کلید واژه: "پاکبان"

داستان واقعی عبرت آموز

​ نوع جارو كردنش كمى ناشيانه بود؛ تا حالا، در طى صدها روز ده ها پاكبان رو ديدم و حاليم بود كه اين يارو اين كاره نيست؛ بنا بر شمّ پليسيم، رفتم تو نخش؛  كم كم اين مشكوك بودنش رفت رو مخم.  در كيوسک رو باز كردم و صداش كردم «عزيز، خوبى؟ يه لحظه… بیشتر »