موضوع: "آیه"

یک جرعه عشق

یک جرعه عشق

صلح وسازش در ازدواج

زندگی!!!

زندگی!!!

دفع شر شیطان

دفع شر شیطان

پیـامبر اڪرم ص؛
هرڪس《سوره مبارڪہ سجده》را
در خانہ خود بخواند، شیطان تا سہ
روز داخل آن خانہ نشود

دوهزار خ ۲۱۹

غرور!!!

غرور!!!

به بالای سر نگاه کن

به بالای سر نگاه کن

شکرگذاری

شکرگذاری

یک جرعه عشق

** آيه شماره 9 از سوره مبارکه یونس

**پاداش هدایت

** إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمَانِهِمْ تَجْرِي مِن تَحْتِهِمُ الأَنْهَارُ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ

ترجمه : كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏اند پروردگارشان به پاس ايمانشان آنان را هدايت مى‏كند به باغهاى [پر ناز و] نعمت كه از زير [پاى] آنان نهرها روان خواهد بود [در خواهند آمد]

تفسیر : 1- زمینه‏ى هدایت الهى را باید خود ایجاد كنیم. «یهدیهم ربّهم‏بایمانهم»
2- در مقایسه بین ایمان و عمل، ایمان محور است. «یهدیهم ربّهم‏بایمانهم» و نفرمود: «بایمانهم و عملهم»
3 - هدایت خدا نسبت به مؤمنان، مطلق وفراگیر است. «یهدیهم» مطلق است.
4- ربوبیّت خداوند، سبب دستگیرى دائمى او از مؤمنان است. «یهدیهم ربّهم»

حجاب

حجاب

و به زنان با ایمان بگو چشم‌هاى خود را (از نگاه هوس ‏آلود) فروگیرند و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را آشکار نسازند…..
سوره نور آیه ۳۱

یک جرعه عشق

*** سپهر آفرینش

لَا الشَّمْسُ يَنبَغِي لَهَا أَن تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ

ترجمه : نه خورشيد را سزد كه به ماه رسد و نه شب بر روز پيشى جويد و هر كدام در سپهرى شناورند

تفسیر : 1- مدار حركت خورشید و ماه طورى طراحى شده كه هرگز به یكدیگر برخورد نمى‏كنند و در ایجاد شب و روز خللى وارد نمى‏شود. «لا الشمس ینبغى لها ان تدرك القمر»
2 - همه‏ ى كرات در مدار خود در حركتند. «كلّ فى فلك یسبحون»
3- حركت كرات در مدار خود با سرعت است. («یسبحون» یعنى شناى سریع)

داستان

<< داستان – شماره ۱ >>

بسم الله الرحمن الرحیم

•• داستانی تأمل برانگیز از تلاش و پیگیری یک پسر هوسران برای فریب دختر جوان و کشاندن او به محلی خلوت به قصد گناه و رخ دادن همین اتفاق برای ناموس وی

•• پسر جوان فاسد و هوسران که از قبل با دختری جوان آشنا شده بود و توانسته بود او را گام به گام بفریبد و وانمود کند که عاشق اوست و قصد ازدواج با او دارد، بالأخره توانست از او دعوت کند تا شنبه هفته‌ آینده رأس ساعت پنج در مکانی بسته و فضایی رمانتیک با هم گفتگویی داشته باشند. دختر جوان نیز موافقت کرد و روز مذکور فرا رسید.

•• پسر جوان با دیگر دوستانش هم تماس گرفته و آن‌ها را از قصه این دختر با خبر کرد و همگی منتظر بودند تا دختر بیاید. دقایقی به ساعت پنج مانده بود که مادر آن پسر زنگ زد و گفت: زود بیا خانه که حال پدرت خوب نیست. لذا مجبور شد از دوستانش جدا شود. البته به آنان گفت: هنگامی که آن دختر آمد، شما کار خود را انجام دهید، من می‌روم و به پدرم سر میزنم.

•• ساعت پنج رسید و دختر نیز وارد شد. این گرگ‌های بی وجدان همگی بر او تاخته و به او تجاوز کردند. سپس آن محل را ترک نموده و او را در حالت بیهوشی رها کردند.

•• پسر جوان پیش پدر رسید. مادرش گفت: چرا خواهرت را با خود نیاوردی؟ گفت: خواهرم؟ از کجا همراه من بیاید؟ مادر گفت: او را فرستاده بودیم تا تو را بیاورد؛ تو که تلفن‌ های ما را جواب نمی‌دادی!

•• جوان به سرعت از خانه پدری خارج شده و خود را به آن محل رساند و ناگهان خواهرش را دید که مورد تجاوز قرار گرفته و از حال رفته است. در حالیکه خودش حیله گر، ترتیب دهنده و همه کاره این ماجرا بود و قربانی هم نزدیک‌ترین انسان به او… 

•• «كَذَلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَيْهِمْ» (البقرة: 167)
خدا اینگونه اعمالشان را که برای آنان مایه اندوه و دریغ است، به آنان نشان می‌دهد.

–> چاه مکَن بهر کسی…

1 2 3 4 5 ...6 ...7 8 10 11