نوشته شده توسط
مهنــــا در نهج البلاغه
شب هنگام كسى به ديدار ما آمد و ظرفى سر پوشيده پر از حلوا داشت، دانستم آن ظرف تنها ظرف حلوا نیست. چنان از آن متنفّر شدم كه گويا آن را با آب دهان مار سمّى، يا قى كرده آن مخلوط كردند. به او گفتم: هديه است يا زكات يا صدقه!!؟ گفت: این هديه (رشوه) است.…
بیشتر »