✨الهی✨

✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨

 

 بار خدایا ! تاکی میان من و تو ، منی و مائی بود.

منی از میان بردار تا منیت من تو باشد و من هیچ نباشم.

الهی ، تا با توام بیشتر از همه ام و چون با خودم ، کمتر از همه ام .

 

 ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨

 

 

 

توسل به امام هادی

هر که‌ بر طریق‌ خداپرستى‌ محکم‌ و استوار باشد ، مصائب‌ دنیا بر وى‌ سبک‌ آید ، گر چه‌ تکه‌ تکه‌ شود.

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۵۱۱)

شهادت جانسوز امام علی النقی الهادی(علیه‌السلام) تسلیت باد.

تلنگر

داستان به مناسبت شهادت امام هادی

مسعودی در مروج الذهب گفته است که عده ای نزد متوکل آمده و سخن چینی و بدگویی کردند که در منزل حضرت امام هادی اسلحه و نامه های زیادی از طرف شیعیانش از اهالی قم برای او فرستاده اند موجود است. او میخواهد علیه حکومت تو شورش کرده و انقلاب کند.

متوکل پس از شنیدن این جریان گروهی از ترکان را که از دژخیمان او بودند شبانه به خانه حضرت روانه کرد آنان در آن دل شب خانه امام هادی را مورد هجوم و تفتیش قرار دادند، ولی چیزی پیدا نکردند. دیدند حضرت در منزل در بسته ای لباس پشم پوشیده و روی ریگ و خاک، رو به قبله نشسته و قرآن میخواند.

مأموران متوکل آن امام مظلوم را به همان هیئت و حالت به نزد متوکل آوردند و این چنین گزارش دادند ما به جستجوی خانه علی النقی پرداختیم ولی چیزی نیافتیم دیدیم او رو به قبله نشسته و قرآن میخواند متوکل در کنار سفره شراب نشسته بود و در دستش جام شراب بود. برخاست و با احترام آن حضرت را در کنار خود نشانید و جام شراب را به حضرت تعارف کرد.

امام هادی فرمود: «والله ما يُخَامِرُ لَحْمِي وَدَمِی قَطُّ، فَأَعْفِنِی» به خدا سوگند! هرگز گوشت و خون من با شراب آمیخته نشده، مرا معاف بدار.

متوکل او را معاف داشت. سپس گفت: «اَنشِدنی شِعرا» برایم شعری بخوان.

 امام فرمود: من با شعر چندان سر و کاری ندارم کم روایت میکنم متوکل گفت: باید بخوانی حضرت امام هادی این اشعار را که در دیوان امام علی ، و در مورد بی وفائی دنیا است خواند؛

باتُوا عَلَى قُلَلِ الْأَجْبَالِ تَحْرُسُهُمْ

 غُلْبُ الرِّجَالِ فَلَمْ تَنْفَعُهُمُ الْقُلَلُ

شب را در ‌های کوه‌ها آرمیدند و مردان دلاور آنان را پاسداری کردند ولی قله‌های کوه برای آنان سود نبخشید.

وَاسْتُنْزِلُوا بَعْدَ عِزُّ عَنْ مَعَاقِلِهِمْ

إِلَى مَقَابِرِهِمْ يَا بِئْسَ مَا نَزَلُوا

بعد از عزتی آنان را از پناهگاههای خود به سوی قبرهایشان فرود آوردند، آه چه بد فرود آمدند؟!

ناداهُمْ صَارِحٌ مِنْ بَعْدِ دَفْنِهِمْ

أَيْنَ الْأَسِرَّةُ وَالتَّيجَانُ وَالْحُلَلُ

بعد از دفن آنان، منادی صدا زد: تخت تاج و لباسهای شما کجا است؟!

أَيْنَ الْوُجُوهُ اللَّتِي كَانَتْ مُنَعَمَةٌ

مِنْ دُونِهَا تُضْرَبُ الْأَسْتَارُ وَالْكَلَلُ

کجا رفت آن چهره های مرفه که برابرشان پرده ها و آذین ها آویخته می شد؟

فَأَفْصَحَ الْقَبْرُ عَنْهُمْ حِينَ سَائَلَهُمْ

 تِلْكَ الْوُجُوهُ عَلَيْهَا الدُّودُ

پس قبر به زبان فصیح از آنان پرسش کرد و گفت: این همان صورت های نیکویی هستند که کرم ها بر آنها میغلطند و محل تاخت و تاز کرمها شده اند.

قَدْ طَالَ مَا أَكَلُوا دَهْراً وَقَدْ شَرِبُوا

وَأَصْبَحُوا الْيَوْمَ بَعْدَ الْأَكْلِ قَدْ أَكِلُوا

آنها مدت طولانی خوردند و نوشیدند و اکنون خود خوراک خاک و کرمها شده اند. 

راوی می گوید: «فَبَكَى الْمُتَوَكِّلُ حَتَّى بَلْتَ لِحْيَتَهُ دُمُوعُ عَيْنَيْهِ وَبَكَى الْحَاضِرُونَ»

 متوكل تحت تأثیر اشعار حضرت قرار گرفت و چنان گریه کرد که ریشش خیس شد.

حاضران نیز گریه کردند سپس دستور داد امام هادی را با احترام به خانه اش باز گرداندند.

روایت شده است متوکل چنان متغیر شد که کاسه شراب را بر زمین زد و آن روز عيش او به عزا مبدل گردید.

 پیام

همه امامان ، هدایت گران الهی در روی زمین هستند و امام هادی (ع) نیز در هدایت افراد نادان و غافل همواره تلاش و مجاهدت داشته اند.

البته هدایت گری داری مراحل مختلف است.

و قابلیت هدایت  نیز با توجه به ظرفیت افراد، دارای مراتب است.

گاهی مخاطب هدایت گری قابلیت هدایت تامه دارد یعنی با یک تلنگر مسیر زندگی ش تغیر میکند اما گاهی هدایت تامه پیدا نمیکند اما میتوان با تلنگر و نصیحت و نهی از منکر او را به طور مقطعی از برخی گناهان بازداشت.

از این رو انسان تکلیف هدایت گری را باید حتی از این دسته از افراد دریغ نکند. 

به عنوان مثال ، اگر چه متوکلِ ملعون با آنهمه جنایت که مرتکب شده بود لیاقت و قابلیت هدایت یافتن و اصلاح مسیر را نداشت اما ، امام هادی(ع) به طور موردی او را از غفلت در آن جلسه و گستاخی و میگساری در محضر امام معصوم بازداشتند.

ذکاوت


پادشاهی برای انتخاب وزیری جوان، مسابقاتی را بین جوانان برگزار نمود؛ دو جوان به مرحله نهایی رسیدند؛ مسابقه آنان به این شکل بود پادشاه هر روز پنج نخ ماهیگیری به آنان میداد و آنها باید ده روز از دریاچه ماهی می‌گرفتند؛ کسی که در انتهای ده روز ماهی بیشتری میگرفت به عنوان برنده مسابقه انتخاب می‌شد.

جوان اول که بسیار پر انرژی و باهمت بود از همان ابتدا برای نخ‌ها قلاب تهیه و به آنان وصل نمود، سپس ساعتی را به دنبال طعمه برای قلاب‌ها می‌گذارنید و سر انجام قلاب‌هایی که ساخته بود را برای ماهیگیری به دریاچه می‌انداخت؛ او ‌اینگونه هر روز با هر قلاب چند ماهی می‌گرفت.

اما جوان دیگر پس از دریافت نخ‌ها، ساعتی به کلبه‌ای می‌رفت و بعد از آن به امور دیگر زندگی خود می‌پرداخت!

روز نهم بود و کم‌کم همه به این نتیجه رسیده بودند که جوان اول برنده مسابقه می‌شود زیرا جوان دوم تا آن لحظه هیچ ماهی نگرفته ‌بود!

جالب آنکه روز نهم، جوانِ دوم در شهر راه افتاد و‌ تمام مردم شهر را به ضیافت مهمانیِ فردا که روز آخر مسابقه بود با حضور جناب پادشاه دعوت نمود!

روز پایانی مسابقه بود، جوان اول که آثار خوشحالی در چهره او‌ پیدا بود طبق معمول با نخ‌‌ها، قلاب ماهیگیری ساخت و‌ به سمت دریاچه رفت؛ 

جوان دوم پس از ساعتی از کلبه بیرون آمد؛ همه شگفت زده شدند! او همراه خود تور ماهیگیری بیرون آورد! او ‌با نخ‌هایی که هر روز می‌گرفت تور ماهیگیری درست کرده بود! سپس به قسمتی از دریاچه رفت که رودخانه‌ای به آن وارد می‌شد و تور خود را به گونه‌ای جلو مسیر ورودی رودخانه بست که هیچ ماهیِ متوسط و بزرگی نمی‌توانست از آن عبور کند و ماهیان در تور او گرفتار می‌شدند.

هر نیمساعت، تور جوان دوم مملو از ماهیان بزرگ می‌شد؛ در تور او در همان مرتبه اول به اندازه تمام ده روز جوان اول ماهی گرفتار شد!

او‌ در پایان روز دهم چند هزار ماهی بزرگ صید کرده بود!

همه از هوش او شگفت زده شده بودند؛ چرا که طی این مدت، او نه تنها به کارهای روز مره خود هم پرداخته بود بلکه همه مردم و پادشاه را به ضیافت ماهیِ تازه دعوت کرده بود!

پادشاه از ذکاوت او بسیار خوشحال شد به خصوص آنکه جوان تور را طوری بافته بود که فقط ماهیان بزرگ در آن گرفتار می‌شدند و ماهیان کوچک می‌توانستند از سوراخ‌های تور عبور کنند و‌ وارد دریاچه شوند تا در دریاچه رشد نمایند؛ همچنین از این مسئله خوشحال بود که جوان، بزرگ فکر کرده بود و ماهیان دریاچه را برای مردم قرار داده است.

پادشاه او را به عنوان وزیر خود معرفی نمود و به او توصیه کرد از جوان دیگر در کارها کمک بگیرد.

تربیت

اشتباه ما والدین این است که تلاش می‌کنیم تا چیزی یاد فرزندانمان بدهیم؛ درحالی‌که خداوند هرآنچه که لازم بوده، در وجود آن‌ها نهاده است.

 وظیفۀ والدین، جهت‌دادن به خواست‌ها و تمایلات آن‌هاست. کودکان در مسیر تربیت، نیاز به حمایت و بسترسازی صحیح ما دارند، نه آموزش صرف.

آزاد

حکیمی را پرسیدند: «چندین درخت نامور که خدای عزوجل آفریده است و برومند، هیچ یک را آزاد نخوانده‌اند مگر سرو را که ثمره‌ای ندارد. درین چه حکمت است؟»

گفت: «هر درختی را ثمره معین است که به وقتی معلوم به وجود آن تازه آید و گاهی به عدم آن پژمرده شود و سرو را هیچ از این نیست و همه وقتی خوشست و این است صفت آزادگان.»

به آنچه مى گذرد دل منه که دجله بسى

پس از خلیفه بخواهد گذشت در بغداد

گرت ز دست بر آید چو نخل باش کریم

ورت ز دست نیاید چو سرو باش آزاد

منبع گلستان

برنامه ریزی داری ولی نمی تونی بهش عمل کنی؟!

واسه انجام دادن کارهات برنامه داری ولی نمی تونی بهش عمل کنی؟!!

دلیلش اینه

 که ذهنت داره بهت میگه نمی تونم بهت اعتماد کنم زمانی که به خودت قول می دادی تو این هفته فلان  کتابو می خونم یا تا آخر ماه چند کیلو وزن  کم می کنم و انجامش ندادی مغزت یاد گرفت که دیگه بهت اعتماد نکنه مثل اینکه یکی هر روز بیاد بهت بگه بیا با هم بریم باشگاه و نیاد 

روز دهم محاله حرفشو باور کنی

پس به جای خودتخریبی خودت مثل اصرار به اینکه به اندازه کافی باهوش و توانا نیستی با بردهای کوچیک شروع کن مثلا صبح که از خواب بیدار میشی تختت و اتاقتو مرتب کن به خودت برس سه تا از مهم ترین کارهای روزتو هایلایت کن و به خودت قول بده تا انجامشون ندادی سمت تختت نیایی.

علم

گویند که در مجلس انوشیروان گفته شد که در هندوستان، کوهی است و درختی دارد که میوه آن درخت را هر که بخورد، حیات ابد یابد.

انوشیروان حکیمی را به دنبال آن میوه فرستاد.

حکیم به هندوستان رفته، بعد از جستجوی بسیار، مأیوس شده، و به دیار خود برگشت.

در راه به عالمی از علمای هند رسید،

دلیل آمدن به ولایت هند را بیان کرد.

عالم هندی گفت که این سخن راست است ولی رمزی در اوست.

آن کوه، شخصِ عالِم است

و درخت، علم اوست

و میوه آن درخت که حیات ابدی می دهد، عمل به علم او است

و حیات ابد، زندگانی آخرت است.

پس حکیم به خدمت کسری رسیده، ماجرا را عرض نمود و کسری تصدیق کرد.

امتحانات

تغییر سبک زندگی در ایام امتحانات فرزندان

نظم: محیط های نامرتب و شلوغ علاوه بر کاهش تمرکز باعث افزایش استرس نیز می شوند پس محیط منزل و اتاق کودک را منظم و مرتب کرده و وسایل مورد نیازش را در مکانی قرار دهید که به راحتی به آن ها دسترسی داشته باشد.

استراحت: کودک باید پس از 45 دقیقه مطالعه به مدت 10 دقیقه الی یک ربع استراحت کند، چرا که درس خواندن مداوم و بدون وقفه باعث کاهش یادگیری می شود. از این زمان می توانید برای دادن میان وعده ای سبک و مغذی به کودک استفاده کنید.

ورزش: ورزش تنش های عصبی و استرس را کاهش می دهد. ورزش منظم گردش خون در بدن به ویژه مغز را افزایش داده و هورمون های استرس را کاهش می دهد. پیاده روی، شنا و ورزش های هوازی بهترین فعالیت های ورزشی برای دانش آموزان هستند.

 خواب کافی: کم خوابی و هر نوع اختلال در خواب باعث افزایش استرس و کاهش عملکرد مغز می شود. کودک باید 7 الی 8 ساعت در طول شبانه روز بخوابد. خواب کافی از شدت استرس می کاهد. سعی کنید زمان های ثابتی برای خواب کودکتان در نظر بگیرید زیرا این کار تمرکز را افزایش داده و همچنین منجر به افزایش کارایی در طول روز خواهد شد.

تغذیه‌ی مناسب: رژیم های غذایی ناکافی و ناسالم تاثیرات منفی بر قابلیت یادگیری و هوشیاری دانش آموزان دارند. تغذیه مناسب بر عملکرد تحصیلی دانش آموز تاثیر مستقیم و بسزایی دارد. رژیم غذایی مناسب باید ترکیبی از مواد قندی، فیبردار و ویتامین ها باشد.

برخی از این مواد غذایی عبارتند از: خرما، موز، سبزیجات تازه، حبوبات، شیر، انواع مغز ها به خصوص گردو، پسته، کشمش و فندق، میوه های تازه و… . از مصرف موادی مانند گوشت های پرچرب، نوشابه ها، شیرینی، قهوه و تنقلات ناسالم مانند چیپس و پفک بپرهیزید.

 ارتباطات اجتماعی: صحبت کردن با دیگران باعث افزایش انگیزه برای انجام امور درسی می شود.

برخی والدین به اشتباه در ایام امتحانات کودکانشان، به کلی روابط اجتماعی و رفت و آمد خود را با دوستان و آشنایان قطع می کنند این کار نه تنها یادگیری را افزایش نمی دهد بلکه کودک را منزوی خواهد کرد.

نقش والدین در کاهش استرس کودکان در ایام امتحانات

زمان تماشای تلویزیون، بازی، استفاده از تبلت و کامپیوتر را محدود کنید.

 به هیچ وجه با جمله هایی نظیر اگه قبول نشی آبرومون میره یا اگه قبول نشی میدونی که پدرت چیکارت می کنه به کودک باعث ایجاد ترس و استرس او نشوید.

 پس از هر موفقیت کوچک کودکتان به او پاداش داده و او را تشویق کنید.

ناتوانی ها و ضعف های فرزندتان را نیز در نظر گرفته و انتظارات غیرمنطقی از او نداشته باشید.

 به هیچ وجه او را بادیگران مقایسه نکنید.

 جو عاطفی مناسبی در خانه ایجاد کنید.

 وسایل مورد نیاز او را شب قبل از امتحان آماده کرده و روز امتحان زودتر از ساعت تعیین شده در محل آزمون حضور داشته باشید.

 در روز امتحان صبحانه ای مقوی و سبک برای او آماده کنید.

درس خواندن

درس خواندن گروهی

درس خواندن گروهی، انگیزه مطالعه را بیشتر می کند. همچنین اینگونه می توانید خودتان را هم محک بزنید. می توانید از دیگران سوال بپرسید و آنها نیز متقابلا از شما امتحان بگیرند تا اعتماد به نفس یکدیگر را بیشتر کنید.

ایران تسلیت

کجاست محتشم امشب به پا کند روضه؟

دلم به وسعت دریای بی کران تنگ است

 محمدحسن محمدی