مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
دوشنبه 01/05/10
چشمِ دِلم به سَمتِ حرم باز ميشود
بايک سلام صبحِ من آغاز میشود
پر مے كِشد دِلم به هوایِ طَوافِ تو
وقتے كه لحظه،لحظه ىِ پرواز ميشود
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَین
وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَيْن
◾▪◾▪
یکشنبه 01/04/05
یک دل آسوده نتوان یافت در زیر فلک
در بساط آسیا یک دانهی نشکسته نیست
صائب تبریزی
جمعه 01/04/03
آنکه بر درد همه هست دوا می آید
قائم آل محمد به خدا می آید…
در دعای فرجم حدس و گمان نیست که من
به یقینم که اباصالحِ ما می آید…
جمعه ها دیده گریان و دعای ندبه
زیر لب زمزمه و شور و صفا می آید….
ای عزیزی که به دنبال وفا میگردی
با خبر باش که سلطان وفا می آید…
عاشقان چشم به راه گل نرگس باشید
اندکی صبر که با ذکر و دعا می آید …
اللهمعجللولیکالفرج
دوشنبه 01/03/30
با اینکه خاموشم ولی دنیایی از حرفم
فریادم از پشت سکوت واژهها پیداست
مریم شعلهپاش
شنبه 01/03/28
بغض خود را بشکن و بی هر بهانه گریه کن
شرم را گاهی رها کن! عاشقانه گریه کن!
خوب می دانم دلت از دست خیلی ها پر است
پس خروشان شو! شبیه رودخانه گریه کن
هرچه را در سینه ات سنگین شده آزاد کن
من خودم سنگ صبورت! بی کرانه گریه کن
گریه گاهت هستم و در شکل های مختلف
می کشم ناز تو را! پس نازدانه گریه کن
اشک بعد از هر خرابی مژده ی آبادی است
تا دلت لبریز باشد از جوانه گریه کن
رشته کوهی از هزاران شانه هستم پیش تو
این منِ مشتاق را شانه به شانه گریه کن
با نوازش های من آرام خواهی شد! بیا
شعر می خوانم تو هم در این میانه گریه کن
محمد فرخ طلب فومنی
از مجموعه غزل طُرّه های باد
جمعه 01/03/27
جمعه یعنی گوشه دنجی بشینی، بی ریا…
سنگهایت را مرتب با خدایت وا کنی…
هاتف حضرتی
دوشنبه 01/03/23
عقل اگر می خواهد از درهای منطق بگذرد
باید از خیر تماشای حقایق بگذرد
آنچه آن را علم می دانند، اهل معرفت
مثل نوری باید از دل های عاشق بگذرد
طفل می گرید مگر می داند این دنیا کجاست؟
عمر چون با های های آمد به هق هق بگذرد
هر بهاری باغبان راضی به تابستان شود
باید از خون دل صدها شقایق بگذرد
صبر بر دور جدایی نیست ممکن بی شراب
همتی کن ساقیا! تا مثل سابق بگذرد
از گناه مست اگر زاهد به کفر آمد چه غم
از خطای اهل دل باشد که خالق بگذرد
فاضل نظری
دوشنبه 01/03/16
و آن کسی را که دوست داری،
نصف دیگر تو نیست!
او تویی، اما جایی دیگر
جبران خلیل جبران