موضوع: "جالب"

علاقه ... حیا


مادر بزرگ مهره‌های تسبیحُ از زیرِ انگشتش رد کرد و بی‌هوا گفت:

زمانِ ما که این‌جوری نبود مادر جون!

عیب بود اگه زن و شوهر به هم علاقه نشون بدن، حتی رومون نمی‌شد همدیگرو به اسم صدا بزنیم، من به آقا جونت می‌گفتم “آقا” اونم به من می‌گفت “ضعیفه"…

یه وقتایی هم که کِیفش کوک بود حاج خانم صدام می‌زد…

اون موقع ها دوست داشتنُ با حرف نشون نمی‌دادن مادر…

همین که مَردت ساعت دوازده ظهر با یه کیسه خرت و پرت و یه کیلو میوه‌ای که دوست داری میومد خونه یعنی خاطرتُ می‌خواست…!

یادمه روزای اولی که واسه داییت آبستن بودم دلم بدجور برا آلبالو خشکه پَر می‌کشید آقا جونت وقتی فهمید، تا نُه ماه ظهرها که می اومد خونه اول یه پاکت پُر آلبالو خشکه میذاشت رو طاقچه و بعد بدونِ هیچ حرفی می‌رفت کنارِ حوض تا وضو بگیره، منم به جای تشکر سجاده‌اش رو تو اتاق پهن می‌کردم و منتظر می‌شدم تا بیاد نماز بخونه، اون موقع ها به این چیزا می‌گفتن دوست داشتن…!

زن و شوهر زبونی بهم علاقه نشون نمی‌دادن، اینکارا قباحت داشت…

تو جمع که دیگه حرفشم نزن…

تو تمومِ این سالا فقط یه بار آقا جونت جلوی همه محبتش رو بهم نشون داد اونم وقتی بود که بچه اولمُ بدنیا آوردم، یادمه وقتی که پسر کاکُل زریمونُ دید اومد جلوی همه سرمُ بوسید و همینجور که می‌خندید گفت: عجب گل پسری واسمون آوردی خانم…

بمونه که اون روز از خجالت لپام گل انداخت و تا صبح تو چشماش نگاه نکردم…

زمانِ ما حیا حرف اولُ می‌زد…

تو خونه خودمونم چارقد سرمون بود، فقط سالی یه بار یه سُرمه می‌کشیدیم تو چشمامون!

اون موقع ها همه چیز فرق می‌کرد، علاقه‌ها یه جور دیگه بود!

الانُ نبین که دوست داشتن شده نُقلِ دهنِ همه و از مزه افتاده…

اینو که گفت اشک تو چشماش جمع شد، عکسِ آقا جونُ گرفت تو بغلش و آروم گفت:

آقا الان که من نمی‌بینمت، ولی تو از اون دنیا منو می‌بینی، تو که صدامو می‌شنوی، میخوام بگم به اندازه تمامِ اون سال‌هایی که با چشمامون حرف می‌زدیم، دوسِت دارم؛

اندازه تمامِ اون آلبالو خشکه های سَرِ ظهرِ رو طاقچه “دوسِت دارم”

زشت ترین



خیلی ها فکر می کنند، زشت ترین بخش بدن شان بینی شان است!

بعضیها هم با دهانشان مشکل دارند، فکر می کنند دهانشان خیلی زشت است!

و دیگران زیادی هم شکم بزرگشان، مشکلشان است و زشت شان کرده؛همه اینها شاید زشت و زیبا باشد،اما :

زشت ترین بخش بدن آدم ها،"ذهن شان” است؛

ذهن آدم ها، مثل یک حفره عمیق، پر می شود از خیلی چیزهای زشت؛از شک،از بد بینی،از برداشتهای بد، از نگاه پر غرور به دیگران، از توقع زیاد،از خودبینی زیاد؛


ذهن آدم ها گاهی تبدیل می شود به عضو زشت بدن؛ آنقدر بدن را زشت می کند که صدتا جراحی زیبایی هم کاری از پیش نمی برد؛

کاش می شد،جای بینی، جای شکم و پا، آدم ذهنش را جراحی می کرد.

خودت باش

شعری که استاد کاظمی در دوره بیان نماز بعنوان یادگاری گفتن داشته باشیم عالی بود.

دیوانه و دلبسته ی اقبال خودت باش!

سرگرم خودت عاشق احوال خودت باش!

یک لحظه نخور حسرت آن را که نداری

راضی به همین چند قلم مال خودت باش!

دنبال کسی باش که دنبال تو باشد!  

اینگونه اگر نیست به دنبال خودت باش!

پرواز قشنگ است ولی بی غم ومنّت

منّت نکش از غیر و پر و بال خودت باش!

صدسال اگر زنده بمانی گذرانی

پس شاکر هر لحظه و هر سال خودت باش! …..

شاعر اقبال لاهوری

۷۰۰ میلیون مسیحی در مقابل ۴۰ نفر مسلمان مقهور شدند!

 

دین به ماها نقشه داده است: شبکة روابط بین خودمان و شبکة روابط بیرونی با این آدم‌ها با اصل دعوت و امر به معروف و نهی از منکر.

تجربة سید جمال، کار سیاسی و اجتماعی و تشکیلاتی مبتنی بر مستحبات و تکالیف شرعی کار اصلی سید جمال در مصر، همین گونه شکل گرفت. به کارگیری یک رشته از مستحبات و واجبات این چنینی برای شبکه‌سازی و فعالیت ضد انگلیسی.

شهید هاشمی‌نژاد با لحن داستان گونه‌ای در کتاب مناظرة دکتر و پیر، بخشی از این ماجرا را آورده است.

ماجرا در کتاب از آن جا آغاز می‌شود که سید جمال به اتفاق شیخ محمد عبده از پاریس حرکت کرده و وارد مصر شدند. در آن‌جا جمعیتی را به نام «انجمن وطنی» تشکیل داده و از مردم برای پیوستن به آن دعوت کردند.

از آن‌جا که این انجمن بر خلاف تمام احزاب سیاسی روز برای رسیدن به قدرت تأسیس نشده بود، از سرتاسر مصر تنها ۴۰ نفر به آن پیوستند…

در جلسة پانزدهم انجمن وطنی سید جمال به ارائة بحث پرداخت و گفت: «…بارالها! گفتة تو راست است که «و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا» پروردگارا! گفتة تو حق است و این انجمن مقدس به نام تو و برای یاری دین تو تشکیل یافته است… قرآنی که در پرتو شعاع نورانی‌اش دنیای دیروز و امروز را با آن انحطاط به این درجه از تمدن رسانید امروز منحصر شده به:

تلاوت در قبرستان‌ها!

زینت قنداق بچه!

مقدمة انتقال اسباب منزل!

چشم زخم!

قسم دروغ!

مشغولیت روزه‌داران!

زبالة مساجد!

بازیچة مکتبخانه‌ها!

سلاح جن‌زده‌ها!

حمایل مسافرین!

حرز زورخانه!

سرمایة کتاب‌فروشی‌ها!…

خدایا تو گفتی و حق گفتی: «ان الله لا یغیر ما به قوم حتی یغیروا ما بانفسهم».

آری، خداوندا! ما صورت دل‌های خود را از اطاعت تو برگرداندیم، تو هم سعادت و شرافت ما را به ذلت و نکبت مبدل ساختی»! … از بدبختی‌های امت اسلامی می‌گوید تا جایی که سید جمال و ۴۰ نفر به شدت گریه می‌کنند و از حال می‌روند… بعد همگی به اتفاق آرا به این نتیجه رسیدند که تنها راه نجات، بازگشت به فرامین سعادت بخش اسلام است و بس.

از این‌ برنامة ۱۷گانه ای برای عمل تنظیم کردند:

«-هر یک از اعضای انجمن در هر شبانه روز لااقل۱ حزب از قرآن را با دقت و تأمل بخواند.

-به جماعت خواندن نمازهای واجب،

-ترک نکردن امر به معروف و نهی از منکر،

-دعوت غیر مسلمانان به اسلام،

-بحث به احسن شکل با مبلغین مسیحی،

-یاری به فقرا در حد امکان،

-کشف و برآوردن نیازهای مشروع نیازمندان قبل از درخواست آنان،

-صلة رحم،

-عیادت بیماران،

-جویا شدن از حال مسلمانی که در مسجد یا محل کار دیده نشده و کوشش برای رفع مشکل او،

-دیدار با کسانی که از مسافرت‌های مشروع برمی‌گردند،

-پرداخت حقوق واجب مالی،

-کوتاهی نکردن از راهنمایی افراد ناآشنا با قوانین دین و یا سایر شئون سعادت بخش دیگر،

-دور کردن صفات رذیله از خود به ویژه تکبر و خودپسندی و جاه‌طلبی،

-گذشت از لغزش‌های برادران مسلمان خود،

-تندخو و غضبناک نبودن در رفتار با مردم،

-خودداری از انجام کاری یا گفتن سخنی که نفعی (مادی یا معنوی) برای آنان یا دیگر مسلمانان ندارد».

 

هر یک از اعضاء موظف شدند دفترچة کوچکی به همراه خود داشته باشند تا به هر یک از مواد هفده‌گانه که عمل کردند آن را یادداشت کنند. تا در دفتر انجمن ثبت شود و چون بعضی از این مواد هفده‌گانه احتیاج به امکانات مالی داشت، همة ۴۰ نفر در مرحلة اول تصمیم گرفتند که تجملات زندگی خود را بفروشند و با حداقل ضروریات زندگی به سر ببرند و باقی درآمد خود را در اختیار صندوق انجمن قرار دهند…

کارنامة ۱ ماهه:

-عیادت ۱۵۰۰ مریض،

-برآوردن احتیاج ۱۲۰۰۰ محتاج،

-توبة ۸۰۰ معتاد به مشروبات الکلی،

-نماز خواندن ۱۳۰۰ مسلمان که نماز نمی‌خواندند،

-توبة ۴۰۰ زن منحرف،

-استعفای ۸۰ نفر از مستخدمین ادارات انگلیسی،

-خودداری ۵۰۰ نفر از ثروتمندان مصر از خرید کالاهای لوکس از ممالک بیگانه به ویژه انگلستان،

-سرمایه دادن به ۷۵ نفر ورشکسته،

-تأمین یک سالة ۲۰۶ نفر از نیازمندان واقعی،

-برقراری ۴۴ مجلس بحث با مبلغین مسیحی و وارد کردن ۱۲۰ اشکال که از دادن پاسخ به آن‌ها عاجز شدند!…

«لرد کرومر» مستشار مالی دولت انگلستان در مصر، یکباره مشاهده کرد که امور تجاری انگلیس در مصر ۳۵٪ تنزل کرده است! و ۸۰ نفر از مأمورین مجرب مسلمان استعفا دادند و نمایندگان کمپانی‌های انگلیسی و مخصوصاً نمایندگان فروش اشیای تجملی از عدم مراجعة مشتریان فریادشان بلند است که «به اندازة مخارج مغازه و حقوق کارکنان هم فروش نداریم».

 

آن عده از مأمورین دولت مصر که مأمور وصول مالیات مشروبات الکلی و فواحش بودند از شغل خود استعفا دادند. فعالیت‌های ۳۵ سالة مبلغان مسیحیت نسبت به فعالیت یک ماهة انجمن وطنی مصر رنگ باخت.

کرومر در اولین گزارش خود چنین نوشت: «بدین وسیله به زمامداران انگلستان اعلام خطر می‌کنم که اگر یک سال دیگر انجمن وطنی مصر تحت رهبری سید جمال الدین اسدآبادی ادامه پیدا کند، نه تنها سیاست و تجارت دولت انگلیس در آسیا و آفریقا یکسره نابود خواهد شد، بلکه ترس آن است که نفوذ کشورهای اروپایی یکباره در سراسر جهان به خطر افتد».

و در گزارش دوم خود نیز هشدار می‌دهد: «انجمن وطنی مصر بدترین صاعقه‌ایست که برای پیشرفت ما تصور شود و باید با کمال سرعت برای تفرق آنان دستور صادر شود».

کرومر در سومین گزارش معترف است: «انجمن وطنی مصر بهترین شاهد است بر استیلای محیرالعقول مسلمین در سیزده قرن قبل که در مدت کوتاهی بر ثلث کشورهای جهان تسلط یافتند»

 

یکی از مبلغین مسیحی در گزارشی که به کلیسای سنت پل (بزرگ‌ترین کلیسای آن وقت) ارائه کرد، آورده است:

«هیچ امری عجیب‌تر از این واقعه نیست که ۷۰۰ میلیون مسیحی در مقابل ۴۰ نفر مسلمان که در واقع روح یک سید روحانی در کالبد آن‌ها بیش نیست، این‌گونه مقهور گردند»!

و رئیس بانک انگلستان در مصر نیز نوشت: «از غرائب روزگار این که امروز سیاست اروپا در مصر و فردا در سراسر دنیا پایمال فعالیت ۴۰ نفر مسلمان خواهد شد که سلاحشان فقط دیانت است». (به نقل از کتاب «مناظرة دکتر و پیر» نوشتة شهید هاشمی نژاد)

درسی که از این قصه می‌شود گرفت همین اثر انجام یک سری وظایف دینی و ارتباطات دینی برای فعالیت‌های انقلابی است.

این همه روایت که دستورات خاص مربوط به ارتباطات مؤمنین با همدیگر است، یا می گوید به دیدار هم بروید و امر ما را احیا کنید برای همین چیزهاست…

به نقل از مقاله ی روش‌های هم‌افزائی دانشجویان مذهبی هم‌دوره در دانشگاه

حقیقت نزد کدام مکتب است؟

 

آیت‌الله میلانی در حال بیهوشی پروفسور برلون را مسلمان کرد

 

مرحوم آیت‌الله سید محمدهادی میلانی (ره) دچار بیماری معده شده بودند، پروفسور برلون را از اروپا برای جراحی ایشان آوردند.

 

 جراح حاذق پس از یک عمل سه ساعته زمانی که آن مرجع تقلید در حال به هوش آمدن بودند، به مترجم دستور داد تمام کلماتی که ایشان در حین به هوش آمدن می‌گویند را برایش ترجمه کند.

 

مرحوم آیت‌الله میلانی در آن لحظات فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی را قرائت می‌کردند، پس از این مسئله پروفسور برلون گفت: شهادتین را به من بیاموزید، از این لحظه می‌خواهم مسلمان شوم و پیرو مکتب این روحانی باشم.

وقتی دلیل این کار را پرسیدند، پروفسور برلون گفت: تنها زمانی که انسان شاکله وجودی خود را بدون این که بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان می‌دهد، در حالت به هوش آمدن بعد از عمل است.

 

و من دیدم این آقا، تمام وجودش محو خدا بود، در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای کانتربری افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم، دیدم او ترانه‌های کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه می‌کند.

 

در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است و بعد از آن هم وصیت کرد وی را در شهری که مرحوم میلانی را در آن دفن کرده‌اند به خاک بسپارند و این‌چنین شد که مزار این پروفسور مسیحی، مسلمان شده در خواجه ربیع، محل مراجعه مردم و افرادی است که حقیقت اسلام را باور کرده‌اند قرار دارد.

 

? منبع: خبرگزاری حوزه

انواع هوش انسان

انواع هوش انسان و کاربرد آن در زندگی روزمره:

▪️هوش منطقی(IQ):
همان هوش عقلی یا هوش ریاضی است که در مدارس، ما را با آن می‌سنجیدند. اما انسانهایی را می‌توانیم مثال بزنیم که در دانشگاه معدل بالایی داشتند، اما در زندگی خانوادگی یا کاری شکست خوردند. پس هوش عقلی لازم است، اما کافی نیست.

▪️هوش هیجانی(EQ):
به معنای توانایی مدیریت کردن هیجانات خود و دیگران.بعنوان مثال در اداره ای هستید کارمند با ارباب رجوع مشغول دعواست.بعد از دعوا نوبت به شما میرسد آن کارمند با لحنی عصبانی به شما میگوید کارتون چیه . این کارمند هوش هیجانی پایینی دارد.هوش هیجانی با تمرین و تکرار قابلیت ارتقا دارد.

▪️هوش سیاسی(PQ):
هوش سیاسی که بهتر است آن را به هوش تدبیری ترجمه کنیم، و معنا و مفهوم آن این است که بدانیم در مقابل هر فرد بهترین نوع رفتار چه باید باشد.‌ تشخیص تفاوت میان افراد و به‌کارگیری بهترین شیوه‌ی عملکرد برای نزدیک شدن به آنها، هوش تدبیری یعنی هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد.

▪️هوش تدبیری:
یعنی اینکه خودم را با سواد مخاطب هدف هماهنگ کنم و از به‌کار بردن سؤالات و عبارات نابجا خودداری کنم. هوش تدبیری توان درک طرف مقابل را در ما افزایش می‌دهد. هوش تدبیری همان کیاست داشتن در کار است. به ما یاد می‌دهد که با مردم بحث نکنیم، یاد می‌دهد که در بازار رفته‌ایم تا معامله کنیم نه مقابله. و اینکه درک فرهنگها و خرده‌فرهنگها را داشته باشیم.

▪️هوش جسمانی یا فیزیکی(PQ):
به ما می‌گوید که برای موفقیت در کار، و نزد مردم می‌بایست روح شاداب و مغزی پویا داشته باشیم و این مهم مهیا نمی‌شود مگر اینکه جسم سالم داشته باشیم. هوش جسمی به ما می‌گوید که عقل سالم در بدن سالم قرار دارد، پس مراقبت‌کننده‌ی ورزش و سلامتی خود باشیم.

▪️هوش معنوی(SQ):
نهایتاً هوش معنوی به انسان بودن ما، صداقت داشتن ما و سالم بودن اخلاق ما می‌پردازد. هوش معنوی یعنی خودمان را نانوایی فرض کنیم که قرار نیست نان سوخته دست مردم بدهیم.

▪️هوش مدیریتی(MQ):
به ما یادآور می‌شود برای موفقیت در زندگی شخصی و کسب و کار باید بتوانیم بر خودمان مدیریت قوی داشته باشیم و به عبارتی روی خودمان که ارزشمندترین دارایی‌مان است سرمایه‌گذاری کنیم، و برای این مهم، 5 هوش را با نگاه جامعیت‌نگری به‌کار گیریم.

➖➖➖➖➖➖➖➖

آیا میدانید آرزوهای محالی که در قرآن ذکر شده اند کدامند؟



☑️ ای کاش من خاک بودم.
“نبا 40″

 

☑️ ای کاش پیشاپیش چیزی می فرستادم.
“فجر 24″

 

☑️ ای کاش نامه مرا به دست من نداده بودند.
“حاقه 25″

 

☑️ ای کاش فلان را دوست نمی گرفتم.
“فرقان 28″

 

☑️ ای کاش خدا را اطاعت کرده بودیم و رسول را اطاعت کرده بودیم.
“احزاب 66″

 

☑️ ای کاش راهی را که رسول در پیش گرفته بود ، در پیش گرفته بودم.
“فرقان 27″

 

☑️ ای کاش ما نیز با آنها می بودیم و به کامیابی بزرگ دست میافتیم.
نساء/

73


✅ آرزوهایی که هم اکنون فرصت انجامش هست ،پس تا زنده‌ایم آنها را برآورده کنیم…
خدا عاقبتمان را نیکو گرداند..

آخوند به مثابه یک آدم

يکي از دوستان مي‌گفت: براي تبليغ به منطقه ای - روستایی - در يکي از استان‌ها رفته بودم وقتي آنجا رسيدم، با يکي از اهالي رفتيم به طرف خانه‌ي شخصی که قرار بود در مدت دهه‌ي محرم ميزبانم باشد، بالاخره رسيديم. زنگ در بزرگ گاراژي خانه را زديم. پسر نوجواني در را باز و سلام کرد. همان وقت صداي بم مردانه‌اي از داخل خانه شنيديم که با فريادي که آخرين فرکانس‌هايش به ما مي‌رسيد از پسر پرسيد: کيه بابا؟ پسر گفت: يه آخونده با يه آدم!

 

چند نکته کاربردی

1- گر ديديم آخوندي بچه‌‌اش را آورده پارک يا شهربازي تعجب نکنيم. چون بچه‌ي آخوند، آدم است نه آخوند!

2- اگر ديديم آخوندي با خانمش از يک بوتيک بيرون آمد تعجب نکنيم چون خانم آخوند هم آدم است!

3- اگر ديديم آخوندي مقابل يک اسباب فروشي ايستاده و دختر کوچولويي مو طلايي‌ کنارش ايستاده و با انگشت به نقطه‌اي از ويترين اشاره مي‌کند و پسر کوچولويي به نقطه‌اي ديگر، تعجب نکنيم. چون هيچ دختر يا پسر بچه‌اي آخوند نيست!

4- اگر عيد ديدني خانه‌ي آخوندي رفتيم و ديديم که آجيل و شيريني گذاشت جلوي ما، تعجب نکنيم. چون بالاخره ما که آدم هستيم نه آخوند!

خلاصه کنم؛ اگر هر کار مشروع و معقول و معروفي که هر آدمي ممکن است انجام بدهد، از آخوندي سر زد تعجب نکنيم چون بي‌چاره آخوند هم آدم است. البته قبول دارم بالاخره آخوند بايد سعي کند لااقل کمي هم شده، «آدم‌تر» از بقيه‌ باشد.

 

کتاب شوخی های طلبگی،باب الف

 

 

کنار عبادات و اعمال واجب یک عمل مستحب باشد.

 

 

 توصیه جالب مرحوم حاج اسماعیل دولابی:

بعضی سال‎ها می‎شد که مزرعه‎ی اصلی ما آفت می‎خورد و تمام محصولمان از بین می‎رفت. یک قطعه زمین کوچک هم جای دیگری کاشته بودیم، به اصطلاح کناره‎کاری، و اصلاًَ آن را به حساب نمی‎آوردیم؛ امّا همه‎ی خرج سالمان را همان کناره‎کاری تأمین می‎کرد و جبران همه‎ی خسارت مزرعه‎ی اصلی را هم می‎نمود.

خوب است مؤمن در کنار عبادات و اعمال واجبش یک عمل مستحب، هر چند هم که کوچک باشد، به طور خصوصی برای خودش قرار بگذارد، مثل دست‌گیری از یک خانواده‎ی فقیر یا سرپرستی یتیم و چه بسا فردای قیامت همین کناره‎کاری باعث نجات انسان شود.


به نقل از سایت هدانا

نرم افزار حرفه ای محاسبه سن و سن تکلیف سایت هدانا

 

نرم افزار حرفه ای محاسبه سن و سن تکلیف سایت هدانا


✨براي اولين بار امكان محاسبه «سن تكليف پسران و دختران و سن شرعي يائسگي بانوان✨

»بصورت آنلاين و اختصاصي همراه با …

1- سن دقیق شما ?

2-محاسبه تاریخ تولد شما به قمری، تاریخ تولد به میلادی* ?روز تولد شما

3- تاریخ رسیدن به سن شرعی ( سن تکلیف پسران)* از سن شرعی شما میگذرد (پسران)

4-تاریخ رسیدن به سن شرعی (سن تکلیف دختران)* از سن شرعی شما میگذرد (دختران)

5-سن شرعي يائسگي بانوان،

6-سن دقيق شما * سن به ماه* سن به هفته* سن به روز*سن به ساعت*سن به دقیقه* سن به ثانيه 


?برای استفاده از این نرم افزار لینک زیر را حتما کلیک کنید:
                                  https://goo.gl/Mwb6iS