بار خدایا !
تاکی میان من و تو ،منی و مائی بود .منی از میان بردار تا منیت من تو باشد و من هیچ نباشم .
الهی، تا با توام بیشتر از همه ام و چون با خودم، کمتر از همه ام .
صبح يعنى همه ى شهر پراز بوى خداست عابرى گفت : که اين مطلق ناديده کجاست؟ شاپرک پرزد و با رقص خود آهسته سرود: چشم دل بازکن اين بسته به افکار شماست. بیشتر »