موضوع: "شعر"

حرف زدن

آدميست ديگر شكننده است

وقت و بى وقت دلش تنگ مى شود

دوست داشتن مى خواهد

مواظبش كه نباشىبى مهرى كه ببيند

دلش را برمى دارد و جاى ديگر پهن مى كند

نه اينكه فكر بد كنى نه

مى رود جايى كه فقط حرف بزند

حرف بزند كه نميرد

امیر وجود 

خرمشهر


خـرمشهـــر . . . 

همان شهر عشقی است كه 

بسياری از سالكان حماسه آفرين

با قطرات خون خويش آن را پيمودند

و يك شبه راه صدساله را در نورديدند 

اين طايفه از تبار عشقند همه 

جان سوخته از شرار عشقند همه 

ديباچه عمرشان به خون رنگين است 

زنهار كه پاسدار عشقند همه

سـوم خردادسالروز فتح خرمشهر گرامی‌باد

آرامش بی انتها


هميشه اين جمله را با خودت تكرار كن:

«من مستحق آرامشم»

 ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍمنوط به ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻧﮑﻦ

و ﺑﺪ ﺑﻮﺩﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ به ﻋﻠﺖ ﺑﺪ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺗﻮﺟﯿﻪ ﻧﮑﻦ

ﻣﺎ ﺁینه ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ،ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﻢ.

ﻣُﺸﮏ ﺭﺍ ﮔﻔﺘﻨﺪ:

ﺗﻮ ﺭﺍ ﯾﮏ ﻋﯿﺐ ﻫﺴﺖ،ﺑﺎ ﻫﺮ ﮐﻪ ﻧﺸﯿﻨﯽ،

ﺍﺯ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺷﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﻫﯽ.

ﮔﻔﺖ: ﺯﯾﺮﺍ ﮐﻪ ﻧﻨﮕﺮﻡ ﺑﺎ ﮐﯽ ﺍﻡ! به ﺁﻥ ﺑﻨﮕﺮﻡ ﮐﻪ ﻣﻦ ﮐﯽ ﺍﻡ.

ﻭ ﺍﯾﻦ يعنى رسيدن به آرامشى بى انتها.

توکل برخداکن...


توکل بر خدایت کن؛کفایت میکند حتما 

 اگر خالص شوی با او؛صدایت میکند حتماً

اگر بیهوده رنجیدی؛از این دنیای بی رحمی

 به درگاهش قناعت کن؛عنایت میکند حتماً

دلت درمانده میمیرد؛اگر غافل شوی از او

به هر وقتی صدایش کن؛حمایت میکند حتماً

خطا گر میری به گاهی؛ بهخلوت توبه کن با او

گناهت ساده میبخشد؛ رهایت میکند حتماً

به لطفش شک نکن هرگز؛اگر دنیا حقیرت کرد

 تو رسم بندگی آموز؛حمایت میکند حتماً

اگر غمگین اگر شادی؛خدایی را پرستش کن

که هر دم بهترینها را؛عطایت میکند حتماً

🔹پیامبر گرامی فرمودند: دَعوَةُ الصّائِمِ تُستَجابُ عِندَ إِفطارِهِ؛

دعای روزه دار هنگام افطارش مستجاب میشود، یادتون نره موقع افطار برای همدیگه دعا کنیم

هر آنچه دانی آن ده

گاهی که دلم میگیرد این مناجات خواجه را با خودم زمزمه میکنم

 الهی این بنده چه داند که چه می باید جست

داننده تویی هر آنچه دانی آن ده

فوق العاده اس من که خیلی دوست دارم‌.

صبوری


صبر را 
عاجز کند،دردی که بیش از طاقت است…

صائب‌تبریزی

دوست

رمضان


رمضان آمد و آهسته صدا کرد مرا / مستعد سفـــر شهر خدا کرد مرا

از گلستان کرم طرفه نسیـمی بوزید / که سراپای پر از عطر و صفا کرد مرا

جمعه

گفتند که 

جمعه یارمان می آید 

آن منجی روزگارمان می آید 

هر جمعه … 

گلی در دل ما می شکفد 

یعنی‌  که‌ بِمان  بهارمان‌ می آید

دلتنگی


کاش تا دل میگرفت و میشکست

 دوست می آمد کنارش می نشست

کاش میشد روی هر رنگین کمان

 می نوشتم مهربان با من بمان

نیمایوشیج