موضوع: "دلتنگی"

شاه پناهم بده

شاه پناهم بده 

خسته راه آمدم 

آه نگام مکن 

غرق گناه آمدم

قدیمی ترین رفیق

این که یادم نیست…

اولین‌بار…

کِی به زیارت آمدم…

و از کجا…

محبّت شما…

به دلم افتاده؛

یعنی: قدیمی‌ترین رفیق هستید!

و من…

چه خوشبختم که…

شما را دارم؛

امام رضاجان!

عنایتی!

آقای خوبیها دستم بگیر

پاکی


خدايا ….

آينهٔ قلبمان را غبار گرفته و تو را نمي بینیم. 

آلودگي هاي درون‌مان را بشوي و ما را تطهير کن.

و ذهن و قلبي پاک به ما هديه کن،

تا تو را در همه جا و در همه چيز ببينیم. 

ناب 

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زندگيتان را 

خالى از آدمهاى نصفه و نيمه كنيد!

يك نفر بايد باشد

كامل 

ناب 

هميشه …

‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌
علی قاضی نظام 

دنیای اختصاصی


فراموشی رو بلد باش؛ بی‌خیالی رو بلد باش! زندگی همیشه هم به دونستن همه چیز، سر در آوردن از هر چیز و زیادی درگیر شدن نیست.

 گاهی هم به خودت یادآوری کن یه سری چیزا رو یادت بره؛ به یه سری حرف‌ها اهمیتی نده؛ لبخند بزن و بگذر؛ لبخند هم که نزدی به خاطرش غمگین نشو، بغض نکن!

 گاهی هم بذار همه‌ی دنیا در قطعه آهنگی که با لذت گوش می‌دی، کتابی که با هیجان ورق می‌زنی، گل‌های تازه‌ای که تقدیم گلدونت می‌کنی، فیلم محشری که دلت نمیاد یه لحظه هم ازش چشم برداری، آدم جذابی که وقتی صداش رو می‌شنوی کلی سر ذوق میای، حتی صدای پرنده‌ها، آبی آسمون، برات خلاصه بشه و بس. 

دنیای اختصاصی خودت رو خلق کن و زندگیت رو خواستنی‌تر و زیباتر بساز …

پنجره فولاد

استوری نقش بهشت 

پنجره فولاد

زندگی

‌‌‌‌‌‌‌‌

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

تورا به آن دلیل دوست دارم

 که نامش زندگیست…

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

جراحت سینه


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌

دلتنگی‌ درد نیست

جراحتی ‌ست در سینه

ریشه دوانده به روح و روان

یک رعشه ی دائمی

سرگردان 

در تک‌ تک‌ سلول‌های بدن

وهمی بی‌ انتها که 

روز و شب ندارد، همیشه هست …

نیکی فیروزکوهی

دل تنگی


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خیالت همیشه هست، 

اما امروز دلم خودت را خواست، 

نه خیالت را..!

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌

حسین پناهی

همین کافیست...

خـدایـا …

با تـو که باشم

تمام دورهـا نزدیکنـد

و نـاممکـن ها،ممکن

خـدایـا…

آیـنـده پـنـهان اسـت

اما مهـم نـیـست

هـمـیـن کـافـیـست

کـه تـو راه را می بـیـنی و من تو را