مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
▪️هستی اش را داد تا محفوظ باشد معجرش
مثل کوهی ماند پای اعتقاد و باورش
▪️وقت بیرون رفتن از خانه ،حسین و مجتبی(ع)
با یل ام البنین بودند در دور و برش
▪️مریم و آسیه را دیدم که می آموختند
با چه شوقی درس عفت را به پای منبرش
▪️دخترنور است این بانو وبی شک آفتاب
میشود مانند شمعی بی رمق در محضرش
▪️اسم او ذکر شب و روز همه آیینه هاست
عصمت الله است این آیینه نام دیگرش
▪️حضرت زهرای اطهر آنکه پیش کور هم
چادرش را بر نخواهد داشت از روی سرش
▪️هرکسی در این جهان از عشق دم میزند
یا به زهرا (س) اقتدا کردست یا بر دخترش
لحظات آخر عمر زینب (سلام الله علیها)
ماجرای کربلا پایان پذیرفته ، ولی غمهای زینب فراموش شدنی نیست . هر لحظه او کربلا و عاشورا و اسارت و درد رنج است . هر لحظه ، مدینه یادآور حدیث کساء اهل بیت و دوران هجرت زینب و حسین ، از سخت ترین دوران عمر اوست .
در مدینه قحطی سختی رخ داده است . عبدالله بن جعفر که بحر جود و کرم است و عادت بر بذل و عطا دارد ، به دلیل اینکه دستش از سرمایه دنیا تهی گشته راهی شام می گردد و به کار زراعت مشغول می شود؛ ولی زینب ، کار هر روز او گریه و داغ دل است . مدتی می گذرد که زینب گرفتار تب وصل خانواده اش می گردد و هر لحظه مریضی او شدت پیدا می کند ، تا اینکه نیمه ظهر به همسر خویش عبدالله می گوید :بستر مرا در حیاط به زیر آفتاب قرار بده .
عبدالله می فرماید :او را در حیاط جای دادم که متوجه شدم چیزی را روی سینه خویش نهاده و مدام زیر لب حرفی می زند . به او نزدیک شدم دیدم پیراهنی را که یادگار از کربلاست ؛ یعنی پیراهن حسین را ، که خونین و پاره پاره است ، بر روی سینه نهاده و مدام می گوید :
حسین ، حسین ، حسین ! .
لحظاتی بعد او وارد بر حریم اهل بیت النبوة گشت و کارنامه عمرش به به خیر و سعادت ختم گردید .
? منبع : فضایل مصایب و کرامات حضرت زینب سلام الله علیها
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط مهنــــا در 1396/01/24 ساعت 12:49:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |