بار خدایا !
تاکی میان من و تو ،منی و مائی بود .منی از میان بردار تا منیت من تو باشد و من هیچ نباشم .
الهی، تا با توام بیشتر از همه ام و چون با خودم، کمتر از همه ام .
خــــــــدای مــن گُم شده ام در هزار راه های بیراهـــــــه یاد حرف استادم بخیر که میگفتن : اگر سر جلسه ی امتحان بگویم پنج دقیقه وقت دارین چه میکنید ؟ تمـــــام سعیتونُ برای نمره گرفتن میگزارین؟یا با بند کفشتون بازی میکنید ؟ شرح حال من است… بیشتر »
بیچاره پاییز … دستش نمک ندارد… این همه باران به آدم ها میبخشد، اما همین آدم ها تهمت ناروای خزان را به او میزنند. خودمانیم … تقصیر خودش است ؛ بلد نیست مثل ” بهار” خودگیر باشد تا شب عیدی زیر لفظی بگیرد و با هزار… بیشتر »
تو زندگی حرفهایی هست که فقط و فقط، باید بروی “باب الجواد"… کلمه ها را دانه کنی، دانه های اشک بکشانی شان دنبال هم، شبیه یک تسبیح، بچرخانی شان توی صورتت، ذکر بگیری و بعد، انگار که تسبیح پاره بشود، دانه ها بیایند تا… بیشتر »