مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
دلم به شانه هایِ بابا
و آغوشِ مادر گرم بود …
غمِ بزرگم ، اسباب بازیِ محبوبم بود ،
که در چاهِ فاضلاب افتاد …
و داغِ بی پایانم ؛
ماهیِ مرده ای بود ، که توی باغچه به خاکش سپردم …
کاش کودک بودم … و از فریب و بدی ها سر در نمی آوردم ،
درست شبیهِ زمانی که بزرگترها به هوایِ آمپول و دکتر ، مرا با خودشان به مهمانی و خرید نمی بردند …
من هیچ نمی فهمیدم …
و گاهی نفهمیدن ، بزرگترین نعمت است …
کاش دوباره کودک می شدم !
در روزگاری ؛
که شانه های مردانه هم زیرِ بارِ اندوه ، کم می آورد …
خسته ام …
خیلی خسته …
مرا به کودکی ام برگردانید …
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط مهنــــا در 1403/09/12 ساعت 03:29:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |