✨الهی✨

✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨

 

 بار خدایا ! تاکی میان من و تو ، منی و مائی بود.

منی از میان بردار تا منیت من تو باشد و من هیچ نباشم.

الهی ، تا با توام بیشتر از همه ام و چون با خودم ، کمتر از همه ام .

 

 ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨

 

 

 

بالاترین مقام


​ امیرالمومنین حضرت على عليه السلام:

بِغَلَبَةِ العاداتِ الوُصولُ إلى أشرَفِ المَقاماتِ 

با چيره شدن بر عادتهاست كه مى توان به بالاترين مقامات رسيد.

غررالحكم،حدیث ۴۳۰۰.

جمعه دلتنگی


​استوری | جمعه های دلتنگی

مانده ام در پَسِ این شهر پر از دود و گناه 

من بدون تو چطور نای نفس را دارم !

الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ‌ الْفَـــرَج 

نیکی 

امیرالمؤمنین علیه السلام:

الإحْسانُ ذُخْرٌ، و الكَريمُ مَن حازَهُ

نيكى كردن، گنج است و بزرگوار، كسى است كه مالك اين گنج شود.

غررالحكم، حدیث1135.

شهادت حمزه خیرالشهدا

 نعزيكم بمناسبة ذكرى إستشهاد عَمّ رسول الله، حمزة خَير الشّهداء (علیه السلام) 

 و ذكرى وفاة سيدالكريم عبدالعظيم الحسني (عليه السلام)

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَمَّ رَسُولِ اللّٰه صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا خَيْرَ الشُّهَداءِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَسَدَ اللّٰهِ وَأَسَدَ رَسُولِهِ و رحمة الله و بركاته

السَّلامُ عَلَى الْعَبْدِ الصَّالِحِ الْمُطِيعِ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا الْقَاسِمِ ابْنَ السِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ الْمُجْتَبَى السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَنْ بِزِيَارَتِهِ ثَوَابُ زِيَارَةِ سَيِّدِ الشُّهَدَاءِ يُرْتَجَى و رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ.

حق الناس

پسرم ! سعی کن با حق‌الناس از این جهان رخت نبندی که کار بسیار مشکل می شود

سروکار انسان با خدای تعالی که ارحم‌الراحمین است بسیار سهل تر است تا سروکار با انسانها

به نقل از سایت امام (ره)

معیار اصلی 


آیت‌الله بهجت قدس‌سره:

 معیار اصلی، نماز است. این نماز بالاترین ذکر است، شیرین‌ترین ذکر است، برترین چیز است. حال، برخی به دنبال ذکرهای ویژه‌ای می‌گردند که کسی نشنیده باشد! 

 همه چیز تابع نماز است.

 (فریادگر توحید، ص١٨٣)

احکام و انتخابت 

زنی از شوهرش پرسید انتخابات چیه؟

 شوهرش گفت : یادته ازت خواستگاری کردم و قول دادم تمام آرزوهایت را برآورده کنم، و همه جا ببرمت و همه چیز برات بخرم و بزارمت رو چشام…

زن گفت: آره ولی هیچ کدومو انجام ندادی! 

گفت: اینم همونه!!

احکام :

در هر سیستم سیاسی دولت یا کشوری نقص وجود دارد

ولی وجود نواقص در کشور ما نباید باعث شود که از حفظ اصل نظام غافل شویم و مانع شرکت ما در انتخابات شود.

 شرکت در انتخابات واجب است و در شرائط فعلی یعنی حمایت از اسلام .

 در حال حاضر پرچم دار شیعه علوی در دنیا فقط ما هستیم ?? و اگر خدای نکرده این پرچم به زمین افتد چراغ اسلام در دنیا خاموش خواهد شد و گناه آن گریبانگیر ما هم خواهد شد.

ادب کردن


امام على عليه السلام :

اى مردم! خود به ادب [و تربيت] كردن نفْس هايتان بپردازيد و آنها را از وَلَع عادت هايشان باز داريد!

غررالحكم ، ح ۴۵۲۲

اندازه،زمان

امیرالمومنین عليه السّلام فرمودند: 

خداوند براى هر چيزى اندازه ای

و براى هر اندازه اى نيز زمانى را مقرّر فرموده.

غررالحکم ، باب اجل

داستانی آشنا

در زمان اشغال هند توسط بریتانیا…

روزی افسر انگلیسی بدون هیچ دلیلی سیلی محکمی به یک شهروند هندی زد. شهروند ساده هندی برگشت و چنان با مشت به روی افسر بریتانیایی زد که او از اثر شدت ضربه وارده به زمین افتاد.

افسر بریتانیایی از این عکس العمل هندی وحشت زده و خشمگین شده بود؛ ولی چون تنها بود چیزی نگفت و بطرف مقر سربازان بریتانیایی رفت تا با گرفتن نیرو برگردد و جواب مرد هندی را بدهد که جرات کرده به افسر امپراطوری سیلی بزند که آفتاب در قلمرو آن غروب نمی کند..

پیش ژنرال انگلیسی رفت و از او خواست تا سرباز به او بدهد تا برگردد و جواب این بی ادبی را به هندی دهد. اما ژنرال انگلیسی بدون این که جواب او را بدهد، او را به اتاقی برد که در آن پول نگهداری میشد و گفت: 50000 روپیه بردار و برو نزد آن هندی و در مقابل کاری که انجام دادی به او بده و معذرت بخواه!

افسر با شنیدن این حرف معترضانه گفت: هندی بدبخت به یک افسر ملکه سیلی زده است و این یعنی بی احترامی به امپراطوری انگلیس، ولی شما بجای مجازات به من می گویید به او پول بدهم و عذر بخواهم؟! ژنرال با خشم گفت: این یک دستور است، باید بدون چون و چرا اجرا کنی.

افسر به ناچار پول را به مرد هندی داد و عذر خواست. هندی پذیرفت و با خوشحالی تمام پول را از او گرفت و یادش رفت که او حق داشته اشغالگر وطنش را بزند! پنجاه هزار روپیه آن زمان پول هنگفتی بود و او با آن خانه خرید و با بقیه اش چندین ریکشا (وسیله ی حمل و نقل درون شهری در هندوستان) گرفت و با استخدام چند راننده آن ها را به کرایه داد…

روزگار گذشت و وضع زندگی او بهتر شد تا این که به یکی از تجار در شهر خود تبدیل شد. او فراموش کرده بود که با گرفتن پول از کرامتش گذشته ولی انگلیسی ها آن سیلی او را فراموش نکرده بودند.

روزی ژنرال انگلیسی، افسرِی را که از هندی سیلی خورده بود فراخواند و به او گفت: آیا آن هندی را که به تو سیلی زده بود به یاد داری؟ افسر پاسخ داد: بلی چگونه می توانم او را فراموش کنم.

ژنرال گفت: حال وقتش است که بروی و انتقام آن سیلی را ازش بگیری، ولی او را در حالی با سیلی بزن که مردم در دور و برش جمع باشند.

افسر گفت: آن روز که هیچ کسی نداشت مرا از زدن او بازداشتی حال که صاحب جاه و جلال و خدمه شده است می گویی برو او را بزن؟ می ترسم افرادش مرا بکشند.

ژنرال گفت: خاطرت جمع باشد، نمی کشند، فقط برو و آن چه را که گفتم انجام بده و برگرد.

وقتی افسر انگلیسی داخل خانه هندی شد او را در میان جمع کثیری از مردم یافت در حالی که خادمان و محافظانش او را احاطه کرده بودند، بدون مقدمه بطرف او رفت و با سیلی چنان محکم به رویش کوبید که بر زمین افتاد، افسر ایستاده بود تا عکس العمل او را ببیند ولی هندی بدون هیچ عکس العملی از جایش هم بلند نشد و به طرف انگلیسی حتی چشم بالا نکرد!

افسر از تعجب دهنش باز مانده بود ولی خوشحال از گرفتن انتقام نزد ژنرال خود برگشت. ژنرال به افسرش گفت : خیلی خوشحال به نظر می آیی و فکر میکنم متعجب شدی.

افسر پاسخ داد: بلی برای بار اول که او را با سیلی زدم او از من محکم تر بر رویم کوبید در حالی که فقیر بود. ولی امروز که او صاحب جاه و جلال و خدمه است حتی پاسخ سیلی ام را با حرف هم نداد، این مرا به تعجب واداشته است.

ژنرال در پاسخ افسرش گفت: دفعه اول او «کرامت» داشت و آن را بالاترین سرمایه خویش می پنداشت، برای همین از آن دفاع کرد.

ولی دفعه دوم، او کرامت خود را به پول فروخته بود، برای همین از آن نتوانست دفاع کند

 «چون می ترسید که مصالح و منافع خود را از دست بدهد».

این داستان، حکایت افراد زیادی است! آنان که با گرفتن پول و مقام، حقوق و وام نجومی، ملک و زمین و اموال، رانت و اختلاس و پارتی و سایر امتیازات، فرستادن فرزندان شان به اروپا و آمریکا و… کرامتِ خویش را فروخته اند‌، از ترس باختن اندوخته های کاذب خود لال شده اند و حرفی نمی زنند!

مراقب کرامت خود باشیم…

http://eitaa.com/kanonrahpooyan