موضوع: "حدیث بندگی"

بهترین خیرات

با توجه به اینکه اموات دستشان از اعمال خیر کوتاه است؛ به احسان و دعاى فرزندان و خویشان و دوستان مؤمن خود، نیازمندند.

مرحوم «علاّمه مجلسى» مى فرماید: دعا کردن براى اموات در نماز شب و بعد از نمازهاى فریضه و همچنین یاد آنها در مکان هاى زیارتى خوب است و براى پدر و مادر باید بیشتر دعا کرد و اعمال خیر براى آنان بجا آورد. عمده خیرات براى پدر و مادر، اداى قرض آنان و اداى حقوق خدا و خلق از جانب آنان است.

 

در روایتى آمده است که رسول خدا(ص) می فرمایند: براى مردگان خود هدیه بفرستید! گفتند: هدیه براى آنان چیست؟ فرمود: صدقه و دعا.

 

همچنین فرمودند: ارواح مؤمنان هر جمعه، به آسمان دنیا در برابر خانه ها و منزل هاى خود مى‌آیند و با صداى غمناکى ندا مى‌دهند که اى خانواده ما، اى فرزندان ما و اى پدر و مادر و خویشان ما! به ما مهربانى کنید؛ از اموالى که در دست ما بود (و اکنون در اختیار شماست) با دادن درهمى و قرص نانى و جامه اى نسبت به ما ترحّم آورید، که خداوند شما را از جامه بهشت بپوشاند!

رسول خدا(ص) که این جملات را فرمود گریه کرد و صحابه نیز همراه او گریستند.

 

همچنین آن حضرت (ص) بیان کردند: هر صدقه اى که براى میّت داده مى‌شود، فرشته‌اى آن را به مانند طبقى از نور مى‌گیرد و به کنار قبر مى‌آورد و مى‌گوید: «اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ الْقُبُورِ» این هدیه را خانواده شما براى شما فرستاده اند. آنگاه آن میّت این هدیه را تحویل مى گیرد و وارد قبرش مى کند که همین سبب فراخى قبرش (و آسایش و آسودگى او) مى گردد.

 

در این رابطه نیز مرحوم «علاّمه مجلسى» مى فرماید: «در حدیث صحیحى آمده است که امام صادق(ع) در هر شب براى فرزند خود و در هر روز، براى پدر و مادر خود، دو رکعت نماز مى خواندند (و به روح آنان هدیه مى کردند) در رکعت اوّل سوره «انّا انزلناه» و در رکعت دوم سوره «کوثر» را مى خواندند».

 

نکته قابل توجّه آن است که انجام کارهاى خیر، جهت اموات براى کسانى که آن را انجام مى دهند نیز ثواب و پاداش فراوان دارد.

 

امام صادق(ع) فرمودند: ثواب اعمال خیر، براى کسى که براى مردگان انجام مى دهد، براى او و براى آن مرده، هر دو نوشته مى شود.

 

به گزارش «خیرات کتاب»کمک به اموات، از کانالهای گوناگونی امکانپذیر است هر کار خیری در این راستا مفید است ولی بعضی بر بعضی برتری دارند.

 

 

۱- نماز و دعا: روزی رسول خدا از کنار قبری که یک روز قبل، شخصی را در آن به خاک سپرده بودند، عبور می کرد دید بستگانش در کنار آن قبر به گرد هم آمده و گریه می کنند، پیامبر فرمود:

 

«انجام دو رکعت نماز سبک که شما آن را کوچک می شمرید، برای صاحب این قبر بهتر از همه دنیای شما است.» (مجموعه ورام، مطابق نقل میزان الحکمه، ج ۸، ص ۱۳)

 

۲- شریک ساختن اموات در عبادات: نیاز اموات به هدایا و اعمال نیک ما بسیار بیشتر از آن است که با هدایایی که ما به ندرت برایشان می فرستیم برطرف شود. شایسته است هر گاه توفیقی حاصل شد و عبادتی انجام دادیم، ایشان را نیز در عمل خود شریک سازیم.

از امام صادق(علیه السلام) سوال شد بعد از مرگ چه چیزی به میت واصل خواهد شد؟ فرمود:«حج و صدقه و روزه، به نیابت از او، به او واصل می شود.»(المحاسن البرقی ،ص ۷۲/ بحارالانوار، ج ۶،ص ۲۹۴)

 

۳- قرآن خواندن: هرگاه به زیارت قبور می روید حتما قرآن بخوانید اگر قرآن به همراه ندارید، سوره های کوچکی که از حفظ می دانید بخوانید، هر چند یک سوره باشد(می توانید آن را بارها بخوانید).

 

از امام رضا(علیه السلام) نقل است که: «هیچ مومنی نیست که زیارت قبر مومنی کند و هفت بار سوره انا انزلناه را بر او بخواند، مگر اینکه خداوند او و صاحب قبر را می آمرزد.»(محجة البیضاء، ج ۸، ص ۲۹۰)

 

و نیز فرمود: هر گاه مؤمن آیة الکرسى را بخواند و ثوابش را براى مردگان گورستان قرار دهد، خداوند بهر حرفى از آیة الکرسى فرشته‏اى را قرار دهد که براى او تسبیح خدا کنند تا روز قیامت‏.(ارشاد القلوب، ترجمه رضایى، ج‏۱، ص ۴۱۵)

 

۴- صدقه برای اموات: گاهی می توانیم به نیت اموات صدقه بدهیم. صدقه برای اموات در روایات بسیار نیک و

 

مستوجب پاداش فراوان معرفی شده است: امام رضا(علیه السلام) فرمود:

 

هر گاه مرد به نیت مردگان صدقه بدهد خدا به جبرئیل فرمان دهد که هفتاد هزار فرشته بر قبر او بفرستند در دست هر فرشته اى طبقى از نور باشد به قبر او ببرند و بگویند سلام بر تو اى دوست خدا این ارمغان فلانى فرزند فلانى است که براى تو فرستاده پس قبرش روشن و نورانى شود و خدا هزار شهر در بهشت به او عنایت فرماید و هزار حوریه‏ى بهشتى به عقدش در آورد و هزار حله بهشتى بر او بپوشانند و هزار حاجت او برآورده شود. (إرشاد القلوب إلى الصواب، ج‏۱، ص ۱۷۶)

 

 

۵- اطعام کردن: اموات به غذایی که توسط اهل دنیا برایشان فرستاده شود نیازمندند مخصوصا این که سفر آخرت طولانی است و توشه اموات برای این سفر طولانی بسیار کم است. بنابراین اموات بسیار محتاج محبت بازماندگان خود هستند .

 


۶- ترویج سنتهای حسنه و اقدام به کارهایی که آثار آنها برای طولانی مدت بماند: البته همه کارهای نیک می توانند هدایای ارزشمندی برای اموات باشند اما هر عملی که تداوم و تاثیر بیشتری داشته باشد، سودمندتر است ساختن یک بنا، یا ترویج یک سنت حسنه، حتی شریک ساختن اموات در ثواب تربیت نیکوی فرزندان از جمله اقداماتی است که یک حساب بانکی پایدار برای اموات باز می کند

جایگاه تفسیر به رای کنندگان در روایت نبوی (ص)

 منطبق کنندگان آیات کتاب «خدا» با اندیشه های «خود» چه صفاتی دارند؟

? پیامبر گرامی اسلام (ص) : [مَنْ فَسَّرَ الْقُرْآنَ بِرَأْیِهِ فَلْیَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارعوالي اللئالي‏]

کسی که قرآن را به رأی و نظر خود تفسیر کند، جایگاهش آتش جهنم است.»

? امام علی (علیه السلام) : «وَ آخَرُ قَدْ تُسَمَّی عَالِماً وَ لَیْسَ بِهِ فَاقْتَبَسَ جَهَائِلَ مِنْ جُهَّالٍ وَ أَضَالِیلَ مِنْ ضُلَّالٍ وَ نَصَبَ لِلنَّاسِ أَشْرَاکاً مِنْ حَبَائِلِ غُرُورٍ وَ قَوْلِ زُورٍ قَدْ حَمَلَ الْکِتَابَ عَلَی آرَائِهِ وَ عَطَفَ الْحَقَ عَلَی أَهْوَائِه یُؤْمِنُ النَّاسَ مِنَ الْعَظَائِمِ وَ یُهَوِّنُ کَبِیرَ الْجَرَائِم»

[نهج البلاغة،]


و دیگری که نام عالم بر خود نهاده در صورتی که عالم نیست، نادانی‌هایی از نادانان و گمراهی‌هایی از گمراهان فراگرفته، و برای مردمان دام‌هایی بافته از رشته‌های غرور و گفتار دروغ گسترده است. کتاب خدا را با اندیشه‌های خود منطبق می‌کند، و حق را با هوای نفس خود پیوند می‌دهد. مردمان را از گناهان بزرگ ایمن می‌سازد، و بزرگترین جرم‌ها را برایشان آسان جلوه‌گر می‌کند.»

?اساسا در این حدیث امام علی (ع) ، آن دسته از کسانی که نام خود را عالم گذاشته اند و لباس علما بر تن نموده اند اما کتاب خدا را با اندیشه های خود منطبق می کنند و حق را با هوای نفس خود پیوند می دهند ، عالم دینی ندانسته اند و علومشان را هم نادانی و گمراهی و دام هایی از رشته های غرور و دروغ برای مردم برشمرده اند .

 

?به هر حال وظیفه ی عالمان دینی در طول تاریخ این بوده است که به کشف و بیان معارف حقیقی اسلام ناب بپردازند و قرآن کریم را با توجه به قواعد تفسیری از اهل بیت (ع) گرفته و بصورت خالص و صحیح در اختیار مردم قرار دهند تا مایه ی هدایت بشر باشد .

اگر عالمان دینی چه سهوا و از روی مطالعه نکردن و جهل دچار تفسیر به رای و تحریف معارف اسلامی شوند و یا عمدا و از روی رسیدن به اهداف شومی دست به چنین کاری بزنند ، هم باید خود را برای آتشی عظیم مهیا سازند و هم جامعه را به آتش دنیوی و اخروی گرفتار خواهند کرد .

متاسفانه نمونه هایی از این تفسیر به رای ها، در سال های اخیر در فضای سیاسی کشور رخ داده است . از ماجرای مذاکره ی اباعبدالله (ع) در کربلا تا استنباط غلط در موضوع مشروعیت و مقبولیت از سیره ی سیاسی امیرالمومنین(ع) تا تفسیر اشتباه آیات 56 الی 58 سوره مبارکه انفال که هر کدام موجب موضع گیری علمای اسلام گردیده است .

 

راه گناه

کسانی که فکر می کنند از راه گناه مثل ارتباط با نامحرم می تونند به یه زندگی خوب و یه عشق پاک برسند این روایت امام حسین علیه السلام رو فراموش نکنند … .

ملاک شناخت شيعه

عَنِ الإمامِ أبى جَعْفَرٍ عليه السلام قالَ: …فَإنَّما كانَ شيعَةُ عَلىٍّ عليه السلاميُعْرَفُونَ بِالْوَرَعِ وَالاِْجْتِهادِ وَ الْمُحافِظَةِ، وَ مُجانِبَةِ الضَغايِنِ، وَالْمَحَبَّةِ لِأوْلِياءِاللّه ِ.

 

امام باقر عليه السلام فرمود: به يقين، شيعه على، به ورع و سخت كوشى و سرّ نگهدارى و دور بودن از كينه‌ها و محبت به دوستان خدا، شناخته می‌شود.

 

? بحارالانوار 66: 493

 

تلنگر به خودم چقدر عامل به این حدیث هستیم؟

آیا شیعه علی کینه به دل میگیره؟!

برای کارهای روزانه خودمون کلی نق میزنیم پس سخت کوشی برای چه عنوان شده؟! مگر ما شیعه علی نیستیم پس باید همت والایی داشته باشیم.

هرجا میشینیم حرف بقیه رو نگیم گفتن خیلی از حرفا لزومی نداره سرّ فقط راز نیست گفتن بعضی از خصوصیات گفتن بعضی از عیوب هم از سرّ شخص محسوب میشه لطفا مراقب کلمات خودمون باشیم.

 

 

شرایط دوستی

دوستی نیز مانند دیگر مفاهیم اخلاقی دارای ضوابط، شرایط و آداب خاصی است. چه این که دوستی تنها مسئله ایی دنیایی برای پر کردن اوقات فراغت نیست و همان گونه که گذشت در روز رستاخیز از دوستی ها و همنشینی ها نیز سؤال می شود.

1- رعایت صداقت در دوستی

راستگویی امر مهمی در دوستی با افراد است چرا که سبب ارتقاء روحیه صداقت در فرد می شود. نوشته اند: مردی بسیار به امام مجتبی (علیه السلام) علاقه مند بود. خدمت امام آمد و از او خواست که دوست و همنشین او باشد. امام مجتبی با چهره ای گشاده به او تبسم نمود و پاسخ مثبت داد و فرمود: «من تو را به دوستیِ خود بر میگزینم اما چند شرط دارد که باید در دوستی با من رعایت نمایی». مرد گفت: «هر چه باشدمی پذیرم». امام فرمود: «اگر می خواهی با من دوست باشی نباید مرا مدح نمایی زیرا من خود را بهتر از تو می شناسم؛ مبادا به من دروغ بگویی زیرا دروغ را ارزش و اعتباری نیست؛ و مبادا نزد من از کسی غیبت نمایی». مرد اندکی سکوت کرد و چون آن شرایط را درخود نمی دید به امام گفت: «ای فرزند رسول خدا! به من اجازه بده تا باز گردم». امامبا لبخندی فرمود: «اگر این گونه می خواهی اشکالی ندارد.»[1]

2- احترام به دوست

رعایت احترام، از دیگر آداب و شرایط دوستی است. چرا که افراد، در نتیجه دوستی، نسبت به همدیگر حقوقی پیدا می کنند که باید به این حقوق احترام بگذارند. گذشته از آن، از جمله وظایفی که مسلمان دارد حفظ احترام دیگران است و چه بسا که تغییر رویه ها و اصلاحات رفتاری، به همین طریق اجرا می شود زیرا احترام، سبب هدایت دیگران می شود. امام علی (علیه السلام) روزی در بازگشت از سفر، آرام آرام به کوفه نزدیک می شد و از سفر دور خود به سوی خانه برمی گشت. اما هنوز راه زیادی تا کوفه مانده بود. در بین راه، مردی یهودی را دید که او نیز به سوی کوفه حرکت می کرد اما مقصد او اطراف و حومه کوفه بود. مرد یهودی او را نمی شناخت و نمی دانست که او امیرالمؤمنین (علیه السلام) است اما چون راهشان یکی بود با او همراه شد و با هم به راه خود ادامه دادند و در بین راه به گفت و گو پرداختند تا این که به یک دو راهی رسیدند که یکی راه به کوفه و دیگری به حومه آن می رفت. امام به جای این که راه کوفه را انتخاب نماید راه دیگر را برگزید و همچنان مرد یهودی را همراهی کرد. مرد یهودی که می دانست او می خواهد به کوفه برود از او پرسید: «مگر نگفتی که می خواهی به کوفه بروی؟» امام پاسخ داد: «آری، گفتم». مرد یهودی با تعجب پرسید: «تو که راه کوفه را می دانی پس چرا با من می آیی؟» امام فرمود: «ما در این مسیر با هم دوست شدیم و این کار برای نیکو پایان دادن به این هم سفری است چرا که انسان برای احترام، رفیق راهش را، هنگام جدایی، چند قدمی دنبال می کند و او را بدرقه می نماید. این دستور پیامبر ماست». مرد یهودی پرسید: «آیا پیامبر شما به راستی این چنین دستور داده است؟» امام فرمود: «آری» مرد یهودی به خاطر این اخلاق نیکو و رفتار پسندیده مسلمان شد.[2]

3- تداوم دوستی در سختی ها

از دیگر وظایف و آداب دوستی، تداوم بخشیدن به آن در گرفتاری ها است. آن گونه که سروده اند:

دوست آن باشد که گیرد دست دوست / در پریشان حالی و درماندگی

یکی از آداب دوستی این است که وقتی کسی بیمار می شود و نیاز به توجه عاطفی بیشتری دارد دوستان به عیادتش بروند. امیرالمؤمنین(علیه السلام) وقتی شنید دوستش «حارث هَمدانی» بیمار است و در بستر مرگ افتاده تصمیم گرفت به عیادت او برود. وارد خانه شد و کنار بالین حارث نشست. حارث چشمان خود را گشود و دید مولایش امیرالمؤمنین(علیه السلام) در کنار بستر او نشسته است. امام با او احوال پرسی کرد و برای خشنودی او گفت: «ای حارث! من به تو بشارت می دهم که تو در وقت مرگ و هنگام عبور از پل صراط و در کنار حوض کوثر و در موقع «مُقاسمه» مرا می بینی». حارث که دیگر از دنیا بریده بود پرسید: «مقاسمه چیست؟» امام فرمود: «مقاسمه، تقسیم کردن مردم با آتش است. روز قیامت، من با آتشِ جهنم، مردم را تقسیم می کنم. من به آتش می گویم: ای آتش! این دوست من است او را رها کن و این دشمن است او را بسوزان». سپس دست حارث را در دست خود گرفت و فشرد و گفت: «روزی همین طور که دست تو را گرفته ام پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) نیز دست مرا گرفته بود. من از کارشکنی و دشمنی قریش به او شکایت کردم و او به من فرمود: هنگامی که قیامت برپا می شود من ریسمان خدا را می گیرم و تو ای علی! دامن مرا می گیری و شیعیان دامن تو را می گیرند». سپس سه بار به حارث فرمود: «ای حارث! در آن دنیا هر کس با آن کسی که دوست است خواهد بود و او را همراهی خواهد کرد». حارث که بسیار دوستدار امام بود از این جمله خوشحال شد و برای لحظه ای حالش بهبود یافت و نشست و گفت: «بعد از این هیچ باکی ندارم که من به سوی مرگ روم یا او به سوی من آید.» و اندکی بعد از دنیا رفت.[3]

4- پرهیز از تکبر و خودبزرگ بینی در دوستی

رابطه دوستی وقتی مستحکم تر می شود که فرد ببیند دوستش نه تنها به او احترام می گذارد بلکه هرگز خود را از او بالاتر ندیده و قصد فخرفروشی به او را ندارد. همچنان که امیرالمؤمنین (علیه السلام) در این باره می فرماید: «بین الاحباب تسقط الآداب؛ بین دوستان، آداب ورزی جایگاهی ندارد».[4] کنایه از این که دوستان باید با هم صمیمی باشند و آدابی را که زمینه ساز دوری است کنار گذارند.

 

گلبرگی از آفتاب

قال امیرالمؤمنین(علیه السلام): جالس العلماء تزدُد حلماً؛ با بردباران همنشینی کن و حلم و بردباری خود را زیاد نما.[5]

قال امیرالمؤمنین(علیه السلام): جالس العلماء فسعد؛ با علما همنشینی کن؛ خوشبخت می شوی.[6]

قال امیرالمؤمنین(علیه السلام): جالس الفقراء تزدد شکراً؛ با فقرا همنشینی کن و شکرگزاری خدا را زیاد نما.[7]

قال امیرالمؤمنین(علیه السلام): جالس الحکماء و یکمل عقلک و تشرف نفسک ینتفِ عنک جهلک؛ با حکما همنشینی کن تا عقلت کامل، نفست شریف، و جهلت دور گردد.[8]

قال امیرالمؤمنین(علیه السلام): خلطة ابناء الدنیا تشین الدین و تضعف الیقین؛ همنشینی با اهل دنیا سبب زائل شدن دین و ضعیف شدن ایمان می گردد.[9]

قال امیرالمؤمنین(علیه السلام): صاحب العقلاء و جالس العلماء و اغلب الهوی ترافق الملاء الاعلی؛ با عقلا و علما همنشینی کن و بر نفس غلبه نما تا همنشین ملأ اعلی گردی.[10]

قال امیرالمؤمنین(علیه السلام): صحبة الولّی اللبیب حیاة الروح؛ همنشینی دوستِ عاقل، زندگانی روح است.[11]

قال امیرالمؤمنین(علیه السلام): انّما سمّی الرفیق رفیقاً لانه یرفقک علی صلاح دینک فمن اعانک علی صلاح دینک فهو الرفیق الشفیق؛ دوست به این دلیل دوست نامیده شده که به تو در صلاح دینت نفع می رساند پس او رفیق دلسوز توست.[12]

قال امیرالمؤمنین(علیه السلام): انّما سمّی الصدیق صدیقاً لانّه یصدقک فی نفسک و معایبک فمن فعل ذلک فاستنم الیه فانّه الصدیق؛ دوست به این دلیل دوست نامیده شده که در مورد نفس و عیب هایت به تو راست می گوید. پس هر کس این کار را با تو کرد به آن آرام گیر که او دوست توست.[13]

 

[1]- کلمات الامام الحسن (علیه السلام)، ص 168.

[2]. الأصول من الکافی، ج 2، ص 670 ، ح 5 ؛ بحارالأنوار، ج 41، ص 53 ، ج 74، ص 157.

[3]. بحارالانوار، ج 6 ، ص 179.

[4]. همان، ج 74، ص 183.

[5]. غرر/3/357.

[6]. همان/356.

[7]. همان/357.

[8]. همان/372.

[9]. غرر/453.

[10]. همان/4/204.

[11]. همان/206.

[12]. همان/3/79.

[13]. همان.

آیا فشار قبر واقعیت دارد؟

طبق آموزه های دینی ودر نگاه متکلمان اسلامی به غیر از فرقه معتزله تردید در وقوع فشار قبر نیست .


درتحلیل وعلل وراه کار نجات از فشار قبر باید گفت :


فشار برزخی که در اصل از اُنس انسان به دنیا و عدم اُنس به نظام جدید و مبهم بودن آینده سرچشمه می‏گیرد، با بعضی از علل تشدید می‏شود. از آنجا که نظام برزخی و احکام و آثار آن برای ما ناشناخته است، با درک کم خود، نمی‏توانیم دریابیم که کدام انحراف و عمل، در تشدید عذاب و گرفتاری نقش دارد.
تنها، کلام الهی و سخنان معصومان(ع) است که با برخورداری از دانش وچیرگی بر حقایق، می‏تواند راهگشای آشنایی ما به این عوامل باشد.
البته به یک نظر، همه انحرافات و آلودگی‏های فکری، عقیدتی، اخلاقی و عملی - که شرعاً از آنها نهی شده - می‏تواند در فشارهای برزخی(قبر) مؤثر باشد؛ ولی بعضی از آلودگی‏های خاص، نقش به سزایی در فشار قبر و فشار برزخی دارند که در کلمات گهر بار ائمه(ع) وارد شده است، از جمله:


۱- گذشتن از کنار مظلوم واری نکردن او


۲- سخن چینی


۳- نافرمانی و کناره گیری از خانواده و دوری از همسر و پاسخ مثبت ندادن به خواسته های طبیعی او.


۴- بد اخلاقی با خانواده


عوامل فشار قبر منحصر در این امور نیست، اما این عوامل به طور صریح در روایات بیان شده است.(۱)


روشن است که پرهیز از این عوامل می تواند موجب کاهش یا از بین رفتن فشار قبر باشد.


علاوه بر این در روایات به برخی عوامل جلوگیری کننده از فشار قبر اشاره شده که عبارت اند از:


۱ـ درست نماز خواندن؛ امام باقر(ع) می فرماید: کسی که رکوعش را تمام و کمال به جا آورد، وحشت قبر او را نمی گیرد.(۲)
البته در این روایت واژه وحشت به کار رفته که ممکن است گفته شود فشار قبر از آن استفاده نمی شود ولی می توان گفت: چون فشار قبر بدون وحشت امکان ندارد وقتی وحشت برداشته شد، طبعاً فشاری هم نخواهد بود.


۲ـ چهار بار به حج رفتن؛ امام صادق(ع) می فرماید: کسی که چهار حج به جا آورد، هیچ گاه او را فشار قبر نمی گیرد.(۳)


۳ـ زیارت امام حسین(ع)؛ یکی از پاداش هایی که خداوند به زایر قبر امام حسین(ع) می دهد آن است که از عذاب و فشار قبر او را نجات می‌دهد.(۴)


۴ـ مرگ در اوقات خاص؛ امام صادق(ع) فرمود: کسی که بین زوال شمس روز پنج شنبه تا ظهر روز جمعه بمیرد، خداوند او را از فشار قبر محافظت می کند. (۵)


در نقل دیگر حضرت فرمود: کسی که در روز جمعه بمیرد خدا رهایی از فشار قبر برای او مقرر می کند. (۶)


۵ـ خیرات بازماندگان؛ امام صادق(ع) می فرماید: میت در فشار به سر می برد اما به خاطر نماز برادرش خداوند قبر او را وسعت می دهد.(۷)


۶- قرائت سوره نساء در روزهای جمعه:
امام علی (ع) فرمود: کسی که در هر جمعه سوره نساء را بخواند از فشار قبر در امان خواهد بود.(۸)


۷- قرائت سوره نون والقلم:
امام صادق (ع) می فرماید: کسی که سوره نون والقلم را در نماز واجب یا مستحب بخواند خدا او را برای همیشه از فقر در امان می دارد و هنگامی که بمیرد او را در پناه خود از فشار قبر مصون می دارد.(۹)


۸- قرائت سوره یس
سوره یس خواندن نیز از عواملی است که ایمنی از فشار قبر می آورد.(۱۰)


این اعمال نمونه‏ های اندکی است که در روایات باعث کم شدن یا نجات یافتن از فشار قبر شمرده شده است (۱۱)


پی‌نوشت‌ها:
۱. شیخ صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۳۰۹.
۲. بحارالانوار، ج۶، ص۲۴۴.
۳. همان، ج۹۹، ص۲۰.
۴. همان، ج۱۰۱، ص۱۸.
۵. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۸۳.
۶. بحارالانوار، ج۶، ص۲۳۰.
۷. علل الشرایع، ج ۱، ص ۳۶۰.
۸. بحارالانوار، ج۹۲،‌ص۲۷۳.
۹. همان، ص۳۱۶.
۱۰. همان، ص۲۸۹.
۱۱. معاد یا بازگشت به سوی خدا، ج ۱، ص ۲۷۷-۲۸۲.

آیا در قرآن آیه ای هست که درباره امام حسين (ع ) تفسير شده باشد؟

تمام آياتی كه درباره اهل‌بيت‌(عليهم السلام ) نازل شده‌، شامل امام‌حسين(عليه السلام ) ‌نيز می‌شود.

برخی از آياتی كه براساس روايات اسلامی يكی از مصاديق آن امام حسين ( عليه السلام ) ‌است و به گونه‌ای به امام حسين ( عليه السلام ) ‌تفسير شده‌اند، عبارتند از:


1.سوره فجر، به خصوص آيات: يا أَيتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ(الفجر/27)تو اي روح آرام‌يافته!ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيةً مَرْضِيةً(الفجر/28)به سوي پروردگارت بازگرد در حالي که هم تو از او خشنودي و هم او از تو خشنود است.حضرت امام صادق ( عليه السلام ) مي‌فرمايد: «سوره فجر را در هر نماز واجب و مستحب بخوانيد كه سوره «حسين‌بن‌علي»‌است‌».(1)


2. سوره اسرأ، آيه 33، كه مي‌فرمايد «مَن قُتِل‌َ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّه‌ِي سُلْطَـَنًا …; كسي كه مظلوم كشته شده براي ولي او سلطه (حق قصاص‌) قرار داديم‌«حضرت امام صادق‌( عليه السلام ) مي‌فرمايد: «اين قسمت از آيه درباره امام حسين( عليه السلام ) ‌نازل گرديده است‌.»(2)


3. بخشي از آيات سوره “دهر” (انسان‌) به اهل‌بيت‌: از جمله امام حسين‌( عليه السلام ) مربوط است و بر اين حقيقت نيز روايات فراواني وجود دارد.(3)


4. آية مباهله‌; كه در جريان مباهله پيامبر اكرم‌ ( صلي الله عليه وآله و سلم)حضرت علي و فاطمه و امام حسن و امام حسين‌ ( عليهم السلام ): را با خود برد و به همين مناسبت‌، آيه 61، آل عمران نازل شد و مصداق‌، “ابنائنا” امام حسن و امام حسين‌ ( عليهما السلام ) هستند. (4)
همچنين آيه تطهير (احزاب‌، 33) ; آيه مودت (شوري‌، 23) ; آيه 19 تا 22 سوره “الرحمن‌” ; آيه اولي‌الامر(نسأ،59);5.در اوّل 29 سوره از قرآن حروفي آمده كه به حروف مقطعه مشهورند. اين حروف رمزهايي بين خداوند متعال و پيامبراكرم‌ ( صلي الله عليه و آله و سلم) بوده‌، تنها خداوند متعال‌، رسول‌اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) ‌و ائمه اطهار( عليهم السلام ): از حقيقت آن اطلاع دارند و دربارة آيه يك سوره مريم (كهيعص‌) روايتي از امام صادق( عليه السلام ) ‌آمده است كه مي‌گويد: “كاف‌” اشاره به كربلا، “هأ” به هلاكت‌، “يأ” به يزيد، “عين‌” به عطش و “صاد” به صبر اشاره دارد.( 5‌)


6. در روايتي ديگر از امام صادق( عليه السلام )،‌سال خروج امام حسين( عليه السلام ) ‌با استفاده از حروف مقطعه “الم‌” استخراج شده است‌.(6 ‌)


7. همچنين آياتي مانند:« بِأَي ذَنْبٍ قُتِلَتْ(التکوير/9)به کدامين گناه کشته شدند»؟!«وَفَدَينَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ(الصافات/107)ما ذبح عظيمي را فداي او کرديم»،و… به شهادت امام حسين( عليه السلام ) ‌تأويل شده است‌«.(7)


و…خلاصه اين كه تمام آياتي كه درباره اهل‌بيت‌( عليهم السلام ) نازل شده‌، شامل امام‌حسين( عليه السلام ) ‌نيز مي‌شود.(8)


—————————————————————

پي نوشتها:


(1). ثواب الاعمال‌، شيخ صدوق‌، ص 123، مطبعة الامير.


(2). الكافي‌، محمدبن يعقوب كليني‌، ج 8، ص 255، حديث 364، دارالكتب الاسلامية‌، تهران‌.


(3). ر.ك‌: تفسير مجمع‌البيان‌، طبرسي‌، ج 5، ص 404، داراحيأ التراث العربي‌، بيروت‌.


(4). ر.ك‌: پيام قرآن‌، آيت‌الله مكارم شيرازي و ديگران‌، ج 9، ص 225 ـ 258، دارالكتب الاسلامية‌، تهران‌.


(5). بحارالانوار، علاّمه مجلسي‌، ج 14، ص 664، داراحيأالتراث العربي‌؛تفسير نور الثقلين‌، شيخ عبد علي حويزي‌، ج 3، ص 320، انتشارات اسماعيليان.


(6). تفسير صافي‌، فيض كاشاني‌، ج 1، ص 134، ذيل آيه 1 سوره بقره‌، دار الكتب الاسلاميه.


(7). ر.ك‌: الحسين في القرآن‌، سيدمحمد الواحدي‌، ص 208، 164 و…، نشر لاهيجي‌.


(8). ر.ك‌: خصايص الحسينيه‌، شيخ جعفر شوشتري‌، ص 76 ـ 81، دارالكتاب / همگامي امام حسين‌با قرآن‌، حسن دهشيري و…، ص 11 ـ 148، ناشر مؤلفان‌.

أیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ

 

 امام صادق علیه السلام فرمودند:

«آنگاه که اصحاب امام حسین علیه السلام شهید شدند و ایشان تنها ماند، فرشتگان بسوی خدا ضجّه زدند و گریه کردند و گفتند: پروردگارا! با حسین علیه السلام پسر پیغمبرت، چنین رفتار کنند؟

پس خداوند نور حضرت قائم (عجل الله تعالي فرجه) را به آن ها عرضه کرد و فرمود:
«با مهدی انتقام او را میگیرم»

 

? اصول کافی ج ١ ص ٤٦٥

 

حکایت شیعه ای که نمی توانست به زیارت سیدالشهداء علیه السلام برود

?مسمَع بن عبدالملک: امام صادق علیه السلام به من فرمودند: «ای مِسمع! تو از اهل عراق هستی؛ به زیارت امام حسین علیه السلام نمیروی؟»

?عرض کردم: «نه؛ من نزد اهل بصره مرد شناخته شده ای هستم؛ گروهی از آنها هواداران خلیفه هستند و در میان قبائل دشمنان زیادی داریم که برخی ناصبی هستند؛ می ترسم که نزد فرزندان سلیمان (بن عبدالملک) جاسوسی مرا کنند، و از من انتقام بگیرند.»

?فرمودند: «آیا به یاد مصائب سیدالشهداء علیه السلام می افتی؟» عرض کردم: «آری» فرمودند: «آیا گریه و زاری هم می کنی؟»

?عرض کردم: «بله قسم به خدا و اشک می ریزم طوری که خانواده اثر آن را بر من مشاهده می کنند؛ و نمی توانم غذا بخورم و این حال در صورتم نمایان می شود.»

?فرمودند: «رحمت خدا بر اشک تو! تو از اهل جزع بر مصائب ما هستی و از کسانی که به شادی ما شادمان و به غصّۀ ما غمگین می شوند. نگرانی ما باعث نگرانی آنها و امنیّت ما موجب احساس امنیّت برای آنهاست.

?«مطمئن باش که زمان مرگت خواهی دید که پدران من نزد تو حاضر می شوند و به فرشتۀ مرگ سفارش تو را می کنند و بشارتهایی که برایت می آورند بالاتر است.

?و ملک الموت نسبت به تو از مادر دلسوز نسبت به فرزندش، دل نازکتر و مهربان تر خواهد بود.» در این حال حضرت به گریه افتادند و من هم با ایشان گریستم.

? «کامل الزیارات» ص 101

 

شتاب در انجام کار نیک

 امام حسين عليه‌السلام: اَيُّهَا النّاسُ نافِسوا فِى الْمَكارِمِ وَ سارِعوا فِى الْمَغانِمِ وَ لا تَحْتَسِبوا بِمَعْروفٍ لَمْ تَجْعَلوا… ؛

اى مردم در خوبی‌ها با يكديگر رقابت كنيد و در كسب غنائم (بهره گرفتن از فرصت‌ها) شتاب نماييد و كار نيكى را كه در انجامش شتاب نكرده‌ايد، به حساب نياوريد.

 

? بحارالأنوار، ج 78، ص 121، ح 4

 
مداحی های محرم