بار خدایا !
تاکی میان من و تو ،منی و مائی بود .منی از میان بردار تا منیت من تو باشد و من هیچ نباشم .
الهی، تا با توام بیشتر از همه ام و چون با خودم، کمتر از همه ام .
یادداشت روزهای آخر شهریور عاشق انار بود، اما هیچ وقت حرف دلش را به انار نزد… آخر انار شاهزاده ی باغ بود تاج انار کجا و شهریور کجا! انار اما فهمیده بود میخواست بگوید او هم عاشق شهریور است، اما هر بار تا می رسید فرصت شهریور تمام میشد… نه… بیشتر »
در کتاب فیه ما فیه مولانا داستان بسیار تاملبرانگیزی به صورت شعر درباره جوان عاشقی است که به عشق دیدن معشوقهاش هر شب از این طرف دریا به آن طرف دریا میرفته و سحرگاهان باز میگشته و تلاطمها و امواج خروشان دریا او را از این کار منع نمیکرد. دوستان و… بیشتر »
التماس دعا میگیم به اون کسایی که یواش یواش دارن ساکشونو جمع میکنن تا پیاده برن دست بوس آقا سلام عاشق التماس دعا، ما رو هم فراموش نکنید… یه زمانی کسی میرفت کربلا خیلی تو چشم بود ولی الان کسایی که جاموندن بیشتر تو چشمن یا اباعبدالله(علیه… بیشتر »
دلخوشم با تو اگر از دور صحبت می کنم با سلامــی هر کجا باشم زیارت می کنم دوستانم را به پابوسی که دعوت می کنی راستش بسیار احساس حقارت می کنم خوب یا بد هر چه باشد عیب دلتنگی ست این من به هر کس می رود مشهد حسادت می کنم..! آنقدر… بیشتر »
“جمعه” یعنی عطر نرگس در هوا سر میکشد… “جمعه” یعنی قلب عاشق سوی او پر میکشد… “جمعه” یعنی روشن از رویش بگردد این جهان… “جمعه” یعنی انتظار “مَهدی صاحب زمان"…… بیشتر »
“جمعه” یعنی عطر نرگس در هوا سر میکشد. “جمعه” یعنی "قلب عاشق” سوی او پر میکشد. “جمعه” یعنی روشن از رویش بگردد این جهان “جمعه” یعنی انتظار “مَهدی صاحب زمان”… بیشتر »
خداى عزوجل مى فرمايد: هرگاه ياد من بر بنده ام غالب شود، خواهش و خوشى او را در ياد خود قرار دهم و چون خواهش و خوشى او را در ياد خود قرار دهم عاشق من شود و من نيز عاشق او گردم و چون عاشق يكديگر شديم حجاب ميان خود و او را بر دارم و عشق خود را بر… بیشتر »
خود دریابید: برای خودت دعا کن که آرام باشی. وقتی طوفان می آید، تو همچنان آرام باش تا طوفان از آرامش تو آرام بگیرد برای خودت دعا کن تا صبور باشی؛ آنقدر صبور باشی تا بالاخره ابرهای سیاه آسمان کنار بروند و خورشید دوباره بتابد برای خودت دعا کن… بیشتر »
سخن عشق تو بی آن که برآید به زبانم رنگ رخساره خبر میدهد از حال نهانم گاه گویم که بنالم ز پریشانی حالم بازگویم که عیان است چه حاجت به بیانم هیچم از دنیی و عقبی نبرد گوشه خاطر که به دیدار تو شغل است و فراغ از دو جهانم گر چنان است که روی من مسکین گدا را… بیشتر »