مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
یکشنبه 96/02/17
امام صادق عليه السلام عَلَيكَ بِالأَحداثِ فَإِنَّهُم أسرَعُ إلى كُلِّ خَيرٍ
جوانان را درياب، زيرا كه آنان سريع تر به كارهاى خير روى مى آورند.
? منبع : كافى، ج ۸، ص ۹۳، ح ۶۶
امام على عليه السلام: فى وَصِيَّتِهِ لاِبْنِهِ الحَسَنِ عليه السلام اِنَّما قَلْبُ الْحَدَثِ كَالاَْرضِ الخاليَةِ ما اُ لْقىَفيها مِنْ شَىْ ءٍ قَبِلَتْهُ فَبادَرتُكَ بِالاَْدَبِ قَبْلَ اَنْ يَقْسُوَ قَلْبُكَ وَيَشْتَغِلَ لُبُّكَ
در وصيّت به فرزندش امام حسن عليه السلام: دل جوان ، مانند زمين كشت ناشده است .آنچه در آن افكنده شود، مى پذيرد . از اين رو ، پيش از آن كه دلت سخت گردد و خِرَدَت سرگرم شود ، به تربيت تو همت گماشتم.
? منبع : نهج البلاغة ، از نامه ۳۱
پيامبر صلي الله عليه و آله: اوصيكُمْ بِالشُّبّانِ خَيْرا فَاِنَّهُمْ اَرَقُّ اَفـْئِدَةً اِنَّ اللّه َ بَعَثَنى بَشيرا وَ نَذيرافَحالَـفَنِى الشُّبّانُ وَ خالَفَنِى الشُّيوخُ، ثُمَّ قَرَاَ فَطالَ عَلَيْهِمُ الاَْمَدُ فَقَسَتْ قُلوبُهُمْ
شما را به نيكى با جوانان سفارش مى كنم، چرا كه آنان، دل هاى رقيق ترى دارند، به راستى كه خداوند، مرا بشارت دهنده و هشدار دهنده برانگيخت، جوانان با من هم پيمان شدند و پيران با من به مخالفت برخاستند. آن گاه اين آيه را خواندندو عمر آنان به درازا كشيد و دل هايشان سخت گرديد.
? منبع : سفينة البحار، ج ۲، ص ۱۷۶
پيامبر صلي الله عليه و آله: مَنْ تَعَلَّمَ فى شَبابِهِ كانَ بِمَنْزِلَةِ الْوَشْمِ فِى الْحَجَرِ وَ مَن تَعَلَّمَ وَ هُوَ كَبيرٌكانَ بِمَنْزِلَةِ الْكِتابِ عَلى وَجْهِ الْماءِ
هر كس در جوانى اش بياموزد ، آموخته اش مانند نقش بر سنگ است و هر كس دربزرگ سالى بياموزد، مانند نوشتن بر روى آب است.
? منبع : نوادر راوندى ، ص ۱۳۲ ح ۱۶۹
امام باقر عليه السلام: كانَ اَبى زَيْنُ الْعابِدينَ عليه السلام اِذا نَظَرَ اِلَى الشَّبابِ الَّذينَ يَطْـلُبونَ الْعِلْمَاَدْناهُمْ اِلَيْهِ وَ قالَ : مَرحَبا بِكُمْ اَ نْتُمْ وَدائِعُ الْعِلْمِ وَ يوشِكُ اِذْ اَ نْتُمْ صِغارُ قَوْمٍ اَنْ تَـكونواكِبارَ آخَرينَ
پدرم امام زين العابدين عليه السلام ، هر گاه به جوانانى كه دانش مى اندوختند ، مى نگريست ،آنان را به خود نزديك مى كرد و مى فرمود : آفرين بر شما كه امانت هاى مردم براى آموختن دانشيد و به زودى شما كم سالان جامعه بزرگان جامعه اى ديگر مى شويد.
? منبع : الدرالنظيم فى مناقب الائمه اللهاميم ص ۵۸۷
پيامبر صلي الله عليه و آله: يا عَلىُّ بادِر بِاَرْبَعٍ قَبْلَ اَرْبَعٍ : شَبابِكَ قَبْلَ هَرَمِكَ وَ صِحَّتِكَ قَبْلَ سُقْمِكَوَ غِناكَ قَبْلَ فَقْرِكَ ، وَ حَياتِكَ قَبْلَ مَوْتِكَ
اى على چهار چيز را پيش از چهار چيز درياب جوانى ات را پيش از پيرى وسلامتى ات را پيش از بيمارى و ثروتت را پيش از فقر و زندگى ات را پيش از مرگ
? منبع : من لا يحضره الفقيه ، ج ۴، ص ۳۵۷ ح ۵۷۶۲
چهارشنبه 96/02/13
پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله فرمودند:
صَدَقَةُ السِّرِّ تُطْفِيءُ الْخَطيئَةَ، كَما تُطْفِيءُ الماءُ النّارَ، وَ تَدْفَعُ سَبْعينَ باباً مِنَ الْبَلاءِ؛
صدقه اي كه محرمانه و پنهاني داده شود سبب پاكي گناهان مي باشد، همان طوري كه آب، آتش را خاموش مي كند، همچنين صدقه هفتاد نوع بلا و آفت را بر طرف مي نمايد.
? منبع : مستدرك الوسائل، ج ۷ ص ۱۸۴ ح ۷۹۸۴
امام صادق عليه السلام فرمودند امام سجاد عليه السلام قبل از اين که صدقه را به فقير بدهند مى بوسيدند، از امام سؤال شد، حکمت اين کار شما چيست؟ حضرت فرمودند:
لَسْتُ اُقَبِّلُ یَدَ السائِلِ اِنّما اُقَبِّلُ یَدَ رَبّى، اِنَّها تَقَعُ فى یَدِ رَبّى قَبْلَ أَنْ تَقَعَ فى یَدِ السائِلِ…
من دست پروردگارم را مى بوسم نه دست فقیر را، زیرا صدقه قبل از این که به دست فقیر برسد در دست خدا قرار مى گیرد
? منبع : بحارالانوار، ج ۴۶ ص ۷۴
شخصي از امام صادق عليه السلام پرسيد: چه عملى در ماه شعبان برتر است؟ حضرت فرمودند:
الصَّدَقَةُ و الإستِغفارُ؛ صدقه و استغفار
? منبع : اقبال الأعمال ج ۳ ص ۲۹۴
سه شنبه 96/02/12
امام سجاد علیه السلام:
نشانه های مؤمن پنج چیز است:
❶ پرهیزگاری در خلوت
❷ صدقه در حالت نیازمندی
❸ شکیبایی هنگام مصیبت
❹ بردباری هنگام خشم
❺ و راستگویی هنگام ترس
الخصال، ص۲۴۵
سه شنبه 96/02/12
شرح ولادت حضرت امام سجاد (علیه السلام)
امام چهارم شيعيان حضرت امام سجاد (علیه السلام) در پنجم شعبان سال سي و هشت هجري در مدينه به دنيا آمد.
در سال و ماه ولادت حضرت، اختلاف است ولي اين تاريخ معتبرتر مي باشد.
ابومحمد و ابوالحسن از كنيه هاي ايشان و مشهورترين القابش، زين العابدين، سيدالعابدين و سجاد است.
مادر وي شهربانو (شاه زنان) دختر يزدگرد سوم مي باشد. آن حضرت در بقيه ي حكومت يزيد و حكومت معاويه بن يزيد، مروان بن حكم، عبدالملك مروان و وليد بن عبدالملك زندگي مي كرده است. براي آن حضرت يازده پسر و چهار دختر ذكر كرده اند.
آيات و احاديث متناسب
امام باقرعليه السلام: إنَّ عَلِيَّ بنَ الحُسَينِ عليه السلام قاسَمَ اللَّهَ مالَهُ مَرَّتَينِ
امام علي بن حسين عليه السلام دارايي خود را دوبار در راه خدا تقسيم كرد
? منبع : مناقب آل أبي طالب، ج ۳ ص ۲۹۴
امام صادق عليه السلام: كانَ عَليُّ بنُ الحُسَينِ عليه السلام إذا قامَ فِي الصَّلوةِ كَأَنَّهُ ساقُ شَجَرَةٍ لايَتَحرَّكُ مِنهُ شَي ءٌ إلّا ما حَرَّكَهُ الرِّيحُ مِنهُ
امام سجّادعليه السلام هرگاه به نماز مي ايستاد چنان تنه درختي بود كه چيزي از آن نمي جنبيد مگر آنچه را كه باد مي جنباند.
? منبع : الكافي، ج ۳ ص ۳۰۰
امام سجّادعليه السلام: مَن رَمَي النّاسَ بِما فيهِم رَمَوهُ بِمالَيسَ فيهِ
هر كس مردم را به دليل چيزي كه در آنان هست، وانهد، او را به دليل چيزي كه در او نيست، وا مي نهند.
? منبع : بحار الأنوار ج ۷۵ ص ۲۶۱
امام سجّادعليه السلام: نَظَرُ المُؤمِنِ في وَجهِ أخيهِ المُؤمِنِ لِلمَوَّدَةِ و المَحَبَّةِ لَهُ عِبادَةٌ
نگاه مؤمن به چهره برادر مؤمن خود از روي دوستي ومحبّت به او عبادت است
? منبع : تحف العقول، ص ۲۸۲
امام سجّادعليه السلام: كانَ آخِرُ ما أوصي بِهِ الخِضرُ مُوسي بنَ عِمران عليهما السلام أن قالَ لاتُعَيِّرَ نَّ أحَداً بِذَنبٍ
آخرين سفارش حضرت خضر به حضرت موسي اين بود كه: هرگز كسي را به سبب گناهش خوار نكن.
? منبع : الخصال ص ۱۱۱
امام سجّادعليه السلام: كَفي بِنَصرِاللَّهِ لَكَ أن تَري عَدُوَّكَ يَعمَلُ بِمَعاصِي اللَّهِ فِيكَ
تو را ياري خدا همين بس كه مي بيني دشمنت به قصد تو خدا را نافرماني مي كند.
? منبع : بحار الأنوار ج ۷۸ ص ۱۳۶
امام سجّادعليه السلام: رأيتُ الخَيرَ كُلَّهُ قَدِ اجتَمَعَ في قَطعِ الطَّمَعِ عَمّا في أيدي النّاسِ
همه خوبي ها را در بريدن طمع از آنچه در دست مردم است، ديدم.
? منبع : بحار الأنوار، ج ۷۳ ص ۱۷۱
امام سجّادعليه السلام: وَيلٌ لِمَن غَلَبَت آحادُهُ أعشارَهُ واي به حال كسي كه يكانش (گناهان) بر ده گانش (نيكي ها) چيره شود.
? منبع : بحار الأنوار ج ۷۱ ص ۲۴۳
امام سجّادعليه السلام مُجالَسَةُ الصّالِحينَ داعِيَةٌ إلَي الصَّلاحِ
همنشيني با صالحان، به سوي صلاح رهنمون ميشود.
? منبع : بحار الأنوار ج ۷۸ ص ۳۰۴
امام سجّادعليه السلام: أمّا حَقُّ ذِي المَعروفِ عَلَيكَ فَأن تَشكُرَهُ و تَذكُرَ مَعروفَهُ و تُكسِبَهُ المَقالَة الحَسَنَةَ و تُخلِصَ لَهُ الدُّعاءَ فيما بَينَكَ و بَينَ اللَّهِ
حق كسي كه بر تو نيكي مي كند، اين است كه او را سپاس بگويي و نيكي اش را به زبان آوري و از وي به خوبي ياد كني و ميان خود و خداوند برايش خالصانه دعا كني.
? منبع :الخصال ص ۵۶۸
سه شنبه 96/02/12
قال الامام زين العابدين عليه السلام
يَقُولُ الله يَا ابْنَ آدَمَ- ارْضَ بِمَا آتَيْتُكَ تَكُنْ مِنْ أَزْهَدِ النَّاسِ- ابْنَ آدَمَ- اعْمَلْ بِمَا افْتَرَضْتُ عَلَيْكَ تَكُنْ مِنْ أَعْبَدِ النَّاسِ- ابْنَ آدَمَ اجْتَنِبْ مِمَّا حَرَّمْتُ عَلَيْكَ- تَكُنْ مِنْ أَوْرَعِ النَّاس
امام سجاد عليه السلام فرمودند:
خداوند ميفرمايد: پسر آدم خشنود باش بآنچه به تو داده ام که زاهدترين مردمى ، عمل كن بآنچه بر تو واجب نموده ام از عابدترين اشخاصى و بپرهيز از حرامها تا با ورع ترين مردم باشي.
? منبع: بحار الأنوار الجامعة جلد ۷۵ صفحه ۱۳۹ باب ۲۱ وصايا علي بن الحسين (ع)و مواعظه و حكمه
سه شنبه 96/02/12
? هفته معلّم مبارک ?
امام علی علیه السلام: به احترام پدر و معلّمت از جای برخیز هرچند که فرمان روا باشی.
غررالحکم، ص136
یکشنبه 96/02/10
عباس بن علی(ع) دارای ویژگیهای معنوی خاصی مانند مقام تسلیم، تصدیق، وفا و نُصح در حد اعلی بود که در زیارت نامه آن حضرت ذکر شده و وجود چنین خصایصی باعث ممتاز گشتن وی از سایر شهداء شده است.
یکی از راه های پی بردن به مقام و عظمت قمر منیر بنی هاشم (ع) مراجعه به زیارتنامه آن حضرت است که از امام صادق (ع) نقل شده: «أَشْهَدُ لَکَ بِالتَّسْلِیمِ وَ التَّصْدِیقِ وَ الْوَفَاءِ وَ النَّصِیحَةِ لِخَلَفِ النَّبِیِّ الْمُرْسَل؛ شهادت می دهم براى حضرتت به تسلیم و تصدیق و وفا، و خیرخواهى، براى یادگار پیامبر مرسل»، در این بیان شریف به چهار مقام ویژه عباس بن علی (ع) اشاره میشود
الف مقام تسلیم
«در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی
با توجه به فرمایش امیرالمومنین(ع) «الدُّنیَا دارٌ بالبلاءِ مَحفوفَةٌ؛ دنیا سرایی است که به بلا پیچیده شده است»، در مواجه با مشکلات، بلاها و مصیبتها چندین عکس العمل معنوی مانند توکل، صبر، رضا و تسلیم قابل تصور است و در این میان، مقام تسلیم برترین آنهاست،
زیرا توکل عبارت است از آنکه قدرت انسان مستغرق و فانی در قدرت حق تعالی شود، همانطوریکه مقام رضا یعنی اراده انسان مستغرق و فانی در اراده خدا شود، و مراد از مقام تسلیم نیز آن است که علم انسان مستغرق و فانی در علم حضرت حق شود به عبارتی دیگر: در مقام توکل شخص برای خود اراده و قدرتی میبیند، لکن اراده و قدرتش را تفویض به وکیل میکند.
اما در مقام رضا، شخص راضی، برای خود اراده و قدرتی نمیبیند، آنچه از حق تعالی صادر میشود موجب خشنودی اوست، در مقابل تلخیها و سختیها که لازمه زندگی دنیاست هرگز احساس نارضایتی ندارد، بلکه باخشنودی و رضایت کامل تحمل میکند، و زبان حال و قالش این است.
عاشقم بر لطف و بر قهرش به جد ای عجب من عاشق این هر دو ضد
تفاوت مقام صبر با مقام رضا این است که انسان در مقام صبر تلخی میبیند ولی برای رسیدن به ثواب تحمل میکند از باب «إنَّما یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِساب [زمر/10] البته صابران به حد کامل و بدون حساب پاداش داده خواهند شد اما انسان در مقام رضا اصلا تلخی نمیبیند، بلکه بلا و مصیبت را لطف الهی تلقی میکند و آن را نشانه اعتنا و توجه محبوب به خود میداند. مقام تسلیم از مقام رضا هم بالاتر است، چون در مقام رضا هر چه حق تعالی مقرر فرموده موافق طبع شخص است. اما در مقام تسلیم انسان برای خود طبعی نمیبیند تا موافق یا مخالف باشد، در مقام تسلیم خودی نمیبیند تا بگوید من پسندم آنچه را جانان پسندد، بلکه خود و هرچه دارد را تسلیم حق تعالی میکند، و حضرت ابالفضل (ع) دارای مقام تسلیم بود.
ب مقام تصدیق
قدم بعد از تسلیم تصدیق است. انسانی که تسلیم محض شد مَحرم می شود و به مرحله ای می رسد که به صدق و حقانیت صاحب ولایت پی می برد. در جریان عاشورا، برخی از افراد در رابطه با قیام سید الشهداء (ع) اظهار نظر می کردند و ایراداتی داشتند، ولی در هیچ منبعی ذکر نشده که قمر بنی هاشم (ع) در مقابل امام، اظهار نظری کرده باشد. این همان مقام تصدیق است که هر چه امام بفرماید را صدق بداند.
ج مقام وفا
عباس بن علی (ع) مصداق أتم و أکمل وفای به عهد و باقی ماندن بر بیعت بود که خداوند مومنان را این چنین توصیف می کند: «الَّذینَ یُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ لا یَنْقُضُونَ الْمیثاق رعد/20 آنها که به عهد الهى وفا مىکنند، و پیمان را نمیشکنند.
وفاداری حضرت ابالفضل (ع) نسبت به صاحب ولایت جلوههای گوناگونی دارد، مثلا زمانی که دو مرتبه برای او امان نامه می آوردند، هر دو را با قاطعیت رد می کند و یا در شب عاشورا زمانی که امام بیعتش را از اصحاب بر می دارد، نخستین کسی است که اظهار وفاداری میکند و عرضه می دارد: «لِمَ نَفْعَلُ ذَلِکَ لِنَبْقَى بَعْدَکَ لَا أَرَانَا اللَّهُ ذَلِکَ أَبَدا؛ دست از یاری تو برداریم که بعد از تو زنده باشیم ؟ خدا هرگز نخواهد که بعد از تو زنده باشیم» یا زمانی که به شریعه فرات می رسد در حالی که در اوج تشنگی است، اما به احترام لبان خشکیده امام زمانش، قطره ای آب نمی نوشد و مشک را پر از آب می کند و به سمت خیمه حرکت می کند.
د مقام نُصح
نُصح به معنای خلوص است. قمر بنی هاشم (ع) نهایت خلوص را در انجام فرمان امامش به کار گرفت و در همه مراحل به عنوان یک سرباز ولایت انجام وظیفه کرد. حتی در آخرین لحظات، وقتی برای تهیه آب می رود در مسیری گام بر دارد که هزاران تیر انداز و مبارز در کمین نشسته اند و با آن که صدها توجیه برای نرفتن و آب نیاوردن می توانست بیاورد، ولی تمام همتش انجام وظیفه و بر آورده کردن خواسته امامش بود بنابراین مقام تسلیم، تصدیق، وفا و نُصح در وجود حضرت عباس بن علی (ع) بود که وی را از سایر شهداء ممتاز می کند و به مقامی می رساند که به فرموده امام سجاد (ع) اِنّ
َ لِلْعباسِ عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى مَنْزِلَةً یَغْبِطُهُ بِهَا جَمِیعُ الشُّهَدَاءِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ براى عبّاس (ع)، نزد خداوند تبارک و تعالى منزلتى است که همه شهدا در روز قیامت، به آن مقام غبطه می خورند.
یکشنبه 96/02/10
مشهور نزد علمای شیعه این است که ولادت حضرت امام حسین علیه السلام در مدینه روز سوم شعبان سال چهارم هجری بوده است.
در توقیع حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف به قاسم بن علاء همدانی وکیل حضرت امام حسن عسکری علیه السلام آمده که؛ مولای ما حضرت حسین علیه السلام روز پنج شنبه سوم شعبان متولد شدند پس آن روز را روزه دار و این دعا را بخوان:
«اللهم انی اسئلک بحق المولود فی هذا الیوم…»
ولی بعضی چون شیخ طوسی رحمة الله (با استناد به روایتی از امام صادق علیه السلام) و شیخ مفید رحمه الله ، ولادت آن حضرت را در شب پنجم شعبان و ابن نما رحمه الله روز پنجم نقل کرده اند.
به سند معتبر از حضرت رضا علیه السلام از پدرانش از علی بن الحسین علیهم السلام روایت شده که چون حضرت حسین علیه السلام متولد شد حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم به اسماء بنت عمیس فرمود: «فرزندم را بیاور» من آن بزرگوار را در جامه ای سفید پیچیده خدمت ان حضرت بردم، آن جناب در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه گفت، و او را در دامن خود نهاد و گریست.
اسماء عرض کرد: پدر و مادرم فدایت، گریه شما از چیست؟ فرمود: برای این فرزندم می گریم. عرض کرد: این کودک که الان به دنیا آمده فرمود: بعد از من گروهی از ستمکاران او را خواهند کشت. خداوند شفاعت مرا به آنها نرساند.
آنگاه فرمود: دخترم فاطمه را از این جریان باخبر نکن چون تازه این فرزند برایش متولد شده است.
سپس به حضرت علی علیه السلام فرمود: او را چه نام می گذاری؟ گفت در نامگذاری بر شما سبقت نمی گیرم؛ پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: من هم بر پروردگارم سبقت نگیرم، جبرئیل نازل شد و فرمود:
ای محمد! خدای بزرگ تو را سلام می رساند و می فرماید:
«عَلیٌّ مِنْکَ کَهارونَ مِنْ موسی؛ علی مسبت به تو به منزله هارون نسبت به موسی است»
او را به اسم پسر هارون نام گذار که شبیر است.
پیامبر صلی الله علیه و اله وسلم فرمود: زبان من عربی است، جبرئیل عرض کرد نام او را «حسین» بگذار.
چون روز هفتم شد دو گوسفند سیاه و سفید برای او عقیقه کردند و یک رانش را به قابله دادند و سرش را تراشیده به وزن موی سرش نقره تصدق نمودند و خلوق (که چیز خوشبویی است) بر سرش مالیدند و فرمودند: ای اسماء
«الدَّمُ فِعْلُ الجاهلیّةِ؛ خون (بر سر نوزاد مالیدن) از آداب دوران جاهلیت است».
حضرت صادق علیه السلام می فرمایند: چون حضرت حسین علیه السلام به دنیا امد خداوند به جبرییل دستور داد که با هزار ملک فرود آید تا از جانب خداوند و خودش به حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم تهنیت بگوید.
چون جبرئیل نازل می شد در جزیره ای به ملکی از حاملان عرش عبور نمود که نامش فُطرُس بود که خداوند به او دستوری داده که در اجرای آن سستی ورزیده پس بالش را در هم شکسته و در ان جزیره انداخته بود و فطرس هفتصد سال در آنجا به عبادت خداوند مشغول بود تا روزی که امام حسین علیه السلام متولد شد.
چون دید که جبرئیل با ملائکه فرود می آیند از جبرئیل پرسید به کجا می روید؟ فرمود: خداوند نعمتی به حضرت محمد عطا فرموده مرا برای تهنیت و مبارک باد فرستاده است. فطرس گفت: مرا نیز با خود ببر شاید پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم برایم دعا کنند. جبرئیل او را به همراه خود برد.
چون خدمت پیامبر صلوات الله علیه رسید و از جانب خداوند و خود تهنیت گفت شرح حال فطرس را به عرض رسانید حضرت فرمود: به او بگو خود را به این مولود بمالد و به جایگاه خود برگردد.
فطرس خود را به حضرت حسین علیه السلام مالید و بالا رفت و در آن حال می گفت ای رسول خدا به زودی امت تو این مولود را شهید می کنند.
چون ان بزرگوار بر من حق دارد
هر کس او را زیارت کند من زیارت او را به حضرتش می رسانم و هیچ مسلمانی به او سلام ندهد یا بر او صلوات نفرستد مگر آنکه به حضرتش می رسانم.
به روایت مناقب؛ چون فطرس به آسمان بالا رفت می گفت: کیست مثل من و حال آنکه من آزاد شده حسین –فرزند علی و فاطمه که علیهما السلام- هستم.
? منبع:سحاب رحمت، تألیف عباس اسماعیلی یزدی
ادامه »یکشنبه 96/02/10
قال اباعبدالله الحسين عليه السلام
یاهذا کفّ عن الغیبة فإنها أدام کلاب النّار
شخصي نزد امام حسين از کسي غيبت کرد، امام فرمود
اي فلاني دست از غيبت بردار زيرا غيبت نان و خورش سگهاي دوزخ است
? منبع : تحف العقول، صفحه ۱۷۷
يكي از انواع غيبت غيبت با دعا كردن است
به عنوان مثال
از ما مي پرسند فلان دوستت چطور است ؟
مي گوييم خدا به همه ي ما اخلاق خوبي عنايت كند يعني دوستمان اخلاقش خوب نيست.
يا مي گوييم: خدا بچه هاي ما را از دام اعتياد نجات دهد يعني بچه ي او معتاد است.
يا مي گوييم : خدا همسر سازگاري به همه عنايت كند يعني همسر او سازگار نيست.
یکشنبه 96/02/10
قالَ الحُسَينُُ بنُ عَلِيٍّ عَلَيه السَّلام
مالُكَ اِن لَم يَكُن لَكَ كُنتَ لَهُ مُنفِقاً فَلا تُنفِقهُ بَعدَكَ فَيَكُن ذخيرَهً لِغَيرِكَ وَ تَكُونُ اَنتَ المُطالَبَ بِهِ، اَلمَأخُوذَ بِحِسابِهِ اِعلَم اَنَّكَ لاتَبقي لَهُ وَ لايَبقي عَلَيكَ فَكُلهُ قَبلَ اَن يَاكُلَكَ
حضرت امام حسین علیه السلام فرمودند:
مال و اموال تو اگر براي تو و به نفع تو نباشد، بايد آن را انفاق كني؛ چون آن اموال را بعد از مرگ خودت نميتواني انفاق كني و براي ديگران ميشود؛ در نتيجه در رابطه با آن مال و آن كسي كه آن مال را براي او گذاشته اي از تو حساب ميكشند و مطالبه ميكنند. بدان كه تو به خاطر اموالت نميماني و اموال تو هم براي تو نميماند، پس قبل از آن كه مال تو، تو را بخورد تو آن را بخور.
شرح حدیث
اگر مال انسان به نفع انسان نباشد، بايد آن را از خودش جدا كند؛ يعني انفاق كند. اگر نفع و سود، جنبه مالي داشته باشد، بهره گيري از امور مادي لازم است مانند خوراك، پوشاك، مسكن و… كه تمام اين ها ابزاري است براي رسيدن انسان به خداوند. اما اگر نمي تواني بهره و سود واقعي ببري يعني بعد از مرگ تو و در مسير برزخ و قيامت برايت كارسازي ندارد، انفاق كن. آن هم در راه خداوند، زيرا ذخيره مي شود براي تو و اگراين كاررا نكردي، ذخيره مي شود براي بعد از تو و ديگر از اختيارت خارج مي شود. وارثان و ديگران از آن بهره مي برند ولي تو دربارهي آن مسئول هستي و مورد سؤال قرار ميگيري كه مال را از كجا آوردي؟ نه چه مقدار آورده اي؟ در چه راهي خرج كردي؟ و براي چه كساني گذاشتي؟
ممكن است به خاطر آن مال تو را عذاب كنند و لي ورثه تو را به خاطر خرج درست و انفاق همان مال به بهشت ببرند و تو پشيمان ترين افراد خواهي بود. اگر انسان مي داند ورثه او نااهل بوده و ممكن است مالي را كه براي او به ارث گذاشته است در راه غيرالهي و ناثواب خرج كند بداند كه حساب آن مال را از او خواهند كشيد.
حالا چه بايد كرد؟ مال را فداي خودت بكن، قبل از آن كه تو فداي آن شوي. آن امور مادي كه در دنيا بهرهاي از آن ندارم بايد فداي من شود نه من فداي او بشوم. منظور اين نيست كه انسان مال نداشته باشد، بلكه نحوه بهره گيري مهم است كه مال را فداي ايمان، اعتقاد و… خود بكن.
? منبع : بحار الانوار جلد ۷۵ صفحه ۱۲۸