مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
سه شنبه 98/06/19
سال 61 هجری بود و هنوز مدت زیادی از رحلت پیامبر نگذشته بود و بسیاری از اصحاب و یاران پیامبر زنده بودند و خود شاهد عطوفت و مهربانی رسول اکرم (ص) با امام حسین علیه السلام بودند و به یاد دارند که آن حضرت او و برادرش امام حسن علیه السلام را سرور جوانان اهل بهشت نامیدند.البته اهل کوفه پدر او علی علیه السلام را هم خوب به خاطر داشتند. اندکی بیش از 20 سال از شهادت آن حضرت گذشته بود که این بار میزبان پسرش حسین بودند. چه میزبانان بدی که هزاران نامه دعوت برای ایشان فرستادند و در جوار کعبه در حرم امن الهی با او بیعت کردند و یا با نوشته هایشان عهدی بستند که به سستی تار عنکبوت بود و فرستاده ی او مسلم بن عقیل را تنها گذاشتند در حالی که حداقل بیش از 12 هزار نفر از اهالی کوفه با او بیعت کرده بودند.حسین علیه السلام تمام راههائی را که می توانست برای حفظ میراث عظیم اسلام به کار گرفت؛ از تبیین و انذار، از تحرک تبلیغاتی، از بیدار کردن و حساس کردن وجدانهای عناصر خاص که خواص آن زمان بودند و هنگامی که می بیند راهی نیست جز آنکه ایثار کند و از جان خود و اهلش بگذرد از آن دریغ نمی کند.
صبح روز عاشورا امام حسین علیه السلام آخرین تلاش های خود برای هدایت و بازگردان فریب خوردگان سپاه دشمن را انجام می دهد و آنها را موعظه می کند ولیکن قلب آنان آنقدر سیاه است که کلام امام در آنها اثری نمی کند.
یاران و فرزندان امام یک به یک وارد معرکه جنگ می شوند و یکی پس از دیگری با مجاهدت و پیکار با دشمن به شهادت می رسند. اولین شهید از بنی هاشم را حضرت علی اکبر علیه السلام ذکر کرده اند؛ او که شبیه ترین خلق خدا بود به پیامبرش. یاران و فرزندان امام که همگی شهید شدند و بر زمین افتادند امام تنها شد و ناله و شیون از اردوگاه اهل بیت برخواسته بود. در این هنگام امام سجاد علیه السلام که در واقعه کربلا بیمار بودند برای کمک به امام پیش آمدند در حالی که از شدت بیماری توان حمل شمشیر را نداشتند. حضرت امر به بازگرداندن ایشان کردند و رو به شهدای کربلا کردند و اصحاب خود را خطاب قرار دادند.
ای حبیب بن مظاهر، ای زهیر بن قین و ای مسلم بن عوسجه! ای دلیران و ای جنگاوران روزگار، چرا شما را ندا میدهم ولی کلامم را نمیشنوید و شما را فرا میخوانم ولی اجابتم نمیکنید؟ شما خفته و من امید دارم که سر از خواب شیرین بردارید که اینان زنان آل رسولاند که بعد از شما یاوری ندارند. از خواب برخیزید ای کریمان و در برابر این عصیان و طغیان از آل رسول الله(ص) دفاع کنید.
نبرد عاشورا عاقبت پس از دلاوری امام حسین علیه السلام با شهادت ایشان به پایان رسید و خیمه های اهل بیت مورد حمله قرار گرفتند. اسبان بر پیکر مطهر امام تاختند و سر مبارکشان را جدا کردند و به سوی ابن زیاد فرستادند.
اهل بیت به اسارت در آمدند و همراه سرهای شهداء کربلا به سمت شام به حرکت در آمدند. حرارتی از شهادت امام حسین علیه السلام در قلوب مومنین برپا شده است که هرگز سرد نمی شود و پس از قریب به 14 قرن دیده ها به یاد او گریان می شوند.
یا ابا عبداللّه براستى بزرگ شد سوگوارى تو و گران و عظیم گشت مصیبت تو بر ما و بر همه اهل اسلام، براستى چه مصیبت بزرگى و چه داغ گرانى بود در اسلام و در تمام آسمانها و زمین.
خدایا قرار ده زندگیم را زندگى محمد و آل محمد و مرگم را مرگ محمد و آل محمد.
مهدی احمدوند
یکشنبه 98/06/17
شناسنامه حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام فرزند امیرالمؤمنین، برادر سیدالشهداء، فرمانده و پرچمدار سپاه امام حسین (ع) در روز عاشورا. عباس در لغت، به معنای شیر بیشه، شیری که شیران از او بگریزند است.
مادرش «فاطمه کلابیه» بود که بعدها با کنیه «ام البنین» شهرت یافت. علی (ع) پس از شهادت فاطمه زهرا با ام البنین ازدواج کرد. عباس، ثمره این ازدواج بود. ولادتش را در 4 شعبان سال 26 هجری در مدینه نوشته اند و بزرگترین فرزند ام البنین بود و این چهار فرزند رشید، همه در کربلا در رکاب امام حسین (ع) به شهادت رسیدند. وقتی امیرالمؤمنین شهید شد، عباس چهارده ساله بود و در کربلا 34 سال داشت. کنیه اش «ابوالفضل» و «ابوفاضل» بود و از معروفترین لقبهایش، قمربنی هاشم، سقا، صاحب لواء الحسین، علمدار، ابوالقِربه، عبدصالح، باب الحوایج و … است.
آن حضرت، قامتی رشید، چهره ای زیبا و شجاعتی کم نظیر داشت و به خاطر سیمای جذابش او را «قمربنی هاشم» می گفتند. در حادثه کربلا، سمت پرچمداری سپاه حسین (ع) و سقایی خیمه های اطفال و اهل بیت امام را داشت و در رکاب برادر، غیر از تهیه آب، نگهبانی خیمه ها و امور مربوط به آسایش و امنیت خاندان حسین (ع) نیر بر عهده او بود و تا زنده بود، دودمان امامت، آسایش و امنیت داشتند…
پنجشنبه 98/06/14
محرم، فرصت بزرگ و استثنایی( ۸) لزوم توجه به تنوع روشها و ابزارهای تبلیغ
تبلیغ یعنی رساندن. ابزار رساندن، به حسب شرایط متفاوت است. در هر شرایطی نحوه رساندن متفاوت است؛ بسته به :
- رغبت و اکراه مخاطب
- فعالیت ضد تبلیغی دشمن
- حجابها و موانع
راه تشخیص ابزار و نحوه تبلیغ:
ابتکار و ذوق و سلیقه و فهم و سرعت انتقال مبلّغ
سه شنبه 98/06/12
محرم، فرصت بزرگ و استثنایی( ۷) ضرورت امیدوار بودن مبلغ
كار تبليغ، كارِ بسيار بزرگ، حساس و مؤثرى است. تأثيرات تبليغ، دفعى و آنى نيست؛ طولانی مدت است.مبلّغ دين اگر ظواهرى را مشاهده مىكند كه به گمان او ظواهر غير دينى است، مأيوس نشود.
اين توهّماتى كه بعضى شايع مىكنند كه جوانها از دين برگشتهاند، همه را جنگ روانى بدانيد.
سه شنبه 98/06/12
محرم، فرصت بزرگ و استثنایی( ۶) منبر هنرمندانه مؤثر است
امروز اينترنت، ماهواره، تلويزيون و ابزارهاى گوناگون ارتباطى فراوان هست، اما هيچكدام از اينها منبر نيست.
منتها بايستى منبر را هنرمندانه ادا كرد تا بتواند اثر ببخشد.
گفتنی است نظیر فرمایش فوق «اهمیت و ارزش منبر نسبت به ماهواره و رادیو و تلویزیون» در ديدار جمع مبلغان اعزامى سازمان تبليغات اسلامى مورخ ۴ بهمن ۱۳۷۲ نیز بیان شده است.
سه شنبه 98/06/12
عاشورا آزمونی الهی بود که غربالگر سره از ناسره شد. آزمونی که اطاعت از امام زمانه را نشان داد و درجه تسلیم در برابر خواست و اراده خداوند را به بوته آزمایش گذاشت. مردودین این آزمون اشقیاء بودند و آنانکه پذیرفته شدند به خیر و سعادت ابدی رسیدند. بررسی وجوه شخصیتی هر یک از دو سپاه صالحین و اشقیاء کربلا واقعیت های بسیاری را برملا می کند و چراغ راهی است برای پیروان حقیقت و آیین پاکی که موجب سعادت دنیا و آخرت می شود.
ادب و حیاء به عنوان یکی از ارزش ها و سجایای اخلاقی همواره مورد تاکید بزرگان دین بوده است و در بیان حضرت علی علیه السلام ارزنده ترین ارثی که پدران برای فرزندان می گذارند ادب است.وجود چنین گوهر تابناکی موجب تغییر سرنوشت بسیاری شده است و آنها را از مسیر باطل به طریق حقیقت بازگردانده است.
حر بن یزید ریاحی از فرماندهان دلاوری بود که همه او را به شجاعت و جنگاوری می شناختند تا آنجا که هرگاه می خواستند از تهور و شجاعت کسی سخن بگویند حر را مثال می زدند.او که راه را بر امام سد کرده بود در حالی که فرمانده سپاه دشمن و در برابر امام بود نماز را به ایشان اقتدا می کرد و حب اهل بیت را در دل داشت.
هنگامی که او راه را بر امام بست و مانع حرکت ایشان شد امام حسین علیه السلام او را خطاب قرار داد و فرمودند مادرت به عزایت بنشیند، به دلیل حب و علاقه ای که به پیامبر و حضرت فاطمه زهرا علیهما السلام داشت سکوت کرد و ادب پیشه کرد و همین ادب مسیر رستگاری را برای او گشود.
آیا دادرسى نیست که براى رضاى خدا به داد ما برسد؟ آیا دفاعکنندهاى نیست که از حرم رسول خدا دفاع کند؟
این خطابه امام لرزه ای بر وجود حر انداخت و راه توبه و بازگشت به سوی امام را برای او گشود همانگونه که حر در وصف حالش می گوید : به خدا سوگند خود را بر سر دو راهی بهشت و دوزخ می بینم و جز بهشت را انتخاب نمی کنم.
سبحان الله که ادب این گوهر ذی قیمت و حیاء سبب شد حر به یکباره از مسیر دوزخ بازگردد و راه سعادت و رستگاری را پیشه کند.
لا ایمان (دین) له لمن لا حیاء له
ایمان (دین) ندارد آنکه حیا ندارد
به نزد امام حسین علیه السلام توبه کنان بازگشت و امام نیز به او بشارت داد که خداوند توبه اش را پذیرفته است.
بار الها به سوى تو بازگشتم، توبهام را بپذیر که من دلهاى دوستان تو و فرزندان دختر پیغمبر تو را لرزاندم.
ادب و حیاء حر سبب شد به مسیر آزادگی باز گردد و همانگونه که اول نفری بود که راه را بر امام سد کرد از امام اذن خواست که اول کسی باشد که جانش را در راه او فدا می کند.
پس از آنکه سپاه خصم را موعظه کرد در برابر امام خویش جنگ نمایانی کرد و به شهادت رسید. هنگامی که پیکر او را نزد امام حسین علیه السلام آوردند، حضرت در حالی که با دست خود گرد و غبار صورت حر را پاک میکرد، فرموند: همچنان که مادرت تو را حرّ نامید، واقعاً تو در دنیا و آخرت آزاد هستی.
ادب، حیاء و شجاعت سه ویژگی اخلاقی حر بود که عاقبت به خیری او شد و توبه اش در درگاه باری تعالی پذیرفته شد.
خداوندا به سوی تو توبه می کنم از تمام گناهانی که کردم و ظلم هایی که در حق خود روا داشتم که تو مهربان و توبه پذیری.
گفت سر بالا کن ای مهمان ما
ما پی امداد تو بر خواستیم
خاک پای مادرم دستت گرفت
قطره بودی وصل بر دریا شدی
تو دگر تو نیستی تو ما شدی
نیستی در بین ما دیگر غریب
گر چه صد جرم عظیم آورده ای
غم مخور رو بر کریم آورده ای
مهدی احمدوند