موضوع: "زندگی"

دارکوب زندگی

دارکوب ها را از درخت زندگی تان دور کنید!

به دارکوب ها نگاه کنید. آنها اَره برقی ندارند. مته همراه شان نیست اما تنه سخت ترین درخت ها را سوراخ می کنند و در دل شان لانه خودشان را می سازند.

دارکوب ها با ضربه های سریع، کوتاه اما پشت سر هم درخت ها را سوراخ می کنند. آنها سردرد نمی گیرند، خسته نمی شوند، تا لحظه ای که موفق نشوند دست از کار نمی کشند، نه ناامید می شوند و نه پشیمان. دارکوب ها به خودشان ایمان دارند.

در زندگی هر کدام از ما دارکوب هایی هستند که با نوک زدن های مکرر، با سماجت و بدون آنکه خسته شوند، به درون مان نفوذ می کنند و لانه شان را می سازند. 

این دارکوب ها خسته نمی شوند، به کارشان ایمان دارند و تا وقتی که پیروز نشوند دست از آن نوک زدن های مکرر برنمی دارند. سردرد نمی گیرند، کلافه نمی شود اما ما را کلافه می کنند! 

دارکوب های طبیعت اگر لانه می سازند و زندگی تازه ای خلق می کنند، دارکوب های زندگی فقط یک حفره سیاه خلق می کنند، توی دل آدم را خالی می کنند و بعد می روند سراغ درخت زندگی یک نفر دیگر و خلق یک حفره دیگر! 

این همه به روان آدم های دیگر نوک نزنیم، نیش نزنیم، درون درخت زندگی آدم ها حفره سیاه خلق نکنیم. ایمان آنها را ندزدیم. بگذاریم شادمان زنده بمانند، زندگی کنند. ما دارکوب نیستیم، انسانیم!  

 سرماخوردگی

توصیه‌هایی به دانش‌آموزان و اولیا در هنگام سرماخوردگی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

شروع نو

چگونه از نو شروع کنیم و زندگی دلخواه‌مان را داشته باشیم؟

🔸 واقع‌بین باشید و اهداف قابل دسترس برای رسیدن به رویاهاتون انتخاب کنید.

🔸در میان هیجانات خود زندانی نشوید، راه مناسبی برای بیان احساسات پیدا کنید. 

🔸گذشته را کنار بگذارید. از اینکه برای دیگران زندگی کنید و کارهایتان را توجیه کنید بپرهیزید. 

🔸انتخاب‌های شخصی خود را داشته باشید و آن‌ها را فقط برای خودتان انجام دهید.

🔸عادت کنید همیشه از خود سوال کنید: «خواسته من چیست و الان به چه چیزی نیاز دارم.»

🔸به دنبال مسیرهای جدید باشید تفریح کردن و انجام فعالیت‌های سرگرم‌کننده به شما کمک می‌کند تا از عهده‌ی استرس بربیایید.

جایزه زمان

تصور کن برنده یک مسابقه شدی و جایزه‌ات اینه که بانک هر روز صبح یک حساب برات باز میکنه و توش هشتاد و شش‌هزار و چهارصد دلار پول میگذاره، ولی دو تا شرط داره!

یکی اینکه همه پول رو باید تا شب خرج کنی وگرنه هر چی اضافه بیاد ازت پس می‌گیرند، نمیتونی تقلب کنی و یا اضافهٔ پول رو به حساب دیگه‌ای منتقل کنی. 

هر روز صبح بانک برات یک حساب جدید با همون موجودی باز میکنه، شرط بعدی اینه که بانک میتونه هر وقت بخواد بدون اطلاع قبلی حسابو ببنده و بگه جایزه تموم شد.

حالا بگو چه طوری عمل میکنی؟

او زمان زیادی برای پاسخ به این سوال نیاز نداشت و سریعا … همه ما این حساب جادویی رو در اختیار داریم؛ “زمان".

این حساب با ثانیه‌ها پر میشه، هر روز که از خواب بیدار میشیم هشتاد و شش هزار و چهارصد ثانیه به ما جایزه میدن و شب که میخوابیم مقداری رو که مصرف نکردیم نمی‌تونیم به روز بعد منتقل کنیم.

لحظه‌هایی که زندگی نکردیم از دستمون رفته دیروز ناپدید شده، هر روز صبح جادو میشه و هشتاد و شش‌هزار و چهارصد ثانیه به ما میدن. 

یادت باشه که من و تو فعلا از این نعمت برخورداریم ولی بانک میتونه هر وقت بخواد حسابو بدون اطلاع قبلی ببنده.

ما به جای استفاده از موجودیمون نشستیم بحث و جدل می‌کنیم و غصه می‌خوریم. 

بیا از زمانی که برامون باقی مونده لذت ببریم

آدمها

آدم‌ها دو تکه دارند.

یک تکه از آدم‌ها دلت را به دست می‌آورد،

تکه دیگرشان دلت را می‌شکند.

یک تکه از آدم‌ها لبخند به لبت می‌آورد،

یک تکه‌شان اشکت را درمی‌آورد.

یک تکه از آدم‌ها دست‌ودل‌باز است‌‌،

تکه دیگرشان حساب همه‌چیز را دارد.

یک تکه از آدم‌ها دلگرمت می‌کند،

یک تکه‌شان پشیمانت می‌کند.

یک تکه از آدم‌ها خاطره خوش می‌سازد،

تکه دیگرشان ساخته‌ها را ویران می‌کند. 

آدم‌ها را به‌خاطر تکه روشن‌شان دوست داریم،

به‌خاطر تکه تاریکشان از آنها بیزار می‌شویم. 

گاهی به‌خاطر یک تکه، تکه‌ی دیگر را می‌پذیریم،

گاهی قیدش را می‌زنیم…

عجب موجودات عجیب و غریبی هستیم ما آدمها…..

راههای خروج از حال بد به حال خوب

راههای خروج از حال بد به حال خوب

 پذیرش خود را در مورد اینکه دیگران هم گاهی اشتباه میکنند افزایش دهیم؛ گاهی همین که قبول کنیم همه ی ما ممکن است اشتباه کنیم حالمان را بهتر میکند.

 سعی کنید کاری بر خلاف حال بدتان انجام دهید.

مثلا به کسی کمک کنید، به دیگران لبخند بزنید، از کسی تعریف کنید و هر کاری که در آن لحظه متفاوت با حالتان است انجام دهید.

 به خودتان یک فرصت بدهید: کاری که دوست دارید انجام دهید، کاری که مدتهاست انجام نداده اید و میدانید خوشحالتان میکند، یک کار هرچند کوچک که برای شما خوشایند است.

بررسی کنید که آیا با افکار و خودگویی منفی باعث فشار بیشتر به خودتان هستید؟ 

مراقب باشید از جملاتی مثل: من همیشه بدشانسم، هیچ کس مراعات من را نمیکند، این بدترین اتفاق عمرم بود و… در آن لحظه استفاده نکنید. مچ افکار منفی تان را در این لحظات بگیرید و آنها را تعدیل کنید مثلا؛ اتفاق بدی بود ولی من روزهای بدتر هم داشته ام، میتوانم بازهم آرام باشم.

 یکی از کارهایی که مدتها بود به تعویق انداخته اید انجام دهید. این یکی از سریع ترین راهها برای بهبود حالتان و احساس خود کارآمدی است. به چیزهایی که چند وقت است فرصت نکردید به آنها بپردازید فکر کنید و یکی را انجام دهید؛ خرید، نوشتن یک ایمیل، تمیز کردن کابینت، رفتن به کارواش و ….

امام رئوف

​ بعداز نمازصبح که آفتاب طلوع کرد،حرم امام رضا قدم میزدم،صحنه ای عجیب میخکوبم‌کرد،زن مسیحی که از مسئولین کلیسا بود مشغول خواندن زیارت نامه امام رضا بود.

 باکنجکاوی بعد دعاشون ازشون پرسیدم شما مسیحی هستید چه چیزی باعث میشه اینجا رو برای دعا انتخاب کنید؟

گفت من سالهاس طلوع آفتاب اینجا میام،اینجا وقتی حرف میزنم انگار کسی با تمام وجودش درشلوغی عالم فقط به من گوش می دهد،وقطعا میدانم آن امام رضا(علیه السلام)است.

زندگی دیگران را نابود نکنیم 


​زندگی دیگران را نابود نکنیم 

 جوانی از رفیقش پرسید : کجا کار می‌کنی ؟ پیش فلانی، ماهانه چند می‌گیری؟  ۱۰۰۰۰۰۰. همه‌ش همین؟ ۱۰۰۰۰۰۰ ؟ چطوری زنده‌ای تو؟ صاحب کار قدر تو رو نمی دونه، خیلی کمه ! یواش یواش از شغلش دلسرد شد و درخواست حقوق بیشتر کرد ، صاحب کار هم قبول نکرد و اخراجش کرد ، قبلا شغل داشت، اما حالا بیکار است.

زنی بچه‌ای را به دنیا آورد، زن دیگری گفت : به مناسبت تولد بچه‌تون، شوهرت برات چی خرید ؟ هیچی ! مگه میشه ؟! یعنی تو براش هیچ ارزشی نداری ؟! بمب را انداخت و رفت، ظهر که شوهر به خانه آمد، دید که زنش عصبانی است و …. کار به دعوا کشید و تمام.

 پدری در نهایت خوشبختی است، یکی می‌رسد و می‌گوید : پسرت چرا بهت سر نمی‌زند ؟ یعنی آنقدر مشغوله که وقت نمیکنه ؟! و با این حرف، صفای قلب پدر را تیره و تار می‌کند

در طول روز خیلی سؤال ها را ممکن است از همدیگر بپرسیم؛

چرا نخریدی؟

چرا نداری؟

یه النگو نداری بندازی دستت؟

چطور این زندگی را تحمل می‌کنی؟ یا فلانی را؟

چطور اجازه می دهی؟

ممکن است هدفمان صرفا کسب اطلاع باشد، یا از روی کنجکاوی یا فضولی و… اما نمی‌دانیم چه آتشی به جان شنونده می‌اندازیم !

شر نندازید تو زندگی مردم. واقعا خیلی چیزا به ما ربطی نداره! کور ، وارد خانه‌ی مردم شویم و کَر از آنجا بیرون بیاییم.

راه‌کاری برای زیاد شدن روزی و کلی اتفاق خوب دیگه

  

راه‌کاری برای زیاد شدن روزی و کلی اتفاق خوب دیگه

 امام صادق(ع) فرمودند: کسی که سوره‌ی صافات رو هر جمعه بخونه، از همه‌ی آفت‌ها حفظ می‌شه، همه‌ی بلاهای دنیا ازش دور می‌شه، و بیشترین حد ممکن از روزی در دنیا نصیبش می‌شه، و خدا مال و فرزندان و بدنش رو گرفتار شر شیطان و ستمگران نمی‌کنه. و اگر اون روز یا شب بمیره، خدا شهید محشورش می‌کنه و شهید از دنیا می‌بردش و تو بهشت با شهدا و هم‌درجه‌ی اونها قرارش می‌ده.

 عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ: مَنْ قَرَأَ سُورَةَ اَلصَّافَّاتِ فِي كُلِّ يَوْمِ جُمُعَةٍ ، لَمْ يَزَلْ مَحْفُوظاً مِنْ كُلِّ آفَةٍ مَدْفُوعاً عَنْهُ كُلُّ بَلِيَّةٍ فِي اَلْحَيَاةِ اَلدُّنْيَا مَرْزُوقاً فِي اَلدُّنْيَا بِأَوْسَعِ مَا يَكُونُ مِنَ اَلرِّزْقِ وَ لَمْ يُصِبْهُ اَللَّهُ فِي مَالِهِ وَ لاَ وَلَدِهِ وَ لاَ بَدَنِهِ بِسُوءٍ مِنْ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ وَ لاَ مِنْ جَبَّارٍ عَنِيدٍ وَ إِنْ مَاتَ فِي يَوْمِهِ أَوْ لَيْلَتِهِ بَعَثَهُ اَللَّهُ شَهِيداً وَ أَمَاتَهُ شَهِيداً وَ أَدْخَلَهُ اَلْجَنَّةَ مَعَ اَلشُّهَدَاءِ فِي دَرَجَةٍ مِنَ اَلْجَنَّةِ.

ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ج۱، ص۱۱۲

خاطره بچه زرنگ

خاطره یکی از دوستان 

ما خونه ترکی حرف میزنیم ولی چون قم هستیم بیرون فارسی حرف میزنیم، یه وقتایی که تبریز میرم اشتباهی یادم میره فارسی حرف میزنم، یه بار صبح ترمینال پیاده شدم یادم رفت ترکی بگم به فارسی گفتم: ببخشید میخوام برم …، از ترمینال تا خونه ما ۱۰ دقیقه راه است، طرف فکر کرد مسافرم منو برد جاده تبریز صوفیان، منم دیگه فهمیدم و به روی خودم نیاوردم و فارسی ادامه دادم:))

 تو راه فقط داشت فحش میداد به همه مسئولین و میگفت همه دزدند، منم هیچی نگفتم ببینم تا کجا میخواد بره

پلیس راه دور زد دوباره برگشت سمت تبریز، خلاصه مسیر ۱۰ دقیقه ای را ۴۰ دقیقه سرکارمون گذاشت، وقتی رسیدم در خونه به ترکی گفتم اللرین آریماسین ( دستت درد نکنه)، گفت:مگه ترکی

 گفتم:آره دستت درد نکنه یه دور تبریز زدی خیلی وقته تبریزگردی نکرده بودم 

بعد گفتم:میدونی چرا کشور درست نمیشه؟

 گفت:نه. 

گفتم:چون همه مثل تو فکر میکنند بچه زرنگ هستند و هیچکس کارشو درست انجام نمیده. 

مرد حسابی برگرد ترمینال دوباره مسافر است چرا هی دورمیزنی. گفت: حاجی شرمندم راست میگی همه دزدیم:)))

 
مداحی های محرم