مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
سه شنبه 97/03/08
ابن بطوطه : در سفرنامه اش می نویسد: در شیراز سه روز بودم و این سه روز در مسجد جامع شیراز ماندم، مردم در این مسجد اعتکاف می کردند که این مسجد مربوط به ششصد سال قبل است
بعد رفتم بازار شیراز چشمم به دکانی افتاد که یک نفر نورانی اهل تقوی ظاهر الصلاح در آن نشسته قرآن می خواند،
رفتم نزدیک سلام کردم نشستم او هم پذیرایی کرد، گفتم شما اینجا چه می کنی؟
گفت: من شغلم تجارت است هرگاه مشتری نباشد قرآن می خوانم، نگاه کن فرشها را عقب زد دیدم قبر است،
گفت: این گور خودم است، کنار قبر خودم می نشینم برای خودم قرآن می خوانم، قبرم را در مغازه ام قرار داده ام که گول دنیا را نخورم.
سه شنبه 97/03/01
:
امام علی علیه السلام مى فرمايند:
«اهل دنيا همچون كاروانى هستند كه هنوز رحل اقامت نيفكنده اند كه قافله سالار فرياد مى زند ( كوچ كنيد) و آن ها كوچ مى كنند»
اشاره به اين دارد كه مردم دنيا حتى وضعشان از مسافران عادى نيز بدتر است
زيرا مسافران عادى هنگامى كه وارد منزلى شدند مقدارى در آن جا مى مانند و استراحت مى كنند و خود را آماده ادامه راه مى نمايند مگر اين كه قافله سالار بعد از اجازه اقامت احساس كند در آن منزلگاه خطرى است،
در اين صورت بلافاصله اعلام مى دارد همه برخيزند و آماده حركت شوند و اهل دنيا درست به چنين قافله و قافله سالارى مى مانند و اين مربوط به شرايط غير عادى است.
درباره بىوفايى و ناپايدارىدنيا تعبيرات مختلفى در روايات اسلامى ديده مى شود كه هر يك از ديگرى گوياتر است از جمله:
گاه دنيا را تشبيه به پلى كرده اند كه بايد از آن عبور كرد و ايستادن و توقف بر آن معنا ندارد.
«إِنَّمَا الدُّنْيا قَنْطَرَةٌ فَاعْبُرُوهَا وَلاَ تَعْمُرُوهَا»
در جايى ديگر دنيا به عنوان سراى عبور و نه دار اقامت معرفى شده است .
همان گونه كه امام اميرمؤمنان(عليه السلام) در حكمت 133 فرموده است:
«الدُّنْيا دَارُ مَمَرّ لاَ دَارُ مَقَر».
وضعيت انسان در برابر دنيا تشبيه به سوارى شده است كه براى استراحت و خواب نيمروز در سايه درختى در يك روز داغ تابستانى پياده مى شود و بعد از ساعتى استراحت آن را ترك مى گويد و مى رود
همان گونه كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) فرمود:
«إِنَّمَا مَثَلِى وَ مَثَلُ الدُّنْيا كَمَثَلِ رَاكِب مَرَّ لِلْقَيلُولَةِ فِى ظِلِّ شَجَرَة فِى يوْمِ صَيف ثُمَّ رَاحَ وَ تَرَكَهَا»
بحارالانوار، ج 70، ص 119، ح 111
قرآن مجيد با مثال روشنى ناپايدارى و بی وفايى دنيا را ترسيم كرده است:
وَاضْرِبْ لَهُمْ مَّثَلَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاء أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الاَْرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِيماً تَذْرُوهُ الرِّيَاحُ وَكَانَ اللهُ عَلَى كُلِّ شَىْء مُّقْتَدِرا
ً
و عجيب اين است كه با اين همه توصيف و تشبيه باز هم گروه كثيرى غافلاند و همچنان بر اين دنياى ناپايدار تكيه مى كنند و براى به دست آوردن گوشه اى از آن جانفشانى مى نمايند.
كهف، آيه 45
دوشنبه 97/02/31
درس اخلاق
اگر ما بخواهيم از قرآن استفاده كنيم از همين احترام ها بايد آغاز كنيم،
بايد جلد قرآن را ببوسيم و روي چشم بنهيم.
وقتي صداي قرآن مي آيد سكوت كنيم و بشنويم و احترام كنيم.
اينها زمينه اي ميشود تا انسان ايمان پيدا بكند و آن را تقويت نمايد.
رشد ايمان به عمل است نه با حرف و نه با جدل.
البته بايد پاسخ شبهات را براي اتمام حجت بيان كرد ولي بايد دانست برخی افراد با اين پاسخ ها از گمراهي بيرون نمي آيند:
خَتَمَ اللّهُ عَلي قُلُوبِهِمْ، فَمَنْ يَهْدِي مَنْ اَضَلَّ اللّهُ»؛
«اَفَرَاَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ اَضَلَّهُ اللّهُ عَلي عِلْمٍ»؛
خدا او را گمراه كرده است.
البته در مورد كسي كه گرفتار شبهه شده و به دنبال هدايت است، بايد شبهه را پاسخ گفت.
با اين اوصاف اگر احترام به قرآن از همين مراحل ابتدايي شروع شد، به معناي كلام آن بيشتر توجه كرده و سعي ميكنيم معني آن را فهميده و به آن عمل كنيم.
وقتي به قرآن عمل كرديم از نورانيت آن استفاده ميكنيم و هر لحظه بر توفيقات ما افزون مي شود تا گام به گام به سمت خدا نزديك تر شويم.
اما وقتي درست بر ضد قرآن عمل كنيم:
«ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِينَ اَساوا السُّواي اَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللّهِ»؛
سرانجامِ گناه، ضعف ايمان خواهد بود و سرانجامِ ضعف ايمان، كفر.
پنجشنبه 97/02/27
وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى(طه/124)
و هر كس از “ياد من” اعراض کند و روى بگرداند، بىترديد زندگى سختى خواهد داشت و روز قیامت هم نابينا محشورش مىكنيم.
“ذكر“، يادآورى چيزى است كه انسان آن را فراموش كرده است. در مفردات آمده: «ذکر یعنی یاد کردن، خواه با زبان باشد یا با قلب یا هر دو».
به فرمایشات حضرات معصومین علیهمالسلام که نگاه میکنیم، درمی یابیم که هیچ چیزی به اندازه “ذکر خدا” ارزش ندارد، چون ذکر یا"یاد خدا” منشأ همه کمالات و خوبیهاست. امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرمایند:«الذِّكرُ يونِسُ اللُّبَّ وَ يُنيرُ القَلبَ وَ يَستَنزِلُ الرَّحمَةَ؛ “ياد خدا” همنشین عقل است، دل را روشن و رحمت او را نازل میکند.» (غررالحكم، ج2، ص66، ح1858)
رفع همه گرفتاریها و مشکلات بشر، در “یاد خدا” نهفته است و رویگردانی از این مسأله مهم، آدمی را در عسرت و تنگنا قرار میدهد آنهم در حدی که زندگی بر او حقیقتاً سخت شده و علاوه بر این که از رسیدن به هدفش باز میماند، باید بقیه عمر خودش را هم با مشقت و بدبختی سپری کند.
مراد از سختى و تنگى زندگى، فقط فقر و نداری مالی نيست. ای بسا مرفهان و توانگرانی که دلهره و اضطراب و افسردگی، زندگی آنها را دچار چنان فشار و مضیقهای کرده که هیچ بینوایی دچارش نشده است. دورى از ياد خدا، آرامش را از دل میبرد و باعث حيرت و حسرت او میشود و کاری هم به ثروت و تمكّن مالى او ندارد.
خیلی چیزهاست که میتواند مصداق “ذکر خدا“باشد و آدم را به یاد خدا بیاندازند: قرآن، نماز و عبادات، اسماءپروردگار…،اما آن چیزی یا کسی که بیشترین نشانه را از خدا دارد و به معنای واقعی آیةالله العظمی هست، بیشتر از هر چیزی انسان را متوجه خدا میکند و دل را با یاد خدا زنده و احیاء میسازد.
آن شخص و آن مذکِّر اعظم فقط وجود مقدس امام معصوم علیهالسلام است که امام باقر علیهالسلام میفرماید: «نَحنُ ذِکرُاللهِ» (بحارالانوار/ ج7/ ص321/ روایت 16/ باب 16) . در زمان ما “امام عصرارواحنا له الفداء"مصداق کامل این ذکر اعظم خداست. روایات متعددی هم در این باب هست و مؤید این معناست.
با این توضیح، معنای آیه شریفه را مجدداً ذکر میکنیم:
« و هر كس از ياد من [امام زمان علیهالسلام] اعراض کند و روى بگرداند، بى ترديد زندگى سختى خواهد داشت و روز قیامت هم نابينا محشورش مىكنيم.»
بنابراین طبق این آیه شریفه میشود گفت؛ ریشه همه سختیها و فشارهای روحی، بدنی، شخصی و اجتماعی ما، اعراض ما از امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است چون او بزرگترین نعمتی است که خدا در اختیار خلقش قرار داده و رویگردانی از او یعنی بزرگترین کفران نعمت!
علل و اسباب این اعراض هم زیادند. اصولاً همه چیزهایی که دور و بر ماست خواب آور و غفلتآورند و ما را از این وجود مقدس رویگردان کردهاند: کار و شغل ما، خانه و خانواده ما، سیاست و اجتماع و اقتصاد و خلاصه همه چیز…حتی درس و علم ما!!
عاقبت این کفران نعمت در دنیا، چیزی نیست جز سختی و فشار به واسطه حرمان از این نعمت بزرگ پروردگار! و طبعاً كسى كه در دنيا چشم جانش را بر روى این بزرگترین حقیقت عالم خلقت بست، در قيامت هم : وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى.
بد نیست در ارتباط با همین مسئله، قضیهای را از قول استاد بزرگوارم نقل کنم که میفرمودند: «چند سال پیش دانشمندی غربی و مسیحی که درباره اسلام تحقیق کرده و مستبصر شده بود، پیش من آمد تا به مذهب حقه اهل بیت علیهمالسلام مشرف شود. همراه هم رفتیم خارج از شهر، آنجا باغی بود و شب را آنجا بودیم.
اجمالاً خلاصهای از عقاید شیعه را برایش گفتم خصوصاً این که اساس اسلام بر ولایت 12 امام معصوم هست و خیلی فشرده و مختصر سرگذشتی از هر یک از ائمه معصومین علیهمالسلام برای او میگفتم و نیز این که هر یک از ائمه علیهمالسلام چه طور و بعد از کدام امام آمدند و نهایت هم به چه شکلی به شهادت رسیدند تا این که رسیدم به امام عصر ارواحنافداه و مطالبی در مورد این بزرگوار گفتم. بعد پرسید: خب ایشان کی و به چه نحوی به شهادت رسیدند؟
گفتم: ایشان زنده است و به شهادت نرسیده و خدا نکند ما زنده باشیم و شهادتش را ببینیم.
گفت: پس این آقا الآن کجاست؟
گفتم: حضرت بین خود ماست منتهی ما آقا را نمیشناسیم و خلاصه قدری در مورد معنای غیبت برایش توضیح دادم.
یک دفعه زد زیر گریه و با حیرت و تعجب گفت: این آقای با این عظمت زنده است و بین ما زندگی میکند و شما بیکار نشستهاید!!؟ پس چرا کاری نمیکنید!؟ چرا از او غافل و بیخبرید!؟ چرا تا به حال او را به دنیا معرفی نکردهاید!؟
و او تا صبح توی این باغ راه میرفت و گریه میکرد که؛ امام ما زنده است ولی ما او رو نمی بینیم و از او بیاطلاعیم!!…»
یکشنبه 96/12/27
هفت سین قرآنی من برای سال ۱۳۹۷
1- سلامٌ قولاً مِن رَبِّ رحیم.( یس/58)
2- سلامٌ علی نوح ٍ فی العالمین . ( صافات /79)
3- سلامٌ علی اِبراهیم . ( صافات/109)
4- سلامُ عـَلی موُسی و هارون . (صافات/120)
5- سلامُ علی آلِ یاسین . ( صافات/130)
6- سلامٌ عـَلیکُم طِبتُم فادخـُلوُها خالدین . ( زمر/73)
7- سلامُ هیَ حتّی مَطلَعِ الفـَجر. ( قدر/5)
سه شنبه 96/11/24
در عالم برزخ امكان بخشش گناه وجود دارد و آيات و روايات گواه بر اين است كه درعالم برزخ هم نتيجه اعمال هست و هم حركت و تكامل، و اين تكامل براي فرد مومن، پاك شدن از آلودگي ها و خلاصي از رنگ ها و تعلّقات به سبب صدقات جاريه به علم نافع و فرزند صالح و خيرات ديگران در حدّ نظام برزخي است…
اهل ايماني كه محجوب به حجاب ها و متلوّن به رنگ هاي مخصوص و آلوده به گناهان و تعلّقاتند به همين صورت نمي توانند به لقاي حق برسند، بلكه بايد با حركت، تحوّل و تكامل خود را از اين ناپاكي ها پاك كرده و از همه وابستگي ها به غير خدا منقطع شده و روحي باشد كه جز حق، خواست حق، حب حقّ، عشق به حق چيز ديگري نباشد تا بتواند لياقت ورود به نظام و عالم قرب الهي را پيدا كند.يعني داراي قلب سليم شوند همان قلبي كه خداوند در اين آيه به آن اشاره فرموده است: «يَوْمَ لَا يَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ إِلَّا مَنْ أَتَي اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ(سوره شعرا 88-89). روزي كه هيچ مال و فرزندي سود نمي دهد مگر كسي كه دلي پاك به سوي خدا بياورد».
هر چند انسان با مردن، دستش از اين دنيا و كارهاي نيك كوتاه مي شود، چرا كه عالم برزخ و قيامت عالم حساب است نه عمل، ولي در روايات آمده است كه بعضي از كارهاي نيك آن چنان داراي اثرند كه حتي بعد از مرگ انسان نيز باعث خشنودي روح و رهايي از عذاب و موجب تطهير آن از آلودگي ها و گناهان مي شود چنان چه در روايتي از حضرت رسول ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نقل شده است كه فرموده اند: «اذا مات المؤمن انقطع عمله الا من ثلاث صدقة جارية او علم ينفع به او ولد صالح يدعوله. زماني كه مومني مي ميرد عمل او قطع مي شود، مگر سه عمل: صدقه جاريه كه در راه خدا انجام داده،علمي كه موجب نفع ديگران ميشود وفرزند صالحي كه براي او دعا كند».(بحارالانوار/ج2/ص22)
یکشنبه 96/09/26
یک روز حضرت آیتاللهالعظمی حاج سید احمد خوانساری در مجلس عقد، برای خواندن خطبه، به منزل کسی رفته بودند. شخصی که قرآن را برای سفره عقد میبرده است. در پلهها به ایشان میرسد، او به احترام آقا صبر میکنند تا حضرت آقا بروند، اما آقا میفرمایند: «شما قرآن را جلوتر ببرید، من پشت سر شما خواهم آمد»
دکتر احمد مسجد جامعی میفرمود: نقل است. که یک بار هیأت عزاداران حسینی در بازار در منزل حضرت آیتالله العظمی حاج سید احمد خوانساری مشغول سینهزنی بودند، در پشت سر سینهزنان، قرآنی بر طاقچه بود. حضرت آقا با شتاب آمدند و قرآن را از پشت سر هیات سینهزنی برداشتند که مبادا به کلامالله بیاحترامی شود.
مرحوم آیتالله «سید عبدالکریم کشمیری» میفرمودند: از حضرت آیتاللهالعظمی حاج سید احمد خوانساری پرسیدم: شما هر روز چقدر قرآن میخوانید؟ فرمودند: «هر سه روز یک ختم قرآن موفق میشوم یعنی هر روز ده جزء و اگر کلمات کتابها ریز باشد نمیتوانم ببینم و بخوانم، ولی قرآن حتی اگر کلماتش ریز هم باشد، آنها را میبینم و میتوانم بخوانم.»
مرحوم آیتالله حاج شیخ «محمود انصاری قمی» میفرمودند: روزهای آخرین حیات حضرت آیتاللهالعظمی حاج سید احمد خوانساری، همه روزه به دیدار ایشان میرفتم. در آخرین روز که از اذان صبح خدمتشان بودم و ایشان بر بستر احتضار آرمیده بود، با تمام فرسودگی بدن و بیماری شدید، با سرعت قرآن میخواندند و فرصتی برای صحبت به کسی نمیدادند. عرضه داشتم: امید که همیشه سالم و ماندگار باشید، چرا این قدر با سرعت قرآن میخوانید؟ فرمودند: «آری، این چنین است، چون فرمودهاند ظهر که فرا رسد خواهم رفت، پس در این ساعات پایانی، به سرعت قرآن را میخوانم که با قرآن بروم!»
یکشنبه 96/09/12
1) طبقهی اول (دَرک) مخصوص منافقان است و اینان بدترین گروه از جهنمیان میباشند.
انّ المنافقین فی الدَّرکِ الأَسفَلِ مِنَ النّار
سوره نساء آیه ۱۴۵
2) طبقهی دوم (لَظا) نام دارد که جایگاه اشقیا میباشد.
کلّاً اِنّه لَظی
سوره معارج آیه ۱۵
3) طبقهی سوم (حُطَمَه) است که تهمت زنندگان و عیب جویان و مالاندوزان را در خود جای داده است.
کلّاً لَیُنبَذَنَّ فی الحُطَمَه
سوره همزه آیه ۴
4) طبقهی چهارم (سَقَر) نام دارد که جایگاه کافر و منکر و تارکین نماز و کسانی که از مساکین دستگیری نکردند است و عموم جهنمیان از این در میگذرند.
ما سَلَکَکُم فی سَقَر
سوره مُدَّثِّر ۴۲
5) طبقه پنجم (جَحیم) است که در آن تجاوزکاران سکونت داده میشوند.
و وَقاهُم عذابَ الجَحیم
سوره دخان آیه ۵۶
6) طبقهی ششم (سَعیر) نام دارد و جایگاه سرپیچی کنندگان از خداوند است.
فعتَرَفو بِذَنبِهِم فَسُحقاً لِأَصحابِ السَّعیر
سوره ملک آیه ۱۱
7) طبقهی هفتم (هاویة) است و نصیب کسی میشود که میزان اعمال خیر او کم باشد و باید ۷۰ سال در جهنم توقف کند.
و اَمّا مَن خَفَّت مَوازینُه. فَأُمُّه هاویة
سوره قارعه آیه ۸ و ۹
شنبه 96/09/04
روزی جوانی نزد حضرت موسی (ع) آمد و گفت: ای موسی (ع) خدا را از عبادت من چه سودی میرسد که چنین امر و اصرار بر عبادتش دارد؟حضرت موسی (ع) گفت: یاد دارم در نوجوانی از گوسفندان شعیب نبی چوپانی میکردم. روزی بز ضعیفی بالای صخرهای رفت که خطرناک بود و ممکن بود در پایین آمدن از آن صخره اتفاقی بر او بیفتد.
با هزار مصیبت و سختی به صخره خود را رساندم و بز را در آغوش گرفتم و در گوشش گفتم: ای بز، خدا داند این همه دویدن من دنبال تو و صدا کردنت برای برگشتن بهسوی من، به خاطر سکهای نقره نیست که از فروش تو در جیب من میرود. میدانی موسی (ع) از سکهای نقره که بهای نگهداری و فروش تو است، بینیاز است.
دویدن من به دنبال تو و صدا کردنت به خاطر، خطر گرگی است که تو نمیبینی و نمیشناسی و او هر لحظه اگر دور از من باشی به دنبال شکار توست.
ای جوان بدان که خدا را هم از عبادت من و تو سود و زیانی نمیرسد، بلکه با عبادت میخواهد از او دور نشویم تا در دام شیطان گرفتار آییم.
💫و مَنْ یعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمٰنِ نُقَیضْ لَهُ شَیطَاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ و هر کس از یاد خدا رویگردان شود شیطان را به سراغ او میفرستیم پس همواره قرین اوست.💫
✨سوره زخرف آیه 36✨
الانوار النعمانیه
دوشنبه 96/08/22
بسم الله الرحمن الرحیم
إذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا
هنگامی که زمین شدیداً به لرزه درآید،
وأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا
و زمین بارهای سنگیش را خارج میکند
وقَالَ الْإِنسَانُ مَا لَهَا
و انسان میگوید: «زمین را چه میشود (که این گونه میلرزد)؟!»
يوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا
در آن روز زمین تمام خبرهایش را بازگو میکند؛
بأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَىٰ لَهَا
چرا که پروردگارت به او وحی کرده است!
يوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِّيُرَوْا أَعْمَالَهُمْ
در آن روز مردم بصورت گروههای پراکنده (از قبرها) خارج میشوند تا اعمالشان به آنها نشان داده شود!
فمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ
پس هر کس هموزن ذرّهای کار خیر انجام دهد آن را میبیند!
ومَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ
و هر کس هموزن ذرّهای کار بد کرده آن را میبیند!
همگان گوشه ی بسیار بسیار اندکی از قدرت الله متعال را دیشب حس کردیم…زلزله، سیل ، طوفان، سونامی و هزاران پدیده ی طبیعی دیگر را از دیدگاه حقیقت بنگریم.
همه ی این ها هشدار بسیار کوچکی برای دلهای غافل است.
شاید این بار آخر است که خداوند عالمیان با هشدارهایش دلهای غافلمان را نوازش می کند!
شاید مرگ ما را در یابد و راه فراری نباشد.
امام صادق ع: «مفضل! گرکسی گفت: چرا این زمین می لرزد؟ به اوگفته شود: زلزله ومانند آن، پند وهشدارهایی است که مردم را تهدید می کند تا رعایت کنند و از گناهان دست بردارند».