مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
بار خدایا ! تاکی میان من و تو ، منی و مائی بود.
منی از میان بردار تا منیت من تو باشد و من هیچ نباشم.
الهی ، تا با توام بیشتر از همه ام و چون با خودم ، کمتر از همه ام .
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
یکشنبه 96/01/06
✨لبخند پیامبر صلی الله علیه و آله✨
روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، به طرف آسمان نگاه میکرد، تبسمی نمود. شخصی به حضرت گفت:
یا رسول الله ما دیدیم به سوی آسمان نگاه کردی و لبخندی بر لبانت نقش بست، علت آن چه بود؟
رسول خدا فرمود:
- آری! به آسمان نگاه میکردم، دیدم دو فرشته به زمین آمدند تا پاداش عبادت شبانه روزی بنده با ایمانی را که هر روز در محل خود به عبادت و نماز مشغول میشد، بنویسند؛ ولی او را در محل نماز خود نیافتند. او در بستر بیماری افتاده بود.
فرشتگان به سوی آسمان بالا رفتند و به خداوند متعال عرض کردند:
ما طبق معمول برای نوشتن پاداش عبادت آن بنده با ایمان به محل نماز او رفتیم. ولی او را در محل نمازش نیافتیم، زیرا در بستر بیماری آرمیده بود.
خداوند به آن فرشتگان فرمود:
تا او در بستر بیماری است، پاداشی را که هر روز برای او هنگامی که در محل نماز و عبادتش بود، مینوشتید، بنویسید. بر من است که پاداش اعمال نیک او را تا آن هنگام که در بستر بیماری است، برایش در نظر بگیرم.
کا، الکافی الْعِدَّةُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَی السَّمَاءِ فَتَبَسَّمَ فَقِیلَ لَهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ رَأَیْنَاکَ رَفَعْتَ رَأْسَکَ إِلَی السَّمَاءِ فَتَبَسَّمْتَ قَالَ نَعَمْ عَجِبْتُ لِمَلَکَیْنِ هَبَطَا مِنَ السَّمَاءِ إِلَی الْأَرْضِ یَلْتَمِسَانِ عَبْداً مُؤْمِناً صَالِحاً فِی مُصَلًّی کَانَ یُصَلِّی فِیهِ لِیَکْتُبَا لَهُ عَمَلَهُ فِی یَوْمِهِ وَ لَیْلَتِهِ فَلَمْ یَجِدَاهُ فِی مُصَلَّاهُ فَعَرَجَا إِلَی السَّمَاءِ فَقَالا رَبَّنَا عَبْدُکَ فُلَانٌ الْمُؤْمِنُ الْتَمَسْنَاهُ فِی لَهُ عَمَلَهُ لِیَوْمِهِ وَ لَیْلَتِهِ فَلَمْ نُصِبْهُ فَوَجَدْنَاهُ فِی حِبَالِکَ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اکْتُبَا لِعَبْدِی مِثْلَ مَا کَانَ یَعْمَلُهُ فِی صِحَّتِهِ مِنَ الْخَیْرِ فِی یَوْمِهِ وَ لَیْلَتِهِ مَا دَامَ فِی حِبَالِی فَإِنَّ عَلَیَّ أَنْ أَکْتُبَ لَهُ أَجْرَ مَا کَانَ یَعْمَلُهُ إِذَا حَبَسْتُهُ عَنْهُ
? منبع
بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الایمه الاطهار علیهم السلام مجلد ۲۲ صفحه ۸۳
یکشنبه 96/01/06
✨امام صادق علیه السلام✨
. . . هر كه دوست دارد كه بداند خدا او را دوست دارد بايد كمر به طاعت الهى بندد و از ما پيروى نمايد، آيا نشنيده ايد كه خداوند به پيامبرش فرمود:
قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ
بخدا سوگند بنده اى از خدا فرمان نبرده است مگر آنكه خداوند در فرمانبرى خود پيروى از ما را نيز داخل كرده است، و بخدا سوگند هرگز بنده اى از ما پيروى نكرده است مگر آنكه خداوند او را دوست دارد، و بخدا سوگند هيچ كس پيروى از ما را كنار ننهاده مگر آنكه ما را دشمن داشته است، و بخدا سوگند هيچ كس ما را دشمن نداشته است مگر آنكه خدا را عصيان نموده، و هر كه با عصيان الهى جان خود از كف دهد، خداوند او را خوار گرداند و به رو در آتشش افكند. و ستايش از آن خداوند جهانيان است.
مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَعْلَمَ أَنَّ اللَّهَ يُحِبُّهُ فَلْيَعْمَلْ بِطَاعَةِ اللَّهِ وَ لْيَتَّبِعْنَا أَ لَمْ يَسْمَعْ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِنَبِيِّهِ ص قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اللَّهِ لَا يُطِيعُ اللَّهَ عَبْدٌ أَبَداً إِلَّا أَدْخَلَ اللَّهُ عَلَيْهِ فِي طَاعَتِهِ اتِّبَاعَنَا وَ لَا وَ اللَّهِ لَا يَتَّبِعُنَا عَبْدٌ أَبَداً إِلَّا أَحَبَّهُ اللَّهُ وَ لَا وَ اللَّهِ لَا يَدَعُ أَحَدٌ اتِّبَاعَنَا أَبَداً إِلَّا أَبْغَضَنَا وَ لَا وَ اللَّهِ لَا يُبْغِضُنَا أَحَدٌ أَبَداً إِلَّا عَصَى اللَّهَ وَ مَنْ مَاتَ عَاصِياً لِلَّهِ أَخْزَاهُ اللَّهُ وَ أَكَبَّهُ عَلَى وَجْهِهِ فِي النَّارِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ.
? منبع
حدیث اول روضه کافی
یکشنبه 96/01/06
? از امام محمدباقر علیه السلام نقل شده كه فرمود: در بنی اسرائيل عابدی بود كه به هركاری دست می زد زيان می ديد، راه تحصيل معاش برايش كاملا بسته شده بود، تا مدتی همسرش مخارج او را تامين می كرد تا اين كه اموال همسرش نيز تمام گشت.
? و چون سخت درمانده شدند عابد كلاف ريسمانی كه تنها موجودی آنان بود برداشته به بازار رفت كه با فروش آن غذايی تهيه كند ولی چون كسی از وی نخريد كنار دريا رفت كه پس از آبتنی به خانه برگردد در آنجا صيادی را ديد كه ماهی فاسدی را صيد كرده است.
? به او گفت: اين ماهی را به من به فروش و در عوض اين كلاف را بگير كه به درد تو می خورد.
صياد پذيرفت. كلاف را گرفت و ماهی را به او داد.
? عابد به خانه آمد و آن را به همسرش داد که طبخ نمايد وقتی همسر او شكم ماهی را شكافت در آن مرواريد بزرگی را يافت.
? عابد آن را به بازار برد و به ۲۰ هزار درهم فروخت، هنگامی كه پولها را به خانه آورد سائلی درب منزلش آمده، گفت: صدقه اي به من بدهيد تا خداوند بر شما ترحم نمايد.
? عابد ده هزار درهم از پول مرواريد را به سائل داد، همسرش گفت: سبحان الله تو نصف ثروت ما را يكباره از دست دادی؟
? طولی نكشيدكه سائل بازگشت و آن ده هزار درهم را پس داده گفت: خود شما آن را مصرف كنيد گوارايتان باد، من فرشته ای بودم كه خداوند مرا فرستاده بود شما را آزمايش كند كه شما چگونه شكرگزار نعمت می باشيد و اكنون خداوند سپاسگزاری شما را پسنديد.
? رياحين الشريعه، جلد ۵ صفحه ۱۸۶
شنبه 96/01/05
نبیّ اکرم صلّی الله علیه و آله به نقل از جَبْرَئِيلَ (علیه السلام) فرمودند که خدای تبارك و تعالى می فرماید:
✅برخى از بندگان مؤمن من هستند كه مى خواهند عبادتى را انجام دهند ولى منصرفشان مى كنم، تا عجب و خود بينى به ايشان راه نيابد و فاسدشان نکند،
✅و عدّه ای از بندگان مؤمن من، سلامتى ايمان شان صرفاً با فقر است، به طورى كه اگر غنى(و دارا) شوند ايمانشان فاسد مى شود.
✅يا بعضى ديگر هستند كه سلامتى ايمان آنها فقط با ابتلاء به بيمارى تأمين می گردد، لذا اگر جسمشان سالم شود، فاسد الايمان مى شوند.
✅و به عكس جمعى از اهل ايمان مى باشند كه تنها در صورت سالم بودن (مریض نبودن) ايمانشان سالم مى ماند، از اين رو اگر آنها را مبتلا به بيمارى كنم ايمانشان فاسد مى گردد،
☀️بنا بر اين با علم به قلوب و دلهاى بندگان، بين ايشان تدبير مى كنم، چون من عالم و *خبير* هستم.
?(خبیر یعنی کسی که اسرار و باطن افراد را با جزئیات کامل و بدون کاستی میداند.)
?علل الشرائع ج ۱ ص ۱۲
شنبه 96/01/05
مادامى که سيب با چوب باريکش به درخت متصل است
همه عوامل در جهت رشدش در تلاشند…
باد باعث طراوتش میشود
آب باعث رشدش میشود
و آفتاب پختگی و کمال ميبخشد
اما …
به محض منقطع شدن از درخت
و جدايى از “اصل",
همان آب باعث گندیدگی
همان باد باعث پلاسیدگی
همان آفتاب باعث پوسیدگی
و ازبين رفتن طراوتش میشود
قصه انسان و خدا قصه سیب و درخت است.
آدمی تا با خداست همه چیز در خدمت اوست .
خواه قدرت ، خواه شهرت ، خواه ثروت
و اگر از خدا برید همه به زیان اوست.
شنبه 96/01/05
خانه مؤمنين در بهشت
هشام بن حكم نقل ميكند كه مردى از كوهستان خدمت امام صادق عليه السلام آمده و ده هزار درهم به ايشان داد و گفت تقاضاى من اينست كه خانه اى خريدارى فرمائيد تا از حج كه برگشتم با عيال و اطفال خود در آنجا مسكن كنم و بعزم مكه معظمه خارج شد.
چون مراجعت نمود حضرت او را در منزل خود جاى داد و طومارى به او لطف كرد.
فرمود خانه اى برايت در بهشت خريدم كه حد اول آن متصل است به خانه محمد مصطفى صلى الله عليه و آله و حد دوم به منزل على مرتضى عليه السلام و حد سوم به خانه حسن مجتبى و حد چهارم به خانه حسين بن على عليه السلام.
مرد كوهستانى كه اين سخن را شنيد گفت قبول كردم و راضى شدم حضرت مبلغ را ميان تنگدستان از فرزندان امام حسن و امام حسين عليهماالسلام تقسيم كردند و كوهستانى بمحل خود بازگشت.
چون مدتى گذشت آن مرد مريض شد و بستگان خود را احضار نموده گفت من ميدانم آنچه حضرت صادق عليه السلام فرموده راست است و حقيقت دارد خواهش ميكنم اين طومار را با من دفن كنيد. پس از زمان كوتاهى از دنيا رفت، بنا به وصيتش طومار را با او دفن كردند،
روز ديگر كه آمدند ديدند همان طومار بر روى قبر اوست و به خط سبز روى آن نوشته شده خداوند بآنچه ولى او حضرت صادق عليه السلام وعده داده بود وفا كرد.
? بحار الانوار ج ۱۱، احوال حضرت صادق (ع)
شنبه 96/01/05
امام على اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود:
براى شش گروه، بهشت را ضمانت مى كنم:
۱- شخصى كه براى صدقه دادن از خانه خارج مى شود و در اين هنگام مرگش فرا مى رسد.
۲- كسى كه براى عيادت بيمار از خانه بيرون مى آيد و فوت مى كند.
۳- شخصى كه براى جهاد در راه خدا از خانه خارج مى شود و به شهادت مى رسد.
۴- كسى كه براى انجام حج خانه خدا بيرون مى آيد و ملك الموت جانش را مى ستاند.
۵- آن كس كه براى بجا آوردن نماز جمعه از منزل خارج مى شود و مى ميرد.
۶- كسى كه براى تشييع جنازه مسلمانى از خانه خارج شده و فوت مى كند.
(براى تمامى ايشان، بهشت را ضمانت مى كنم)
? منابع :
من لایحضره الفقیه حديث ۳۸۴، ج ۱، ص ۱۴۰
گلچين صدوق (گزيده من لا يحضره الفقيه) ج ۱ ص ۱۳۰
جمعه 96/01/04
°❀°❀°❀°❀°❀°❀°❀°❀°❀°❀°
آیت الله مجتهدی تهرانی(ره)
°❀°❀°❀°❀°❀°❀°❀°❀°❀°❀°
اگر فامیلی دارید که وضع مالی
خوبی ندارد، شما هروقت به دیدارش مےروید
یه گونی برنج و دو کیلو روغن و … برایش ببرید
اینها صله رحِم است، نه اینکه بروی تو خونش بنشینی و میوهات را هم بخوری، اونو تو قرض بندازی! بعد بگی الحمدلله صله رحم بجا آوردم.
این صله رحم ثواب ندارد، کباب دارد!!
جمعه 96/01/04
کشنده ترین نیش
همیشه مال حشرات یاخزندگان نیست!
بلکه نیش زبانی هست که مستقیم
قلب را میزنـد, و اعصاب
و سرنوشت انسان را
دگرگون مےکند…
«مواظب گفته هایمان در زندگے باشیم»
جمعه 96/01/04
حلیة المتقین
❖☜ پاداش اکرام کردن مهمان
۱- امام علی علیه السلام: مؤمنی نیست که مهمان را دوست داشته باشد، مگر اینکه در روز قیامت، از قبر خود درحالی خارج شود که صورتش چون ماه شب چهارده، نورانی است؛ جماعت به او نگاه میکنند و میگویند: او کیست؟ آیا پیامبری مرسل است؟ فرشتهای میگوید: او مؤمنی است که مهمان را دوست میداشت و اکرامش میکرد و راه او غیر از بهشت نیست
۲- امام صادق علیه السلام: هرکس مؤمنی را طعام دهد تا سیر شود، هیچکس از مخلوقات خداوند نمیداند چه مقدار پاداش در آخرت دارد، نه مَلَک مقربی و نه نبی مرسلی، بهجز خداوند، پروردگار عالمین»
۳- پیامبر اکرم صلےاللهعلیهوآله: هرکس سه نفر مسلمان را طعام دهد، خداوند او را [از طعامهای] سه بهشت در ملکوت سماوات: جنت فردوس، جنت عدن و جنت طوبی طعام دهد و از [میوه] درختی در بهشت عدن که خداوند خود به دستش آن را کاشته است، به او دهد»
❖☜ ترغیب به مهمانی دادن
۱- امام علی علیه السلام: هرکه خداوند به او ثروتی دهد، باید با آن به خویشانش رسیدگی کند و مهمانداری نماید»
۲- در روایت آمده است که روزی امام علی(ع) را غـمگین یافتند. سبب را جـویا شدند. حضرت فرمود: «هفت روز است که مهمانی بر ما وارد نشده است»
❖☜ تشویق به پذیرفتن دعوت مؤمن
۱- پذیرفتن دعوت دیگران چندان اهمیت دارد که در روایاتی از پیامبر اکرم(ص)، حتی در صورت دور بودن منزل میزبان و با وجود زحمت ایاب و ذهاب برای مهمان، به پذیرش دعوت سفارش شده است: «به حاضران و غایبان امت خود سفارش میکنم که دعوت مسلمان را، حتی اگر از فاصلة پنج میل باشد، بپذیرند؛ زیرا این کار بخشی از دین است»
۲- امام صادق علیه السلام: «هرگاه بـرادرت ناخوانده بر تو وارد شد، همان غذایی که در خانه داری برایش بیاور و هرگاه او را دعوت کردی در پذیرایی از او زحمت بکش»
?منابع؛
شعیری،۱۳۶۳، ص ۱۳۶
کلینی، ۱۳۸۸، ج ۲، ص ۲۰۱
نهجالبلاغه، خطبه ۱۴۲
البرقی، ۱۴۱۳ ، ص ۱۷۹، ح ۱۵۰۶