بار خدایا !
تاکی میان من و تو ،منی و مائی بود .منی از میان بردار تا منیت من تو باشد و من هیچ نباشم .
الهی، تا با توام بیشتر از همه ام و چون با خودم، کمتر از همه ام .
سرا پا حسين يا عباس سير تو تا حسين يا عباس همه جا با حسين يا عباس سخنت يا حسين يا عباس هم تو باب الحوائج همهاي هم چراغ دل دو فاطمهاي آفتاب رخ تو ماه علي است راه تو از نخست راه علي است به دو بازوي تو نگاه علي است دست و چشم تو بوسه گاه علي است بیشتر »
بنازم ان دستی که دست زورمندان بشکند بشکند دستی که بازوی ضعیفان بشکند شیشه بشکستن نباشد افتخاره سنگ سخت سنگ اگر سخت است جای شیشه سندان بشکند دست و پا گر بشکند بانسخه درمان میشود چشم گریان هم دمی با بوسه خندان میشود ای خدا هرگز نبینم… بیشتر »
سخن عشق تو بی آن که برآید به زبانم رنگ رخساره خبر میدهد از حال نهانم گاه گویم که بنالم ز پریشانی حالم بازگویم که عیان است چه حاجت به بیانم هیچم از دنیی و عقبی نبرد گوشه خاطر که به دیدار تو شغل است و فراغ از دو جهانم گر چنان است که روی من مسکین گدا را… بیشتر »
یارب از عرفان مرا پیمانهای سرشار ده چشم بینا، جان آگاه و دل بیدار ده هر سر موی حواس من به راهی میرود این پریشان سیر را در بزم وحدت بار ده در دل تنگم ز داغ عشق شمعی برفروز خانهٔ تن را چراغی از دل بیدار ده نشاهٔ پا در رکاب می ندارد اعتبار مستی… بیشتر »