مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
بار خدایا ! تاکی میان من و تو ، منی و مائی بود.
منی از میان بردار تا منیت من تو باشد و من هیچ نباشم.
الهی ، تا با توام بیشتر از همه ام و چون با خودم ، کمتر از همه ام .
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
دوشنبه 96/08/01
در آسمان کردستان بودیم وسوار بر هلیکوپتر دیدم شهید صیاد مدام به ساعتشان نگاه میکردند.
علت را پرسیدم، گفتند: وقت نماز است و همان لحظه به خلبان اشاره کردند که همینجا فرود بیا تا نمازمان را اول وقت بخوانیم.
خلبان گفت: این منطقه زیاد امن نیست، اگر صلاح میدانید تا رسیدن به مقصد صبر کنیم.
شهید صیاد گفتند: هیچ اشکالی ندارد! ما باید همینجا نمازمان را بخوانیم.
خلبان اطاعت کرد و هلیکوپتر نشست.
با آب قمقمهای که داشتند وضو گرفتیم و نماز را به امامت ایشان اقامه کردیم…
…وقتی طلبههای شیراز از آیتالله بهاءالدینی درس اخلاق خواستند؛ ایشان فرمودند: بروید از صیاد شیرازی درس زندگی بگیرید. اگر صیاد شیرازی شدید، هم دنیا را دارید و هم آخرت را…
شهید علی صیاد شیرازی
روایان: سرهنگ غلامحسین دربندی، سردار برقی
? کتاب امیر دلاور، صفحات ۶۹ و ۷۷
شنبه 96/07/29
?ماه صفر دومین ماه قمری است که برای نامگذاری آن دو دلیل ذکر می شود:
?نخست این که از صُفْرَة به معنای زردی گرفته شده، زیرا زمان انتخاب نام با فصل پاییز و زرد شدن برگ درختان مقارن بوده است.
?دلیل دوم این که از صِفْر به معنای خالی گرفته شده است، چرا که با پایان یافتن ماه های حرام(رجب، ذی القعده، ذی الحجه و محرم) قبایل بار دیگر وارد جنگ می شدند و شهرها خالی می شد.
?معروف است که صفر ماهی منحوس است. در چرایی منحوس بودن ماه صفر دلایلی از جمله رحلت پیامبر اکرم(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع) در این ماه را ذکر می کنند. همچنین ابتدای ماه صفر با ورود کاروان اسرا به شهر شام مصادف است، و نیز آغاز جنگ صفین در نخستین روز صفر بوده است.
?در برخی از روایات اسلامی آمده است که مسلمانان از انجام کارهای مهم در ماه صفر، پرهیز و برای دفع آفات و بلایای این ماه بسیار صدقه دهند. به همین دلیل مسلمانان از این ماه به عنوان ماهی نحس و بد یمن یاد می کنند، چرا که در این ماه وحی قطع می شود. حضرت علی(ع) در این مورد فرموده است: با رحلت پیامبر(ص) چیزی قطع شد که با فوت هیچ احدی قطع نشد.
جمعه 96/07/28
اشاره:
1. مطلب زیر در اوّلین جشنوارة برترینهای فرهنگ مهدویّت(1381) از جمله آثار برگزیده بود.
سلام. حال من خوب نیست، امّا همیشه برای سلامتی شما، شمع روشن میكنم. مدتی است كه همه را از خود، بیخبر گذاشتهاید. حتماً میدانید كه پدربزرگ مرد! برای پدر هم نفسی بیش نمانده است. جمعة پیش، سخت بیمار بود. از بستر برنمیخاست. چشمهایش، پشت پنجره افتاده بود. قلبش تا لبها بالا آمده بود و همانجا میتپید. زمزمه میكرد، میگفت:
دوست را گر سر پرسیدن بیمار، غم است
گو بران خوش، كه هنوزش نفسی میآید
مادر و مادربزرگ، خیلی بیتابی میكنند. هر سال كه نرگس باغ، شكوفه میدهد، آنها هم به خود وعده میدهند كه امسال میآیی. مادر، دیگر خانهداری نمیكند. معلم شده است. دعای عهد، درس میدهد، به ماهیهای حوض. زنگهای تفریح، سماور را آتش به جان میكند و حافظ میخواند. انتخاب غزل را به خود حافظ میسپارد. همیشه میگوید: حافظ مگر همین یك شعر را دارد؟ بعد میخواند:
مژده ای دل، كه مسیحا نفسی میآید
كه ز انفاس خوشش بوی كسی میآید
از غم هجر مكن ناله و فریاد كه دوش
زدهام فـالـی و فریادرسـی میآیـد
این از خانه. دو سه جملهای هم از روزگارمان برایت بنویسم. نمیدانم چرا آسمان بخیل شده است، نمیبارد. زمین سنگدلی میكند، نمیرویاند. ماه و خورشید، چشم دیدن همدیگر را ندارند. خیابانها پر از غولهای آهنی شدهاند. كوچهها امن نیستند. مردم، جمعههای خودشان را به چند خندة تلخ میفروشند. هیچ حادثهای ذائقهها را تغییر نمیدهد. مثل اینكه همه سنگ و چوب شدهایم. عجیب است! دامادها از حجله میترسند. عروسیها را در كوچههای بنبست میگیرند. اذان، رنگ پریده به خانهها میآید. نماز، زمینگیر شده است. رمضان، مهمان ناخوانده را میماند كه سرزده، بزم مردم را بر هم میزند. از روزه در شگفتم كه چرا افطار را خوش نمیدارد. حج، هزار زخم از خال مغیلان بر تن دارد. جهاد، بهانهگیر شده است. آدمها كیسههایی پر از خمس و زكات، به دیوارهای گورشان آویختهاند. نپرس موریانهها، چه به روزگار مسجد آوردهاند. از همه تلختر اینكه، عصرهای جمعه، دلم نمیگیرد.
شنیدهای دیگر كسی پای شعرهایش، تخلص نمیگذارد و شاعران، یعنی زمینخوردگان وزن و قافیه؟ نمیدانم وقتی این نامه را میخوانی، كجا ایستادهای. هر جا هستی، زودتر بیا.
از بس شما را ندیدهایم چشمانمان هرزه شده است. بیم دارم اگر چندی دیگر بگذرد، ندبه خوانهای مسجد، پیرتر شوند. آدمها همه دیرباورند و زود رنج، بهانه میگیرند. میگویند:
او نیز ما را فراموش كرده است.
امّا من میدانم كه شما، همه را به اسم و رسم و نیت، به یاد دارید.
دوست دارم باز برایت بنویسم. امّا یادم آمد كه باید به گلدانها آب بدهم. مادرم گفته است، اگر به شمعدانیها آب بدهم، آنها برای آمدن تو دعا میكنند. راست میگوید. از وقتی كه مرتب آبشان میدهم، دستهای سبزشان را رو به آسمان گرفتهاند.
والسلام علیكم و رحمة الله و بركاته
رضا بابایی
ماهنامه موعود شماره 100
جمعه 96/07/28
منطبق کنندگان آیات کتاب «خدا» با اندیشه های «خود» چه صفاتی دارند؟
? پیامبر گرامی اسلام (ص) : [مَنْ فَسَّرَ الْقُرْآنَ بِرَأْیِهِ فَلْیَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارعوالي اللئالي]
کسی که قرآن را به رأی و نظر خود تفسیر کند، جایگاهش آتش جهنم است.»
? امام علی (علیه السلام) : «وَ آخَرُ قَدْ تُسَمَّی عَالِماً وَ لَیْسَ بِهِ فَاقْتَبَسَ جَهَائِلَ مِنْ جُهَّالٍ وَ أَضَالِیلَ مِنْ ضُلَّالٍ وَ نَصَبَ لِلنَّاسِ أَشْرَاکاً مِنْ حَبَائِلِ غُرُورٍ وَ قَوْلِ زُورٍ قَدْ حَمَلَ الْکِتَابَ عَلَی آرَائِهِ وَ عَطَفَ الْحَقَ عَلَی أَهْوَائِه یُؤْمِنُ النَّاسَ مِنَ الْعَظَائِمِ وَ یُهَوِّنُ کَبِیرَ الْجَرَائِم»
[نهج البلاغة،]
و دیگری که نام عالم بر خود نهاده در صورتی که عالم نیست، نادانیهایی از نادانان و گمراهیهایی از گمراهان فراگرفته، و برای مردمان دامهایی بافته از رشتههای غرور و گفتار دروغ گسترده است. کتاب خدا را با اندیشههای خود منطبق میکند، و حق را با هوای نفس خود پیوند میدهد. مردمان را از گناهان بزرگ ایمن میسازد، و بزرگترین جرمها را برایشان آسان جلوهگر میکند.»
?اساسا در این حدیث امام علی (ع) ، آن دسته از کسانی که نام خود را عالم گذاشته اند و لباس علما بر تن نموده اند اما کتاب خدا را با اندیشه های خود منطبق می کنند و حق را با هوای نفس خود پیوند می دهند ، عالم دینی ندانسته اند و علومشان را هم نادانی و گمراهی و دام هایی از رشته های غرور و دروغ برای مردم برشمرده اند .
?به هر حال وظیفه ی عالمان دینی در طول تاریخ این بوده است که به کشف و بیان معارف حقیقی اسلام ناب بپردازند و قرآن کریم را با توجه به قواعد تفسیری از اهل بیت (ع) گرفته و بصورت خالص و صحیح در اختیار مردم قرار دهند تا مایه ی هدایت بشر باشد .
اگر عالمان دینی چه سهوا و از روی مطالعه نکردن و جهل دچار تفسیر به رای و تحریف معارف اسلامی شوند و یا عمدا و از روی رسیدن به اهداف شومی دست به چنین کاری بزنند ، هم باید خود را برای آتشی عظیم مهیا سازند و هم جامعه را به آتش دنیوی و اخروی گرفتار خواهند کرد .
متاسفانه نمونه هایی از این تفسیر به رای ها، در سال های اخیر در فضای سیاسی کشور رخ داده است . از ماجرای مذاکره ی اباعبدالله (ع) در کربلا تا استنباط غلط در موضوع مشروعیت و مقبولیت از سیره ی سیاسی امیرالمومنین(ع) تا تفسیر اشتباه آیات 56 الی 58 سوره مبارکه انفال که هر کدام موجب موضع گیری علمای اسلام گردیده است .
پنجشنبه 96/07/27
?حضرت آیت الله علوی گرگانی نقل می کند که من سال های طولانی شب های جمعه(سال های 51 به بعد) به جهت تبلیغ از قم به تهران می رفتم؛ در مسیری که به طرف مکان برگزاری جلسه بود، افرادی بسیاری از کسبه بودند، هر هفته به آنان سلام گرمی می کردم.
?یک روز شخصی به نام آقای نجات زهاویدان پیش من آمد و گفت «من از جمله کسبه ای بوده ام که هر هفته بر من سلام می کردید، اما من مسلمان نبوده ام بلکه اعتقاد به آیین یهودیت داشته ام اما بواسطه ی این حسن بر خورد شما و هم چنین حقانیت دین اسلام، می خواهم بدست شما مسلمان شوم».
?این شخص مسلمان شد و نامش را به محمد علی احمدی تغییر داد و از آن جا که اولاد نداشت تمام اموالش را هم به بنده بخشید. و بعد از یکی دو ماه که مسلمان شد، از دنیا رفت. من هم منزل این شخص را صندوق قرض الحسنه وحدت فاطمیه قرار دادم که تاکنون پابرجا است.
برگرفته از سایت
www.hadana.ir
پنجشنبه 96/07/27
کسانی که فکر می کنند از راه گناه مثل ارتباط با نامحرم می تونند به یه زندگی خوب و یه عشق پاک برسند این روایت امام حسین علیه السلام رو فراموش نکنند … .
سه شنبه 96/07/25
عَنِ الإمامِ أبى جَعْفَرٍ عليه السلام قالَ: …فَإنَّما كانَ شيعَةُ عَلىٍّ عليه السلاميُعْرَفُونَ بِالْوَرَعِ وَالاِْجْتِهادِ وَ الْمُحافِظَةِ، وَ مُجانِبَةِ الضَغايِنِ، وَالْمَحَبَّةِ لِأوْلِياءِاللّه ِ.
امام باقر عليه السلام فرمود: به يقين، شيعه على، به ورع و سخت كوشى و سرّ نگهدارى و دور بودن از كينهها و محبت به دوستان خدا، شناخته میشود.
? بحارالانوار 66: 493
تلنگر به خودم چقدر عامل به این حدیث هستیم؟
آیا شیعه علی کینه به دل میگیره؟!
برای کارهای روزانه خودمون کلی نق میزنیم پس سخت کوشی برای چه عنوان شده؟! مگر ما شیعه علی نیستیم پس باید همت والایی داشته باشیم.
هرجا میشینیم حرف بقیه رو نگیم گفتن خیلی از حرفا لزومی نداره سرّ فقط راز نیست گفتن بعضی از خصوصیات گفتن بعضی از عیوب هم از سرّ شخص محسوب میشه لطفا مراقب کلمات خودمون باشیم.
یکشنبه 96/07/23
به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) گفتند:
“يا رسول الله! آن جواني كه پشت سر شما نماز مي خواند، چشم چراني مي كند و بعضي از گناه هايي از اين قبيل هم دارد؛ نصيحتش كنيد حالا كه پشت سر شما نماز مي خواند آن عيبش را هم كنار بگذارد.
رسول گرامي اسلام جواب دادند: نمازش درستش مي كند.
مي گويند: نگاهمان را نمي توانيم كنترل کنيم. آن يكي مي گويد: زبانم را نمي توانم كنترل کنم. هركسي هر چه را مي گويد نمي توانم براي اين است که يک كار مي توانسته انجام بدهد؛ امّا انجام نداده است و آن هم به وقت “الله اكبر” گفتن است. (مواظبت بر نماز اول وقت می تواند سبب کنترل نگاه و زبان شود.)
? چکیده ای از کتاب منبر و محراب ؛ از صفحه 49 تا 96 ؛
شنبه 96/07/22
یکی از علمای تبریز در عصر زعامت و مرجعیت شیخ محمدحسن نجفی (صاحب جواهر) به نجف آمد.
وقتی چشمش به ایشان افتاد گفت: من از برخوردی که در دوران طلبگی صاحب جواهر با وی داشتهام او را میشناسم؛ زیرا روزی خواستم مبلغی را بین طلاب تقسیم کنم. وقتی بررسی و حساب کردم دیدم به هر طلبه یک تومان میرسد.
شروع کردم به تقسیم تا آن که به آقا محمدحسن رسیدم به او گفتم: این یک تومان سهم شما است بفرمایید.
گفت: نه من نمیگیرم.
علت را جویا شدم گفت: من برای امروز بیش از دو ریال احتیاج ندارم و برای روزهای آینده از حقوق شرعی چیزی نمیگیرم، از کجا معلوم که من بعداً زنده باشم و بتوانم در قبال مصرف آن خدمت کنم.
بالاخره پیش یکی از کفشدارهای حرم رفتیم یک تومان را خرد کردیم و ایشان تنها دو ریال که هزینه بسیار کم برای یک روزش بود برداشت.
آری، چنین بودند مردان پاک و جواهر نویسان، این است شخصیتی که جواهرش بیش از یک قرن است مورد استفاده همه فقها و محور تعلیم و تعلم همه حوزههاست.
? با اقتباس و ویراست از کتاب سیمای فرزانگان
سه شنبه 96/07/18
احکام و کفاره شکستن دل کسی در قرآن و احادیث معصومین گفته شده است که طبق انها اگر دل کسی را شکستی حتی اگر دنیا را هم به او ببخشی گناه تو کم نمی شود.
آنگاه که غرور کسی را له میکنی،
آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری،
آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران میکنی،
آنگاه که شمع امید کسی را خاموش میکنی،
آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی!
آنگاه که خدا را می بینی و بنده ی خدا را نادیده می گیری ،
می خواهم بدانم، دستانت را بسوی کدام آسمان دراز میکنی تا برای خوشبختی خودت دعا کنی؟!!
احکام شکستن دل در احادیث و آیات نورانی قرآن کریم آمده است که طبق فرمایشات کفاره هم دارد؛
کفاره شکست دل
آزار و اذیت مومن (کسی که در دلش خدا وجود دارد) در اسلام حرام است و به طور کلی شکستن دل انسان مومن که به تعبیر روایات، احترام او از کعبه بیشتر است، دارای آثار وضعی و جانبی فراوانی است و دلی که شکست به سادگی التیام نمی یابد و جبران آن دشوار است،
پس در مرحله ی اول باید انسان مراقب باشد دل کسی را نشکند و قلبی را جریحه دار نسازد و اگر خدای ناخواسته این اتفاق افتاد باید به سرعت جبران و تلافی کند و دل شکسته را التیام بخشد و آن را به دست آورد و تنها استغفار و آمرزش کافی نیست.
در حدیث آمده است که خداوند می فرماید:(” انا عند المنکسره قلوبهم"؛ من همدم قلب های شکسته هستم)، یعنی انسان دل شکسته در پیشگاه خداوند دارای جایگاه ویژه ای است و مورد توجه خداوند می باشد و دعا و نفرین انسان دل شکسته خیلی زود اثر می بخشد.
اما زین العابدین (ع) در حدیث شریفی می فرماید:پدرم در لحظات آخر عمر عزیزش، در آن شرایط سخت روز عاشورا در حالی که خون در رگ هایش می غلطید مرا در آغوش گرفت و به من فرمود تو را به آن چه پدرم نزدیک وفاتش به من فرمود وصیت میکنم و آن این که :( ” یا بنی! ایاک و ظلم من لاتجد علیک ناصرا الا الله” ؛ پسر عزیزم! از طلم و ستم به کسی که یار و یاوری جز خدا ندارد بپرهیز).
شکستن دل انسان و ناراحت کردن او از گناهانی است که دارای عواقب بدی است و باید خیلی سریع از آن توبه کرد و در این مورد فقط پشیمان شدن و طلب آمرزش از خداوند کافی نیست بلکه باید به نحوی دل آن فرد را به دست آورد و او را از خود راضی و خشنود نمود و با عذرخواهی و جبران کردن به وسیله ی احسان و یا هدیه ای و یا کلمات دلنشیتی اندوه و گرفتگی را از آن فرد برطرف نمود چون دل شکستن آثار بدی به دنبال دارد و شکستگی او در اعمال و زندگی و آسایش ما تاثیر منفی دارد و ار جبران نشود، علاوه بر ناخشنودی الهی، عذاب اخروی را در پی دارد.
گناه شکستن دل و حکم دل کسی را شکستن
از نظر پیامبر صلی الله علیه و آله اذیت و آزار و مومن برابر با اذیت و آزار رسول خدا صلی الله علیه و آله برابر با اذیت خداوند می باشد که چنین شخصی در تمامی کتب آسمانی و الهی از تورات و انجیل و زبور و قرآن، انسانی ملعون می باشد.
بعضی از افراد با کارهای خویش دل مومنان را به درد می آورند و آنان را غمناک و اندوهگین می سازند. این افراد حتی اگر همه دنیا را برای شاد کردن وی به او هدیه دهند و آن را کفاره ی آن قرار دهند، این کار نمی تواند کفاره زشتی عمل دل شکستن مومن باشد و شخص آزار دهنده گمان نکند که با این کارش پاداشی می برد زیرا اندوهی که در دل مومنی انداخته و حزن و اندوهی که در یک لحظه بر جانش نشانده است، هیچ چیز نمی تواند آن را از بین ببرد این است که گفته اند انسان نباید کاری کند که دلی غمناک گردد که هیچ چیزی نمی تواند کفاره آن باشد. پیامبر گرامی (ص) می فرماید:هر که مومنی را غمگین کند، آن گاه دنیا را به او بدهد، این بخشش کفاه عمل او نخواهد بود و برای او پاداشی به دنبال نخواهد داشت.
امام صادق (ع) می فرماید:اگر شما دلی را شکستید نمی توانید جبران آن دل شکستگی را بکنید اگر همه ی دنیا را به او بدهید.
اگر کسی لیوان قیمتی را بشکند ، می تواند آنرا بچسباند که حتی مشخص هم نشود ولی باز این مثل لیوان سالم نمی شود. اگر ما دل کسی را شکستیم باید از طرف دلجویی کنیم و طرف هم ما را ببخشد و خدا هم توبه ما را بپذیرد. ریشه ی این دل شکستن ها خودخواهی است. یعنی فرد فکر میکند که از دیگری بالاتر است و به من های درونش توجه می کند.
رسول خدا (ص) فرمودند:(” من احزن مومنا ثم اعطاه الدنیا، لم یکن ذلک کفارته و لم یوجر علیه “؛ کسی که مومنی را اندوهگین سازد، آن گاه دنیا را به او ببخشد، این بخشش، گناه او را جبران نمی کند و پاداشی هم ندارد.)، آزردن دل دیگران کفاره ندارد ، برخلاف بسیاری از گناهان که قابل جبران است، آزردن دل دیگران چنین نیست. اگر کسی مال دیگری را به ستم از میان برده باشد یا آن را تصرف کرده باشد، با بازگرداندن آن و جبران خسارت مادی و معنوی، پیامدهای آن گناه از میان خواهد رفت، ولی شکستن دل دیگران چنین نیست. شکستن دل، قابل جبران نیست، چون ترمیم دل شکسته ممکن نیست و بازیافت آن نشاید. به سبوی شکسته بندزده بنگرید، اگر چه به ظاهر به حال نخست خود بازگشته است، ولی اگر صدا شناس باشید و به صدایش گوش فرا دهید، خواهید دید که صدایش کاملا تغییر کرده است. هرگز دلی را نیازارید که عالم آزرده می شوید. مگر نه این است که دل بندگان خدا، حرم و خانه ی اوست؟! تعدی و تجاوز به خانه ی خدا دور از خرد است، زیرا تجاوز به خانه، رنجش صاحب خانه را به دنبال دارد. صاحب خانه یا محبوب است و یا منتقم، کجاست خردمندی که با محبوب در آویزد یا با منتقم قهار بستیزد؟!!
امام رضا (ع) از پیامبر (ص) نقل می کنند:آن گاه که بدون حق مومنی را برنجاند ، مانند این است که خانه کعبه و بیت المعمور را ده بار ویران کرده باشد و مثل این است که هزار ملک از ملائکه مقرب الهی را به قتل رسانده باشد.
چنین کسی در واقع حرم حقیقی خدا را ویران کرده است. چنین کسی به آزار کسی پرداخته است که قبله ی همه عالم و مسجود آسمانیان است.
برگرفته از بحار الانوار ، منتهی الامان - /ن