✨الهی✨

✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨

 

 بار خدایا ! تاکی میان من و تو ، منی و مائی بود.

منی از میان بردار تا منیت من تو باشد و من هیچ نباشم.

الهی ، تا با توام بیشتر از همه ام و چون با خودم ، کمتر از همه ام .

 

 ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨

 

 

 

ماجرای رفتار پیامبر(ص) با زن بدکاره


? ماجرای رفتار پیامبر(ص) با زن بدکاره

عطار در كتاب « الهى نامه » روايت مى كند : زنى آوازه خوان و اهل فسق و فجور در مكه اقامت داشت كه در مجالس لهو و لعب شركت مى كرد و با آواز و رقص و پايكوبى مجالس لهو و لعب را گرم نگاه مى داشت .

 

پس از ساليانى از هجرت پيامبر ، بازارش به خاطر اين كه از جمال افتاده بود و از آوازه خوانى و مطربى وامانده بود كساد شد و به فقر و فاقه و تهى دستى افتاد ، از شدت پريشانى و اضطرار به مدينه آمد و به محضر پيامبر رحمت مشرف شد . حضرت فرمود : براى چه هدفى به مدينه آمده اى ، به هدف تجارت آخرتى يا تجارت دنيايى ؟ عرضه داشت : نه براى آن آمده ام نه براى اين ، بلكه چون وصف جود و سخاوت و عطا و كرمت را شنيده بودم با اميد به تو به اين شهر آمدم ؟ پيامبر از بيان او شاد شد و رداى مباركش را به او بخشيد و به اصحاب فرمود : هر يك به اندازه تمكن و توانايى چيزى به او ببخشند .

 

آرى ، زنى بدكار به اميد عطا و كرم و جود بنده ات پيامبر ، كه مظهرى از مظاهر كرم بى پايان توست ، به مدينه مى آيد و با عطايى سرشار و فراوان برمى گردد ، مگر ممكن است من اميد به عفو و گذشت و لطف و احسان تو داشته باشم و از درگاهت مأيوس و دست خالى برگردم ؟

 

? برگرفته از کتاب عبرت آموز/استاد انصاریان

مورچه باش!!!

 

مورچه باش!

وقتی انگشتت را در مسیر مورچه ای میگذاری منتظر نمی شود تا انگشتت را برداری،
بلکه مسیرﺵ را عوﺽ می کند…

هیچ وقت کنار دری که بسته شده نَایست ..
درها بسیارند …
چه بسا خداوند تو را از چیزی محروم کند تا بهتر از آن را روزی ات گرداند.

دروغ ودروغ گویی

براي فرزندانمان آتش زير خاكستر نباشيم!


★ براي فرزندانمان آتش زير خاكستر نباشیم!

 

 

? ما در روز به دفعات خشمگين يا عصباني ميشويم، اما سكوت ميكنيم. اگر نتوانيم خشمان را به درستي ابراز كنيم يا با گفتگوي ذهني خود را تحريك كنيم تبديل به آتش زير خاكستر ميشويم.

 

? و كودك از همه جا بي خبر ما با جرقه اي كوچك باعث گر گرفتگي ما ميشود.

 

? در رابطه با فرزندمان آتش زير خاكستر نباشيم كه با گر گرفتمان او را بسوزانيم.

 

? اگر از كار، همسر، فاميل، مشكلات مالي، كار خانه، بي خوابي، خستگي يا … مسايل ديگر ناراحت هستيم قبل از گر گرفتن، مشكلاتمان را حل كنيم يا حداقل حضورشان را بپذيريم و با مشكلات سازگار شويم.

 

حدیث وحکایت


?حدیث اجتناب از مواضع تهمت?

امیرالمومنین(علیه السلام)می فرمایند:منْ وَضَعَ نَفْسَهُ مَوَاضِعَ التُّهَمَةِ فَلاَ يَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّنَّ.
كسى كه خود را در مواضع تهمت قرار دهد نبايد كسى را كه به او سوء ظن پيدا کرده ملامت كند.

?حکمت 159 نهج البلاغه

 

?داستان اجتناب از مواضع تهمت ?

پيامبر اكرم در حال اعتكاف بود . زني آمد و مدتي با ايشان صحبت كرد و بعد برخاست و رفت .
در اين هنگام دو نفر از اصحاب از كنار پيامبر عبور كردند و به آن حضرت سلام نمودند .
فوراً پیامبر خدا فرمود:اين زن صفيه ،همسرم بود.
آن دو عرض كردند اي رسول خدا ما به شما شك نداشتيم.
فَقَالَ:إِنَّ الشَّیْطَانَ یَجْرِی مِنِ ابْنِ آدَمَ مَجْرَى الدَّمِ، وَإِنِّی خَشِیتُ أَنْ یُقْذَفَ فِی قُلُوبِکُمَا شَیْئًا أَوْ قَالَ:شَرًّا


پیامبر فرمود: شیطان ( مانند خون) در مجاری خون بنی آدم جاری می شود ترسیدم شری را در دل شما بیفکند.

?محجه البيضاء؛ جلد 5 ؛ صفحه 67



?نکته ها?

ما نباید خودمان را در مظان اتهام قرار بدهیم.
یکی از مسایلی که خانواده ها را مورد هجمه قرار می دهد و بین زن و شوهرها اختلاف درست می کند رعایت نکردن این مسأله است؛
هر یک از آقا یا خانم برخوردی می‌کنند، که در نتیجه به هم سوءظن پیدا می کنند.
هی می بینید می روند جاهای مختلف رجوع می کنند آقا ما به خانممون مشکوک شدیم. ما به آقامون مشکوک شدیم. خوب ما نباید خودمان را در مظان اتهام قرار بدهیم.
مثلاگوشی آقا ساعت 11یا 12 شب زنگ می زند. آقا می‌رود در گوشه ای آرام شروع می‌کند به صحبت کردن. بعد که تمام می شود خانم می‌پرسد: کی بود؟ می گوید: هیچکس. بعد خانم می گوید: یعنی چه هیچکس؟ این موقع شب چه کسی بود؟ می گوید: هیچکس ولش کن؛ برای امور کاری بود.
مرد نیت بدی ندارد، با خود می‌گوید: «الان اگر به خانم بگویم باز می خواهد بگوید این که بود، آن که بود؛ هیچ نگویم بهتر است.»
یابه او زنگ می زنند و او سریع شماره را پاک می‌کند. خانم هم سوءظن پیدا می‌کند به آقا.

یا مثلا روی گوشی رمز می گذارند. بین آقا و خانم این حرف ها نیست. رمز گوشی ما را خانممان باید بداند. رمز گوشی خانم را آقا باید بداند. ما چیز مخفی که از هم نداریم.

یا مثلا بعضی شماره ها را با اسم دیگری ذخیره می‌کنند.
یا ماهواره برای خانه‌اش می‌خرد. به خانمش می‌گوید که ما فقط برای شبکه های استانی خریده‌ایم. وقتی خانم در خانه نیست، هی با خود می‌گوید نکند جاهای دیگری دارد می‌رود.
نیت بدی نداریم، اما خودمان را داریم در مظان اتهام قرار می دهیم. ما که کار بدی انجام نمی دهیم، پس چرا اینقدر مخفی کاری در خانه انجام می دهیم
اینها زندگی ها را از بین می برد. زندگی ها را سرد می کند.

حکمت خدا

 

آيت الله بهاء الدينى میفرمودند :

شش ساعت از شب گذشته بود، چراغها خاموش و اهل خانه همه خوابيده بودند، ناگهان صداى كوبيدن در مرا از خواب بيدار كرد، در را گشودم ، ديدم زنى ايستاده است ،چون مرا ديد، گفت : حاج آقا چراغ بقالى روشن است ، در را بستم و به اتاق رفتم ، در ذهن خود مى گذراندم كه اين چه خبرى بود، آن هم در اين وقت شب ، چرا بعضى مزاحمت ایجاد مى كنند!!

چشمها را روى هم گذاشتم كه بخوابم ، صداى خفيفى شنيدم ،دقت كردم ، حدس زدم حركت سوسك باشد چراغ را روشن كردم ،ديدم دو عقرب بزرگ و سياه نزديك بچه كوچكمان در حال راه رفتن هستند فورا آنها را از بين بردم ، چراغ را خاموش كردم ، ناگهان متوجه شدم …..!!!!

آن زن مامور بيدار كردن ما و سبب نجات اين طفل معصوم بوده است


اگر تيغ عالم بجنبد ز جاى
نبرد رگى تا نخواهد خداى
.

شش چیزی که بعد مرگ مؤمن از آن بهرمند میشود.


√ امام صادق عليه السلام:

 

? شش چيز است كه مؤمن بعد از مرگ خود از آنها بهره مند مى شود:

 

1◀️ فرزند صالحى كه براى او آمرزش بطلبد.

2◀️ قرآنى كه از روى آن تلاوت مى كند.

3◀️ چاهى كه حفر مى نمايد.

4◀️ درختى كه مى نشاند.

5◀️ نهر آبى كه در راه خدا جارى و وقف مى كند.

6◀️ و سنّت (روش) پسنديده اى كه از خود بر جاى مى گذارد و بعد از او به آن عمل مى شود.

 

 منبع : الخصال 323/9

حکایت (یک شب برای خدا)


✨یک شب برای خدا….

دزدی به خانه احمد خضرویه رفت و بسیار بگشت، اما چیزی نیافت که قابل دزدی باشد.

?خواست که نومید بازگردد که ناگهان احمد، او را صدا زد و گفت ای جوان، سطل را بردار و از چاه، آب بکش و وضو بساز و به نماز مشغول شو تا اگر چیزی از راه رسید به تو بدهم، مباد که تو از این خانه با دستان خالی بیرون روی.دزد جوان، آبی از چاه بیرون در آورد، وضو ساخت و نماز خواند.

?روز شد، کسی در خانه احمد را زد. داخل آمد و 150 دینار نزد شیخ گذاشت و گفت این هدیه، به جناب شیخ است.

?احمد رو به دزد کرد و گفت دینارها را بردار و برو، این پاداش یک شبی است که در آن نماز خواندی.

?حال دزد دگرگون شد و لرزه بر اعضایش افتاد گریان به شیخ نزدیک تر شد و گفت تاکنون به راه خطا می رفتم، یک شب را برای خدا گذراندم و نماز خواندم، خداوند مرا این چنین اکرام کرد و بی نیاز ساخت، مرا بپذیر تا نزد تو باشم و راه صواب را بیاموزم.

?کیسه زر را برگرداند و از مریدان شیخ احمد گشت.

?منبع : عطار نیشابوری، تذکرة الاولیاء، ص ۳۵۱

معامله با خـدا یا چشم مردم

✨شخصی مسجدی ساخت. بهلول از او پرسید :


مسجد را برای رضای خدا ساختی یا اینکه بین مردم شناخته شوی؟


شخص پاسخ داد :


معلوم است برای رضای خداوند!


بهلول خواست اخلاص شخص را بیازماید.


در نیمه های شب بهلول رفت و روی دیوار مسجد نوشت این مسجد را بهلول ساخته است .


صبح که مردم برای ادای نماز به مسجد آمدند نوشته روی دیوار را میخواندند و میگفتن خدا خیرش بدهد
آن شخص طاقت نیاورد و فریاد سر داد ایهاالناس بهلول دروغ میگوید
این مسجد را من ساختم .

من از مال خود خرج کردم و شما او را دعای خیر میکنید!


بهلول خندید و پاسخ داد:


معامله تو باخلق بوده نه با خالق!

بیایید در زندگیمان با خدا معامله کنیم نه با چشم مردم. 

زیارت عاشورا

★امام صادق علیه السلام فرمودند:

«هر کس زیارت عاشورا بخواند ، شب اول قبر در آغوش امام حسین علیه السلام قرار خواهد گرفت.»

★کامل الزیارات ، ص ۷۵