✨الهی✨

✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨

 

 بار خدایا ! تاکی میان من و تو ، منی و مائی بود.

منی از میان بردار تا منیت من تو باشد و من هیچ نباشم.

الهی ، تا با توام بیشتر از همه ام و چون با خودم ، کمتر از همه ام .

 

 ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨

 

 

 

مورچه باش!!!

 

مورچه باش!

وقتی انگشتت را در مسیر مورچه ای میگذاری منتظر نمی شود تا انگشتت را برداری،
بلکه مسیرﺵ را عوﺽ می کند…

هیچ وقت کنار دری که بسته شده نَایست ..
درها بسیارند …
چه بسا خداوند تو را از چیزی محروم کند تا بهتر از آن را روزی ات گرداند.

دروغ ودروغ گویی

براي فرزندانمان آتش زير خاكستر نباشيم!


★ براي فرزندانمان آتش زير خاكستر نباشیم!

 

 

? ما در روز به دفعات خشمگين يا عصباني ميشويم، اما سكوت ميكنيم. اگر نتوانيم خشمان را به درستي ابراز كنيم يا با گفتگوي ذهني خود را تحريك كنيم تبديل به آتش زير خاكستر ميشويم.

 

? و كودك از همه جا بي خبر ما با جرقه اي كوچك باعث گر گرفتگي ما ميشود.

 

? در رابطه با فرزندمان آتش زير خاكستر نباشيم كه با گر گرفتمان او را بسوزانيم.

 

? اگر از كار، همسر، فاميل، مشكلات مالي، كار خانه، بي خوابي، خستگي يا … مسايل ديگر ناراحت هستيم قبل از گر گرفتن، مشكلاتمان را حل كنيم يا حداقل حضورشان را بپذيريم و با مشكلات سازگار شويم.

 

حدیث وحکایت


?حدیث اجتناب از مواضع تهمت?

امیرالمومنین(علیه السلام)می فرمایند:منْ وَضَعَ نَفْسَهُ مَوَاضِعَ التُّهَمَةِ فَلاَ يَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّنَّ.
كسى كه خود را در مواضع تهمت قرار دهد نبايد كسى را كه به او سوء ظن پيدا کرده ملامت كند.

?حکمت 159 نهج البلاغه

 

?داستان اجتناب از مواضع تهمت ?

پيامبر اكرم در حال اعتكاف بود . زني آمد و مدتي با ايشان صحبت كرد و بعد برخاست و رفت .
در اين هنگام دو نفر از اصحاب از كنار پيامبر عبور كردند و به آن حضرت سلام نمودند .
فوراً پیامبر خدا فرمود:اين زن صفيه ،همسرم بود.
آن دو عرض كردند اي رسول خدا ما به شما شك نداشتيم.
فَقَالَ:إِنَّ الشَّیْطَانَ یَجْرِی مِنِ ابْنِ آدَمَ مَجْرَى الدَّمِ، وَإِنِّی خَشِیتُ أَنْ یُقْذَفَ فِی قُلُوبِکُمَا شَیْئًا أَوْ قَالَ:شَرًّا


پیامبر فرمود: شیطان ( مانند خون) در مجاری خون بنی آدم جاری می شود ترسیدم شری را در دل شما بیفکند.

?محجه البيضاء؛ جلد 5 ؛ صفحه 67



?نکته ها?

ما نباید خودمان را در مظان اتهام قرار بدهیم.
یکی از مسایلی که خانواده ها را مورد هجمه قرار می دهد و بین زن و شوهرها اختلاف درست می کند رعایت نکردن این مسأله است؛
هر یک از آقا یا خانم برخوردی می‌کنند، که در نتیجه به هم سوءظن پیدا می کنند.
هی می بینید می روند جاهای مختلف رجوع می کنند آقا ما به خانممون مشکوک شدیم. ما به آقامون مشکوک شدیم. خوب ما نباید خودمان را در مظان اتهام قرار بدهیم.
مثلاگوشی آقا ساعت 11یا 12 شب زنگ می زند. آقا می‌رود در گوشه ای آرام شروع می‌کند به صحبت کردن. بعد که تمام می شود خانم می‌پرسد: کی بود؟ می گوید: هیچکس. بعد خانم می گوید: یعنی چه هیچکس؟ این موقع شب چه کسی بود؟ می گوید: هیچکس ولش کن؛ برای امور کاری بود.
مرد نیت بدی ندارد، با خود می‌گوید: «الان اگر به خانم بگویم باز می خواهد بگوید این که بود، آن که بود؛ هیچ نگویم بهتر است.»
یابه او زنگ می زنند و او سریع شماره را پاک می‌کند. خانم هم سوءظن پیدا می‌کند به آقا.

یا مثلا روی گوشی رمز می گذارند. بین آقا و خانم این حرف ها نیست. رمز گوشی ما را خانممان باید بداند. رمز گوشی خانم را آقا باید بداند. ما چیز مخفی که از هم نداریم.

یا مثلا بعضی شماره ها را با اسم دیگری ذخیره می‌کنند.
یا ماهواره برای خانه‌اش می‌خرد. به خانمش می‌گوید که ما فقط برای شبکه های استانی خریده‌ایم. وقتی خانم در خانه نیست، هی با خود می‌گوید نکند جاهای دیگری دارد می‌رود.
نیت بدی نداریم، اما خودمان را داریم در مظان اتهام قرار می دهیم. ما که کار بدی انجام نمی دهیم، پس چرا اینقدر مخفی کاری در خانه انجام می دهیم
اینها زندگی ها را از بین می برد. زندگی ها را سرد می کند.

حکمت خدا

 

آيت الله بهاء الدينى میفرمودند :

شش ساعت از شب گذشته بود، چراغها خاموش و اهل خانه همه خوابيده بودند، ناگهان صداى كوبيدن در مرا از خواب بيدار كرد، در را گشودم ، ديدم زنى ايستاده است ،چون مرا ديد، گفت : حاج آقا چراغ بقالى روشن است ، در را بستم و به اتاق رفتم ، در ذهن خود مى گذراندم كه اين چه خبرى بود، آن هم در اين وقت شب ، چرا بعضى مزاحمت ایجاد مى كنند!!

چشمها را روى هم گذاشتم كه بخوابم ، صداى خفيفى شنيدم ،دقت كردم ، حدس زدم حركت سوسك باشد چراغ را روشن كردم ،ديدم دو عقرب بزرگ و سياه نزديك بچه كوچكمان در حال راه رفتن هستند فورا آنها را از بين بردم ، چراغ را خاموش كردم ، ناگهان متوجه شدم …..!!!!

آن زن مامور بيدار كردن ما و سبب نجات اين طفل معصوم بوده است


اگر تيغ عالم بجنبد ز جاى
نبرد رگى تا نخواهد خداى
.

شش چیزی که بعد مرگ مؤمن از آن بهرمند میشود.


√ امام صادق عليه السلام:

 

? شش چيز است كه مؤمن بعد از مرگ خود از آنها بهره مند مى شود:

 

1◀️ فرزند صالحى كه براى او آمرزش بطلبد.

2◀️ قرآنى كه از روى آن تلاوت مى كند.

3◀️ چاهى كه حفر مى نمايد.

4◀️ درختى كه مى نشاند.

5◀️ نهر آبى كه در راه خدا جارى و وقف مى كند.

6◀️ و سنّت (روش) پسنديده اى كه از خود بر جاى مى گذارد و بعد از او به آن عمل مى شود.

 

 منبع : الخصال 323/9

حکایت (یک شب برای خدا)


✨یک شب برای خدا….

دزدی به خانه احمد خضرویه رفت و بسیار بگشت، اما چیزی نیافت که قابل دزدی باشد.

?خواست که نومید بازگردد که ناگهان احمد، او را صدا زد و گفت ای جوان، سطل را بردار و از چاه، آب بکش و وضو بساز و به نماز مشغول شو تا اگر چیزی از راه رسید به تو بدهم، مباد که تو از این خانه با دستان خالی بیرون روی.دزد جوان، آبی از چاه بیرون در آورد، وضو ساخت و نماز خواند.

?روز شد، کسی در خانه احمد را زد. داخل آمد و 150 دینار نزد شیخ گذاشت و گفت این هدیه، به جناب شیخ است.

?احمد رو به دزد کرد و گفت دینارها را بردار و برو، این پاداش یک شبی است که در آن نماز خواندی.

?حال دزد دگرگون شد و لرزه بر اعضایش افتاد گریان به شیخ نزدیک تر شد و گفت تاکنون به راه خطا می رفتم، یک شب را برای خدا گذراندم و نماز خواندم، خداوند مرا این چنین اکرام کرد و بی نیاز ساخت، مرا بپذیر تا نزد تو باشم و راه صواب را بیاموزم.

?کیسه زر را برگرداند و از مریدان شیخ احمد گشت.

?منبع : عطار نیشابوری، تذکرة الاولیاء، ص ۳۵۱

معامله با خـدا یا چشم مردم

✨شخصی مسجدی ساخت. بهلول از او پرسید :


مسجد را برای رضای خدا ساختی یا اینکه بین مردم شناخته شوی؟


شخص پاسخ داد :


معلوم است برای رضای خداوند!


بهلول خواست اخلاص شخص را بیازماید.


در نیمه های شب بهلول رفت و روی دیوار مسجد نوشت این مسجد را بهلول ساخته است .


صبح که مردم برای ادای نماز به مسجد آمدند نوشته روی دیوار را میخواندند و میگفتن خدا خیرش بدهد
آن شخص طاقت نیاورد و فریاد سر داد ایهاالناس بهلول دروغ میگوید
این مسجد را من ساختم .

من از مال خود خرج کردم و شما او را دعای خیر میکنید!


بهلول خندید و پاسخ داد:


معامله تو باخلق بوده نه با خالق!

بیایید در زندگیمان با خدا معامله کنیم نه با چشم مردم. 

زیارت عاشورا

★امام صادق علیه السلام فرمودند:

«هر کس زیارت عاشورا بخواند ، شب اول قبر در آغوش امام حسین علیه السلام قرار خواهد گرفت.»

★کامل الزیارات ، ص ۷۵

اقتدا به اهل بیت علیهم السلام

 

?? اقتدا به اهل بیت علیهم السلام

? امام صادق عليه السّلام فرمودند:

? إنَّ اللّه َ تَبارَكَ وَ تَعـالى أَوجَبَ عَلَيْكُمْ حُبَّـنا وَ مُوالاتَنا وَ فَرَضَ عَلَيكُمْ طاعَتَنا. ألا فَمَنْ كانَ مِنّا فَلْيَقتَدِ بِنا. فَإنَّ مِن شَأنِنا: ألوَرَعُ وَالإجتِهادُ وَأداءُ الأمانَةِ إلَى البِرِّ وَالفاجِرِ وَصِلَةُ الرَّحِمِ وَ إقْراءُ الضَّيْفِ وَالعَفوُ عَنْ المُسى ءِ. وَ مَنْ لَمْ يَقْتَدِ بِنا فَلَيسَ مِنّا؛

? خداوند محبت و ولايت و اطاعت ما را بر شما واجب كرده است؛ پس هر كس از ماست، به ما اقتداء كند. روش و منش ما اينهاست: تقوى، تلاش و كوشش، اداى امانتِ نيكوكار و گنهكار، و صله رحم و گرامى داشت ميهمان و گذشت از خطاكار. و كسى كه از ما پيروى نكند از ما نيست.

?الاختصاص ص 241


امانتداری
عبداله بن سنان گويد : بر امام صادق در مسجد وارد شدم در حالي كه ايشان نماز عصر را خوانده بود و رو به قبله نشسته بود .
عرض كردم بعضي از پادشاهان و امراء ما را امين مي دانند و اموالي را به امانت نزد ما مي گذارند ، با اينكه خمس مال خود را نمي دهند ، آيا اموالشان را به آنها رد كنيم يا تصرف نمائيم ؟
امام سه مرتبه فرمود : به خداي كعبه اگر ابن ملجم كشنده و قاتل پدرم علي عليه السلام امانتي به من بدهد ، هر زمان خواست امانتش را به او مي دهم.

?بحار الانوار ج 72 ص 117

میهمان نوازی
عربي كه صورتش خيلي زشت و قبيح منظر بود سر سفره امام حسن مجتبي آمد و از روي حرص تمام غذا را خورد و تمام كرد .
امام حسن عليه السلام كه كرامتش براي همه معلوم بوده از غذا خوردن عرب خوشش آمد و شاد شد و در وسط غذا از او پرسيد : تو عيال داري يا مجردي ؟ گفت : عيالمندم ، فرمود : چند فرزند داري ؟
گفت : هشت دختر دارم كه من به شكل از همه زيباترم ، اما ايشان از من پرخورترند .
امام تبسم فرمود : و او را ده هزار درهم انعام دادند و فرمودند : اين قسمت تو و زوجه ات و هشت دخترت باشد.

?لطائف الطوائف ص ۱۳۹