مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
سه شنبه 95/07/06
————– این دنیا نمےارزد به کاهی ————–
خداوند در قرآن کریم مےفرماید: « وَ لِکُلِّ اُمَّةٍ اَجَلٌ فَاِذا جاءَ اَجَلُهُم لا یَسْتَأْخِرونَ سَاعَةً وَ لا یَسْتَقْدِمونَ»←براے هر قوم و جمعیتی سرآمد و زمـان معینی است و هنگامے که سرآمد آنها فرا رسد، نه ساعتی از آن تاْخیر مےکنند و نه بر آن پیشی گیرند.
در ذیل این آیه حدیثی است کہ مےفرماید: هنگامے کہ ملک الموت بہ سراغ شخص محتضر مےآید تا او را قبض روح کند، شخص محتضر متوجه نیت و قصد او مےشود، بہ همین خاطر بہ او مےگوید: «یک سال بہ من مهلت بده تا بروم بدهکارۍهایم را بدهم، حلالیت بطلبم، کارهایم را بکنم، وصیت بکنم، قرض هایم را صاف و صوف کنم.»
ملک الموت در جواب او مےگوید: سالها بر تو گذشت و کاری نکردۍ.
مےگوید: یڪ ماه مهلت بده.
ملڪ الموت مےگوید: ماه ها بر تو گذشت و کاری نکردی. مےگوید: یڪ شبانه روز مهلت بده.
ملک الموت مےگوید: شبانه روز برتو گذشت و کاری نکردی.
شخص محتضر مےگوید: یک ساعت مهلت بده.
ملک الموت مےگوید: ساعت ها بر تو گذشت و کاری نکردی. مهلت نمےدهد جان و او را مےگیرد.
ملک الموت فقط به یک نفر مهلت داد و او هم حضرت نوح علیه السلام بود. حضرت نوح شیخ الانبیاء بود و نهصد و پنجاه سال مردم را بہ دین خـدا دعوت ڪرد. او در لحظه ی احتضار از عزرائیل تقاضایی ڪردو گفت: بہ من اجازه بده تا از آفتاب به سایہ بروم. عزرائیل اجازه داد.
حضرت نوح حضرت نوح بعد از اینکه پایش را از آفتاب بہ سایه گذاشت بہ ملک الموت گفت: مےدانی برای چه این تقاضا را از تو کردم؟
ملڪ الموت گفت : نه.
حضرت نوح فرمود: برای اینکه مےخواستم بہ تو بگویم تمام عمر من، کہ ۲۵۰۰ سال طول ڪشید، به همین مقدار که پایم را از آفتاب بہ سایه گذاشتند، گذشت.
قرآن هم مےفرمایند: ما بعد از مرگ وقتے، وارد عرصه قیامت مےشویم. خیال مےکنیم در دنیا به اندازه یه چاۍ خوردن در قهوه خانه آمدیم و رفتیم.
قران می فرمایند :«کَاَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَها لَم یَلْبَثُوا اِلّا عَشِیَّةً اَوْ ضُحَاهَا» ← آنها در آن روز کہ قیام قیامت را مےبینند، چنین احساس مےکنند کہ گویی توقفشان در دنیا و برزخ جز شامگاهے یا صبح آن بیشتر نبوده است.
حالا ما خیال می کنیم که عمـری داریم، در حالی که وقت مرگ متوجه می شویم که دنیا همش کشک بوده!
√ منبع: ڪتاب بدیع_الحکمة حکمت ۱۷ از مواعظ آیت الله مجتهدے تهرانۍ(ره)
سه شنبه 95/07/06
استجابت با توجه به روایات به چهار شکل صورت می گیرد:
✅گاهی دعای شما سریع مستجاب می شود
✅گاهی با تأخیر و طبق مصالح مستجاب می شود
✅گاهی به صورت نعمات اخروی داده می شود
✅و گاهی کفارهی گناهان و باعث بخشیده شدن گناهان می شود
استجابت دعا شرایطی هم دارد، از جمله:
✅با فروتنی و در ماندگی باشد و گرنه اصلا دعای حقیقی شكل نگرفته است
✅امید داشته باشیم كه خواسته مان بر آورده می شود
✅كسی را كه از او درخواست میكنیم را بشناسیم چون تا به قدرت و توان او و علم او به خواسته اطمینان نداشته باشیم، نمی توانیم امید داشته باشیم كه دعایمان مستجاب میشود
✅حسن ظن به خداوند داشته باشیم، در روایات آمده هیچ كس گمان نیكی به خداوند نبرد مگر اینكه خداوند با او همان طور معامله كرد
✅پاكی در همه ابعاد، از جمله در مال و آبرو بر دیگران ستم نكند ✅اگر به دستورات خداوند عمل کردیم در این صورت توقع اجابت دعا داشته باشیم
رعایت وسایل استجابت دعا از جمله:
✅با طهارت بودن
✅خضوع
✅صدا زدن خدا با نامهای مخصوصش
✅ذكر نعمتها
✅یادآوری گناهان
✅اصرار و پا فشاری در دعا كه كمترین آن تكرار سه بار در دعاست
✅در پنهان دعا كند
✅دعا را تعمیم دهد(برای همه دعا کند)
✅در اول و آخر دعا صلوات بفرستد و به ائمه توسل جوید
✅دل را از غیر خدا پاک سازد و تنها به او تكیه كند
✅دو دست را بالا گرفتن مثل در مانده ای كه غذا طلب میكند كه رسول خدا چنین میكرد
✅در زمان مخصوص دعا كردن كه در روایات اشاره شده و بیشتر آن شب و روز جمعه است و نیمه شب
✅در مكان های مخصوص مثل زیر قبه ی امام حسین و صحرای عرفات
( المراقبات / میرزا جواد ملكی تبریزی / ج 2 )
یکشنبه 95/07/04
مهد كودك و اداره جامعه
يك سيّد بزرگواري در منطقه ای خدمات فراوان كرد مسجد ساخت حمام ساخت حسينيه ساخت بعد يك وقت گِله كرد كه من هر چه به اين مردم گفتم كه خانه سالمندان بسازيم اينها حاضر نشدند به من كمك كنند
به او گفتم از اين مردم تشكر بكن كه به تو پول ندادند خب کسی كه حاضر نيست پدر و مادر خودش را به خانه سالمندان بدهد بايد از او تقدير كرد آن كسي كه بچه را به مهدكودك می دهد آن بچه ديگر عاطفه درك نميكند همين كه پدر و مادر سالمند شدند تحويل خانه سالمندان می دهند تحويل خانه سالمندان یعنی مرگ تدریجی پدر و مادر.
قرآن كه فرمود: «وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ» فرمود پر پهن كن كه اينها را زير پر بگيری مبادا به خانه سالمندان بفرستي خب اين حرف را چه کسی می پذيرد اين کسی كه دوران هفت ساله كودکی را با شير و مِهر مادر گذراند ولي بچه مهد كودکی همين كه بزرگ شد خب پدر و مادر را به خانه سالمندان می فرستد ديگر او كه عاطفه درك نكرده كه او كه مهر نياموخته.
بنابراين اگر قرآن است و اگر دستور دینی است تحصيل و علم سر جايش محفوظ است نيمي از جامعه كه زن اند همه امور خودشان, خودشان انجام بدهند ديگر احتياجی نباشد كه نامحرم در كارشان دخالت كند و اصلی ترين كار آنها مادر شدن است هيچ ممكن نيست جامعهای را با مهد كودك بتوان اداره كرد جامعه را مادر اداره می كند شير پاك اداره می كند. وقتی نماز ميخواند اين را در كنار سجادهاش بگذارد همين كه با مُهر او بازي ميكند با تسبيح او بازی می كند در اين شش, هفت سال, با مهر و تسبيح آشنا می شود
اين دوتا ذكر خودش می دهد دوتا ذكر ياد كودك می دهد اينكه فرمود فرزندانتان را ياد بدهيد براي اينكه اينها حديث العهد بالاسلام اند.
درس اخلاق استاد جوادی آملی، اسفند 90
جمعه 95/07/02
نظر حاج میرزا اسماعیل دولابی (ره) درباره اینکه ما قاصدیم اما مقصد کجاست؟
ما قاصد هستیم. مقصدی داریم. انبیا هم قاصدند.
آمدند به ما خبر دادند و ما را راه انداختند. اما مقصد کجاست؟
مقصد در ذات خود شماست. همان چراغ و همان نور. قشنگ با آنها تماس بگیر!
در جایی خلوت. چه انیسی از آن بهتر! چه مونسی از آن بهتر! اگر کسی می خواهد عشقبازی هم بکند؛ با آن بکند، با ذات خود. آنجا بنشین ببین با تو چه می کند.
جایی خلوت، سر نماز می نشینی او شما را در بغل می گیرد، بلکه شما او را بغل می گیری. آن نور می آید و شما او را در بغل می گیری. آن گاه انسان خودش را رها می کند تا هر جا که می خواهد ببرد. جایش خوب است.
یک عزیز، یک دوست، وقتی آدم را در بغل بگیرد چه می شود؟! او را می گیرد و می سازد و عوض می کند، دو مرتبه سرجایش می گذارد.
یک دقیقه خلوت کردیم عوض شدیم، سبک شدیم، راحت شدیم. ان شاء الله شما هم می یابید.
طوبای محبت، ص 58
سه شنبه 95/06/23
~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~
درمحضر آیت الله فاطمی نیا
فرزند ایشان نقل میکنند:
☘ روزي با پدر ميخواستيم برويم به يك مجلس مهم. وقتي آمدند بيرون خانه، ديدم بدون عبا هستند. گفتم عبايتان كجاست؟
گفتند مادرتان خوابيده و عبا را رويشان کشیده ام. به ايشان گفتم بدون عبارفتن آبروريزی است.
ايشان گفتند اگر آبروي من در گروی اين عباست و اين عبا هم به بهای از خواب پريدن مادرتان است، نه آن عبارا می خواهم نه آن آبرو را.
منبع :درمحضربزرگان
_______________________________________________
شنبه 95/06/20
========================
========================
✨ در محضر شیخ اسماعیل دولابی (ره):
✨هر وقٺ ڪسے شما را اذیٺ ڪرد و یا از ڪسے ناراحٺ شدید ، نمےخواهد بہ ڪسے بگویید.
✨ بلڪہ استغفار ڪنید ، هم براے خودتان ، هم براے ڪسے ڪہ شما را اذیٺ ڪرده اسٺ. بگو بیچاره ڪار بدے ڪرده اسٺ ، اگر فھم داشت نمےڪرد
✨وقتے استغفار مےڪنے ، اگر قلبٺ حاضر نیسٺ استغفار ڪند با زبان استغفار ڪن ، آن وقت یڪدفعہ دلٺ نرم مےشود
✨ اگر دو سہ مرتبہ این کار را ڪردے ، دیگر غم نمےتواند شما را بگیرد . چون راهش را بلد هستے
✨استغفار “امان گاه” انسان اسٺ ، یعنے پناهگاه ، وقتے گفتے استغفرالله در پناه خدا هستے ، و ڪجا امن تر و آرامش بخش تر از آغوش خدا….
✨منبع:کانال رسمی آیت الله مجتهدی تهرانی رحمة الله عليه
شنبه 95/06/20
آیت الله مجتهدی تهرانی (رحمة الله عليه)
روایت دارد کسی که زیاد استغفار کند، استغفاره زیاد چهار خاصیت دارد:
√ اول «جَعَلَ اللهُ لَهُ مِن کُلِّ هَمٍّ وَ غَمٍّ فَرَجاً» انسان گاهی بیخودی غصه اش می شود. هرچه هم که فکر مےکند که چه شده که من گرفته ام خیلی ناراحتم نمےفهمد.
√ در این حال تسبیح را بردار و صد بار استغفار کن، حالت جا مےآید، من امتحان کردم گاهی غم و غصه انسان را می گیرد، نگو یک شیعه ای در کربلا یا در نجف یا بغداد یا در فلسطین یا در هر جایی از دنیا، از دنیا رفته است و من به این خاطر ناراحتم، در روایت هم دارد کہ اگر فقط در شرق عالم یک مومنی از دنیا برود در غرب عالم یک مومنے دیگر محزون مےشود.
√ دوم «وَ مِنْ کُلِّ خَوْفٍ امْناٰ» مےگویند زلزله می آید، آمریکا می آید، اینها همه اش حرف است. استغفار کن. وقتی کہ بمب مےآمد من در خانہ استغفار مےکردم بمب آمد و به امام زاده یحیۍٰ اصابت کرد، قوطی زردچوبه ی منزل ریخت، اما ما هیچ طوریمان نشد.
√ سوم «وَ مِنْ کُلِّ ضیقٍ مَخرَجاً» سفته هایت عقب افتاده، صاحبخانه جوابت کرده، استغفار که بکنۍ، راحت مےشوی.
√ يه بنده خدایی چک هایش عقب افتاده بود شب غصه اش شده بود که چه کار کند، نصف شب از خواب بیدار شد به در خانه خدا رفت از خدا گفت: خدایا آبروی من در بازار در خطر است. خودت کارم را درست کن
صبح دم در حجره رفت، یک نفر از رفقا آمد و همان مقدار پول را به او داد و گفت: من این پول را پیش تو امانت می گذارم اگر لازمش داشتی خرج کن هر وقت خواستم چند روز جلوتر به تو تلفن مےزنم.
√ چهارم «وَ یَرزَقَهُ اللهُ مِنْ حَیْثُ لٰا یَحْتَسِبُ» از جایی که گمان ندارید پول بہ شما مےرسد، پس اگر رزق مےخواهید استغفار ڪنید. رزق هم همش پول و پله نیست رزق معنوے مهمتر است.
√ شما استغفار می کنید و امشب می خواهید به مشهد بروید، تنها هم هستید، یڪ همسفر خوب کنار شما می نشیند. این رزق است. یک عالم یا انسان متدین بازارے کنار شما مےنشیند. این رزق است. زن خوب رزق است. عروس خوب رزق است. داماد خوب رزق است. همسایه خوب رزق است. دوست خوب رزق است.
√ ما خیال می کنیم که رزق یعنی پول، استغفار ڪه مےکنی ، داماد خوب گیرت می آید. استغفار کنے، همسایه خوب نصیبت می شود، مسجد خوب گیرت می آید، خانه ات جایے می رود که کنار خانه ات یک مسجد خوب است.
√ منبع: ڪتاب بدیع_الحکمة حکمت ۱۶ از مواعظ آیت الله مجتهدے تهرانۍ(ره)