکرم حکمتت بر من پوشیده است
مصلحت نبود دخترا رو شاید در آینده نه چندان دور درک کنم
گلهای مامان دوستتون دارم
فرشته های مهربون برامون دعا کنید
دوشنبه 96/05/02
روزي اميرالمؤمنين (عليهالسلام) از كنار عدهاي كه نشسته بودند عبور ميكرد،و ديد آنها لباسهاي سفيد و گران قيمت پوشيده و (نشانه تكبر در آنها مشهود است) رنگ صورتشان برافروخته است و خنده آنها بلند و زياد است و با انگشت خود هر كس را كه از كنارشان رد ميشود مسخره ميكنند. سپس به عده ديگر رسيد كه لاغر اندام و رنگ آنها زرد و در هنگام سخن گفتن متواضع بودند. آن حضرت در حالي كه تعجب كرده بود خدمت رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم رسيد و عرض كرد يا رسولالله دو گروه متفاوت را ديدم و هر دو گروه خود را مؤمن ميدانستند؟ صفت مؤمن چيست؟ پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم سكوتي كرد و در پاسخ حضرت علي (عليهالسلام) فرمود يا علي مؤمن بيست خصوصيت دارد كه اگر يكي از آنها در او نباشد ايمانش كامل نيست:
1- به نماز (جماعت) حاضر ميشود.
2- زكات را در وقت خود ميپردازد.
3- به مستمندان رسيدگي ميكند.
4- يتيم را نوازش ميكند.
5- لباسهاي پاك و پاكيزه ميپوشند.
6- كمر به عبادت حق بستهاند.
7- راست ميگويد.
8- به وعده خود وفا ميكند.
9- در امانت خيانت نميكند.
10- زاهد شب و شير روز هستند.
11- در روز روزهدار و در شب بيدار و عابد هستند.
12- همسايه را آزار نميدهد.
13- متواضعانه راه ميروند.
14- تشييع جنازه ميكند.
?محجه البیضا،ج4،ص68و362