مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
یکشنبه 96/04/04
قرآن کریم:
لئن شکرتم لازیدنکم…اگرشکرگزاری کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود.
خدایا شکرت بخاطر همه چیز…
یکشنبه 96/03/28
در زمانهاى قديم، مردی ساز زن و خواننده ای بود؛ بنام “برديا”
که با مهارت تمام می نواخت و همیشه در مجالس شادی و محافل عروسی، وقتی برای رزرو نداشت…
بردیا چون به سن شصت سال رسید روزی در دربار شاه می نواخت که خودش احساس کرد دستانش دیگر می لرزند و توان ادای نت ها را به طور کامل ندارد و صدایش بدتر از دستانش می لرزید و کم کم صدای ساز و صداى گلویش ناهنجار می شود….
عذر او را خواستند و گفتند دیگر در مجالس نیاید….
بردیا به خانه آمد، همسر و فرزندانش از این که دیگر نمی توانست کار کند و برایشان خرجی بیاورد بسیار آشفته شدند و او را از منزل بیرون کردند…
بردیا سازش را که همدم لحظه های تنهاییش بود برداشت و به کنار قبرستان شهر آمد. در دل شب در پشت دیوار مخروبه قبرستان نشست و سازش را به دستان لرزانش گرفت و در حالی که در کل عمرش آهنگ غمی ننواخته بود، سازش را برای اولین بار بر نت غم کوک کرد و این بار برای خدایش در تاریکی شب، فقط نواخت….
بردیا می نواخت و خدا خدا می گفت و گریه می کرد و بر گذر عمرش و بر بی وفایی دنیا اشک می ریخت و از خدا طلب مرگ می کرد..
در دل شب به ناگاه دست گرمی را بر شانه های خود حس کرد، سر برداشت تا ببیند کیست….؟
شیخ سعید ابو الخیر را دید در حالی که کیسه ای پر از زر در دستان شیخ بود.
شیخ گفت این کیسه زر را بگیر و ببر در بازار شهر دکانی بخر و کارى را شروع کن…
بردیا شوکه شد و گریه کرد و پرسید ای شیخ آیا صدای ناله من تا شهر می رسید که تو خود را به من رساندی…؟!!!
شیخ گفت هرگز.
بلکه صدای ناله مخلوق را قبل از این که کسی بشنود خالقش می شنود و خالقت مرا که در خواب بودم بیدار کرد و امر فرمود کیسه زری برای تو در پشت قبرستان شهر بیاورم.
به من در رویا امر فرمود برو در پشت قبرستان شهر، مخلوقی مرا می خواند برو و خواسته او را اجابت کن…
بردیا صورت در خاک مالید و گفت خدایا عمری در جوانی و درشادابی ام با دستان توانا سازهایی زدم براى مردم این شهر اما چون دستانم لرزید مرا از خود راندند…
اما یک بار فقط برای تو زدم و خواندم.
اما تو با دستان لرزان و صدای ناهنجار من، مرا خریدی و رهایم نکردی و مشتری صدای ناهنجار ساز و گلویم شدی و بالاترین دستمزد را پرداختی.
خدایا تو تنها پشتیبان ما در این روزگار غریب و بی وفا هستی. به رحمت و بزرگیت سوگندت میدهیم که ما را هیچ وقت تنها نگذار و زیر بار منت ناکسان قرار نده….
یکشنبه 96/02/31
نجاری بود که زن زیبایی داشت که پادشاه را مجذوب خود کرده بود پادشاه بهانه ای از نجار گرفت و حکم اعدام او را صادر کرد و گفت نجار را فردا اعدام کنید نجار آن شب نتوانست بخوابد .
همسر نجار گفت :
مانند هر شب بخواب ، پروردگارت يگانه است و درهای گشايش بسيار
کلام همسرش آرامشی بر دلش ايجاد کرد و چشمانش سنگين شد و خوابيد .
صبح صدای پای سربازان را شنيد، چهره اش دگرگون شد و با نا اميدی، پشيمانی و افسوس به همسرش نگاه کرد که دريغا باورت کردم ، با دست لرزان در را باز کرد و دستانش را جلو برد تا سربازان زنجير کنند.
دو سرباز با تعجب گفتند :
پادشاه مرده و از تو میخواهيم تابوتی برايش بسازی .
چهره نجار برقی زد و نگاهی از روی عذرخواهی بههمسرش انداخت .
فکر زيادی انسان را خسته می کند،درحالی که خداوند تبارک و تعالی مالک و تدبير کننده کارهاست ساعت زندگیت را به افق آدمهای ارزان قیمت کوک نکن
یا خواب می مانی
یا از زندگی عقب
در هر شرایطی امیدت را به خدا از دست نده و هر لحظه منتظررحمت بی کرانش باش.
سه شنبه 96/02/12
پیشِ مردم کج مکن” گردن" که حیرانت کنند…
آبرویت برده و بدتر پریشانت کنند…
سفره دل باز کن درهنگام سجود،پیشِ ” الله”
کن گدایی،تا که “سلطانت” کند…
سه شنبه 96/02/12
این تمام حرف خداست…
✅ به این جمله فکر و توجه کن:
⬅️ هر جا و برای هر کسی که کار میکنی، هر اندازه دستمزد میگیری، من ده برابر آن را پرداخت میکنم، به شرط آن که برای من کار کنی…
⬅️ واکنشت درباره این جمله چیست؟
⬅️ حالا دوباره این جمله را بخوان:
هر چه در این دنیا میتوانی از لذات و خوشیها به دست آوری، خداوند هزاران برابرش را به تو در آخرت و بهشت موعودش خواهد داد، به شرط آن که…
✅ این تمام حرف خداست، هر چه در دنیا هست، هزاران برابر بهتر از آن در آخرت هست.
? گزیدهای از کتاب “وقتی شیپور جنگ نواخته می شود” (استاد ماندگاری)
یکشنبه 96/02/10
✅گويند: در عصر حضرت موسي - عليه السلام - روزي ابليس نزد حضرت موسي - عليه السلام - آمد و گفت: «ميخواهم هزار و سه پند به تو بياموزم».
موسي - عليه السلام - او را شناخت و به او فرمود: «آن چه كه تو ميداني، بيشتر از آن را من ميدانم، نيازي به پندهاي تو ندارم».
جبرئيل - عليه السلام - بر موسي - عليه السلام - نازل شد و عرض كرد: «اي موسي! خداوند ميفرمايد: هزار پند او فريب است، اما سه پند او را بشنو».
موسي - عليه السلام - به ابليس فرمود: «سه پند از هزار و سه پندت را بگو!»
ابليس گفت:
?1⃣هر گاه تصميم بر انجام كار نيكي گرفتي، در انجام آن شتاب كن و گرنه تو را پشيمان ميكنم.
?2⃣اگر با زن نامحرمي خلوت كردي، از من غافل نباش كه تو را به عمل منافي عفت وادار مينمايم.
?3⃣هرگاه خشمگين شدي، جاي خود را عوض كن، و گرنه موجب فتنه خواهم شد.
اكنون كه تو را سه پند دادم به تو حقّي پيدا كردم.
در عوض، از خداوند بخواه تا مرا بيامرزد.»
موسي - عليه السلام - خواسته ابليس را به خدا عرض كرد، خداوند فرمود: «شرط آمرزش شيطان آن است كه به كنار قبر آدم - عليه السلام - برود و خاك قبر او را سجده كند.»
حضرت موسي - عليه السلام - فرمان خدا را به ابليس ابلاغ كرد.
ابليس كه هم چنان در خودخواهي و تكبر غوطهور بود، گفت: «اي موسي! من در آن هنگام كه آدم - عليه السلام - زنده بود، بر او سجده نكردم، چگونه اكنون حاضر شوم كه بر خاك قبر او سجده كنم؟
? منبع : هماي سعادت ص ۲۰۶
جمعه 96/02/01
و در حديث قدسى آمده است:
خداوند به موسى علیه السلام فرمود:
آيا هرگز كارى براى من انجام داده اى؟
✨موسى عرض كرد:
برايت نماز گزاردم،
روزه گرفتم،
صدقه دادم و
تو را ياد كرده ام
خداوند فرمودند:
نماز برهان و حجّت براى توست
و روزه سپر تو در برابر آتش جهنم است
و صدقه، سايه ى سرت و
ياد من، نورى است براى تو.
چه كارى براى من كرده اى؟
موسى علیه السلام عرض كرد:
⚪️مرا به كارى كه براى توست راهنمايى فرما.
✨خداوند فرمودند
اى موسى آيا هرگز براى من با كسى دوستى كرده اى
و براى من با كسى دشمنى كرده اى؟
پس، موسى دانست كه
برترين اعمال حبّ و دوستى به خاطر خدا و بغض و دشمنى به خاطر خداست….
? منبع : ميزان الحكمه ج ۲ ص ۹۶۶
جمعه 96/02/01
باهات حرف زده!
یعنی که براش مهمی …
پس باهاش حرف بزن …
?روزانه قرآن بخوانیم
جمعه 96/02/01
الهی من همانم بی پناهم
بجز الطافتان راهی ندارم
الهی گاه گاهی یک نگاهی
به این عبده ذلیلت، کن عطائی
الهی من حقیرم،ناتوانم
تویی سرور به این عالم، خدایی
الهی تو رئوفی ، مهربانی
کریمی و رحیمی ، باصفائی
الهی ماندگاری ، نازنینی
تو پوشاننده هر عیب مائی
الهی آمدم دستم بگیری
نیازم را ببین یا رب الهی
پنجشنبه 96/01/31
امام صادق (علیه السلام)
ثَلاثُ دعوات لا یحجُبنَ عَنِ اللهِ تَعالی:
دُعاءُ الوالِدِ لِوَلَدِه إِذا بَرَّهُ و دعوتُهُ علیهِ إذا عَقَّهُ ،
و دعاءُ المظلومِ علی ظالِمه و دعاؤُهُ لمن اِنتَصَر لهُ مِنهُ ،
و رجلٌ مؤمنٌ دَعا لِاخٍ لَه مؤمنٌ واساهُ فینا ،و دعاؤُه علیه إذا لم یُواسهُ مع القدرةُ علیه ، و اِضطرارُ أخیه إلیه ؛
سه دعاست که از پروردگار در حجاب نمیماند و قطعاً مستجاب میگردد:
(نخست) دعای پدر و مادر در حق فرزندی که نسبت به والدین خود نیکوکار باشد؛ و دعای ایشان آنگاه که در حق فرزند نفرین نماید.
(دوم) نفرین مظلوم نسبت به ظالم، و دعای او (مظلوم) در حق کسی که انتقام وی را از ستمگر بستاند و
(سوم) دعای مومن آنگاه که دعای مرد مؤمن در حق برادر مؤمن خود که به خاطر ما، او را کمک مالی کرده باشد و نفرین او در حق برادرش که به وی محتاج شده و او می توانسته است نیازش را برطرف سازد و نکرده است.
? منبع : وسائل الشیعه، ج ۷ ص ۱۳۰
داستانک
شبی که مرحوم مجلسی علامه شد!
مرحوم محمدتقی مجلسی، پدر بزرگوار علامه محمدباقر مجلسی نقل می کند: شبی از شبها، پس از فراغ از نماز شب و تهجد، حالتی برایم ایجاد شد که فهمیدم در این هنگام هر حاجت و درخواستی از خداوند نمایم اجابت خواهد نمود. فکر کردم چه درخواستی از امور دنیا و آخرت از درگاه خداوند متعال نمایم که ناگاه با صدای گریه محمدباقر در گهوارهاش مواجه شدم و بیدرنگ گفتم: پروردگارا! بهحق محمد و آل محمد، این کودک را مروّج دینت و ناشر احکام پیامبر بزرگت قرار ده و او را به توفیقاتی بیپایان موفق گردان.
به برکت دعای نیمهشب پدر و تلاش و استمرار، علامه محمدباقر مجلسی، خدمات ارزشمندی را به جهان اسلام عرضه نمود. علاوه بر درس و تربیت شاگردان بزرگ و صدور فتوا و مسئولیتهای مهم مرجعیت و مسافرتهای مکرّر برای جمع آوری آثار اهل بیت(عليهم السلام) یکی از تألیفات او بحارالانوار است که حدود 110 جلد میباشد.
? منبع : با اقتباس و ویراست از کتاب نماز خوبان