بار خدایا !
تاکی میان من و تو ،منی و مائی بود .منی از میان بردار تا منیت من تو باشد و من هیچ نباشم .
الهی، تا با توام بیشتر از همه ام و چون با خودم، کمتر از همه ام .
گاهی باید پشت پنجره ایستاد و با شهر حرف زد… شاید تنها مُسَکِن برای دلِ تنگت باشد… شاید کسی صدایت را نشنود! ولی تمام حرف هایت روی سر این شهر پر هیاهو خالی میکنی… بیشتر »