مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
پنجشنبه 95/07/22
گیسوی خیمه را چه کسی شانه می زند؟
از شگفتي هاي حادثه عاشورا که اين حماسه را برجسته تر از پيش مي کند، حضور خانوادگي برخي ياران امام حسين(ع) در صحنه کربلاست.
نگاهي به ايمان و صميميت مواج اين خانواده ها و به ویژه حضور همسران و مادران عفيف آنان بسیار درس آموز است.
خانواده امام اولين و برجسته ترين خانواده کربلا خانواده امام حسين(علیه السلام) است.
آن حضرت نه با خانواده که با خاندان خود به کربلا آمد. امام، خواهران، برادران، خواهرزادگان و برادرزادگانشان را نيز به همراه آورد.
رباب، يکي از همسران با وفاي ایشان بود که طفل شيرخوار خود علي اصغر را در اين راه فدا کرد. فرزندان امام حسين(ع) دوشادوش پدر در صحنه نبرد بودند و از پسران حضرت فقط امام سجاد(ع) که به مصلحت الهی بیمار بودند، زنده ماندند.
خانواده امام حسن(علیه السلام)
اگرچه زهر کينه، امام مجتبی(ع) را با خود برده بود، اما همسرش رمله، خود و دو فرزندش قاسم بن حسن و ابوبکر بن حسن را به کربلا آورد.
این دو در کربلا به شهادت رسيدند. نام این دو شهید بزرگوار در زیارت ناحیه مقدسه هم آمده است.
خانواده زينب کبری(سلام الله علیها)
شيرزن دشت نینوا همراه دو جوان رشیدش «عون و محمد» در کربلا حضور داشت. این دو، پيش چشم مادر به شهادت رسيدند ولی بانوی صبر و ادب خم به ابرو نياورد. ام کلثوم، دختر آن حضرت نيز به همراه شوهرش به کربلا آمده بود، او نيز همسر خود را به آستان حسين(ع) تقديم کرد.
خانواده ام البنین
ام البنین زنی بود با شرافت، از خانواده ای ریشه دار و دلاور که نسبت به فرزندان حضرت زهرا(سلام الله علیها) بسیار مهربان بود. ثمره ازدواج حضرت علی(ع) با او چهار پسر بود، به نام های: عباس، جعفر، عبدالله و عثمان که هر چهار فرزندش روز عاشورا در رکاب سیدالشهدا به شهادت رسیدند. ام البنین، پس از شهادت فرزندانش، همه روزه به بقیع می رفت و بچه های عباس را نیز به همراه می برد و به یاد فرزندان شهیدش مرثیه و نوحه می خواند. زنان مدینه نیز به ندبه و نوحه سوزناک او جمع می شدند و می گریستند.
خانواده مسلم بن عقيل(علیه السلام)
مسلم بن عقیل پسرعموي امام حسين(ع) و مورد وثوق ایشان بود. او در نیمه شعبان از مکه به کوفه رفت تا براي امام از کوفیان بيعت بگیرد، اما کوفيان بي وفا که 18 هزار نفرشان با او بيعت کرده بودند، عهد و پيمان خود را فراموش کردند و ایشان را به شهادت رساندند. دو فرزند نوجوان او محمد و ابراهيم، در حادثه کربلا اسير شدند. يک سال در زندان بودند و سپس با کمک پيرمرد زندانبان فرار کردند، اما آن ها نيز سرانجام به دست حارث، در کنار فرات به شهادت رسيدند. عاتکه، دختر مسلم نيز که از بانوان عاشورايي بود، در اثر حمله دشمن به خيام، زير دست وپاي اسبان افتاد و به شهادت رسيد.
خانواده عبدالله بن عميرکلبي
چون عبدالله تصميم گرفت از کوفه به ياري امام حسين(ع) بيرون آيد، همسرش ام وهب نيز اصرار کرد تا او را با خود ببرد. آن ها شبانه به ياران امام پيوستند. روز عاشورا وقتي عبدالله به ميدان رفت، ام وهب نيز چوبي به دست گرفت و به ميدان شتافت ولي امام حسين(ع) مانع او شد و فرمود «بر زنان جهاد نيست.» پس از شهادت عبدالله، ام وهب خود را به بالین او رساند و خاک از صورت او می زدود که شمر، غلامي را سراغ او فرستاد. آن غلام، با گرزي بر سر او کوبيد و او را نيز کنار همسرش به شهادت رساند. خانواده زهيربن قين اگر دلت لحظه اي به ياد حسين(ع) تپيده باشد کافي است تا خود و خانواده ات به رستگاری امیدوار باشي و آن هنگام است که حتي اگر پاي جسمت از امام و خاندانش بگريزد، پاي روحت نگذاشته و به سوي او خواهي شتافت. و قصه زهير اين چنين بود. او که در راه بازگشت از سفر حج به ناچار با اباعبدالله(ع) هم مسير شده بود، سعي داشت هر طور شده از ايشان بگريزد و تا مي توانست دور از آن حضرت خيمه مي زد، اما در یکی از منزلگاه ها ناچار با فرود آمدن کاروان حسینی هم زمان شد، امام کسی را نزد او فرستاد. زهير ابتدا اعتنایی نکرد، همان وقت بود که «دلهم» همسر با ايمان او رو به زهير چنين گفت «سبحان الله! نمي خواهي به دعوت پسر رسول خدا پاسخ بدهي؟ مي تواني نزد او بروي و سخنش را بشنوي و بازگردي». زهير علي رغم ميل باطني خود، پيشنهاد همسرش را پذيرفت و به سوي خيمه هاي حسين(ع) رفت و شد يکي از آن 72 ستاره اي که در آسمان کربلا درخشيدند.
خانواده جناده بن کعب انصاري خزرجي
جناده و همسرش بحريه، به همراه پسر نوجوانشان، عمرو با هم به کربلا آمده بودند. وقتي جناده به شهادت رسيد، بحريه به فرزند نوجوان خود دستور داد تا به ياري امام حسين(ع) بشتابد و او چنين کرد. امام فرمود «اين نوجوان پدرش در جنگ کشته شده و ممکن است مادرش ناراضي باشد.» عمرو پاسخ داد که «مادرم خود به من دستور داده و لباس رزم بر تنم پوشانده است.» سرانجام او به ميدان نبرد رفت. رجز خواند و جنگيد تا به شهادت رسيد. دشمن سر او را به سوي خيمه ها پرتاب کرد. بحريه سر فرزند را برداشت و گفت «چه نیکو جهاد کردی پسرم! ای شادی قلبم!» آن گاه سر بريده را چنان به سوي دشمن پرتاب کرد که با ضربه آن يکي از دشمنان به هلاکت رسيد. سپس چوبه خيمه را از جا کند و رجزخوان به سوي ميدان رفت، اما امام حسين(ع) او را باز گردانده و در حقش دعا کرد.
خانواده وهب بن عبدالله کلبي
وهب اهل کوفه بود و به همراه مادر و همسرش در کربلا حضور داشت. روز عاشورا به تشويق مادر بعد از حر و بُرير به ميدان رفت. کمي که جنگيد، نزد مادرش آمد و گفت: آيا راضي شدي؟ مادرش پاسخ داد: وقتي راضي مي شوم که در رکاب حسين(ع) به شهادت برسي. وهب دوباره به میدان رفت. همسرش نیز چوبي گرفته و همراه او به ميدان شتافت. وهب آن قدر جنگيد تا شهيد شد. همسرش به بالين او رفت و خون از چهره اش پاک کرد. شمر که شاهد اين صحنه بود، به غلامش دستور داد تا این زن را به شهادت برساند. اين زن، اولين زني بود که از سپاه حسين(ع) به شهادت رسيد.
خانواده علي بن مظاهر
علي بن مظاهر که از اصحاب خاص امام حسين(ع) بود به همراه همسرش به کربلا آمد. شب عاشورا امام حسين(ع) با ياران خود اتمام حجت کرد و بيعت خویش را از آنان برداشت تا بازگردند، اما هيچ کس بازنگشت. امام فرمود «پس اگر زني با شماست او را به قبيله بني اسد ـ در نزديکي کربلاـ بسپاريد چراکه بانواني که همراه من هستند، پس از مرگم اسير خواهند شد…». وقتی علي بن مظاهر برای بردن همسرش آمد، از آن زن شنید «به خدا قسم بي انصافي کردي اي پسر مظاهر! آيا براي تو سهل است که دختران رسول خدا به اسارت بروند و من از اسارت دشمن در امان باشم؟ برايت سهل است که چادر از سر بانوان اهل بيت بردارند و من چادر بر سر داشته باشم! برايت سهل است که زينت هاي دختران رسول خدا(ص) را بربايند و من خود را به زينت مزين کرده باشم؟…» علي بن مظاهر با چشمان گريان نزد فرزند رسول خدا بازگشت و گفت «همسرم با آن که از قبيله بني اسد است، اکنون از رفتن خودداري مي کند و مي خواهد با شما همراهي نمايد.» امام با شنيدن اين خبر گريست و فرمود «خداوند به شما از سوی ما جزاي خير عنايت فرمايد.»
منابع
1. جواد محدثي، فرهنگ عاشورا، نشر معروف.
2. فرهنگ عاشورايي، ج 9 (زنان در نهضت عاشورا)،
جمعي از نويسندگان. مرکز چاپ و نشر، مجمع جهاني اهل بیت(ع). به نقل از ماهنامه خانه خوبان، 1394
پنجشنبه 95/07/22
در محضر آیت ﺍﻟﻠﻪ بهجت(ره) :
ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﻣﺎ ﺳﻨﮓ ﻗﺒﺮ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ،
ﺷﻨﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ،
ﺍﺳﻢ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ.
ﻋﻨﺎﻭﻳﻦ ﻣﺮﺩﻡ،
ﭘﺴﺖ ﻭ ﻣﻘﺎﻡ ﻣﺮﺩﻡ
و ﺍﻳﻨﮑﻪ ﺁﻳﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻳﺎ ﻧﺒﺎﺷﺪ،
ﻭﺯﻳﺮ ﺑﺎﺷﺪ ﻳﺎ ﻧﺒﺎﺷﺪ،
ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪ ﺑﺎﺷﺪ ﻳﺎ ﻧﺒﺎﺷﺪ.
ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺍﺻﻼ ﻣﻼﮎ ﻧﻴﺴﺖ،
–> ﺑﻠﮑﻪ ﻣﻮﺍﺭﺩ ﺯﻳﺮ ﺍﺳﺖ :
>> ﺍﻭﻝ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ ﺁﻧﻬﺎﻳﻲ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺷﺎﻥ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍﺿﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮﻭﻧﺪ ﺑﻬﺸﺖ.
>> دوم ﺁﻧﻬﺎﻳﻲ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍﺿﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻨﻔﻌﺖ ﺭﺳﺎﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻴﺰ ﺑﺮﻭﻧﺪ ﺑﻬﺸﺖ.
>> سوم ﺁﻧﻬﺎﻳﻲ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺍﺷﮏ ﺑﺮﺍﻱ امام حسین و ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍ ﺭﻳﺨﺘﻪ ﺍﻧﺪ و عمل صالح انجام دادند ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﺑﺮﻭﻧﺪ ﺑﻬﺸﺖ.
ﺳﭙﺲ ﻣﻼﺋﮑﻪ ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ :
ﺍﻱ ﺧﺪﺍﻱ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﭘﺲ ﺷﻬﺪﺍ ﻭ ﺭﺯﻣﻨﺪﮔﺎﻥ وایثارگران ﭼﻪ؟
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﻴﻔﺮﻣﺎﻳﻨﺪ :
ﻣﻘﺎﻡ ﻭ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﻗﺎﺑﻞ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﻧﻴﺴﺖ.
ﻣﺎ ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺑﺎﻳﺴﺘﻲ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﮐﻨﻴﻢ،
ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺑﺎﻳﺴﺘﻲ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻨﻴﻢ ﻭ ﺑﺒﻴﻨﻴﻢ ﮐﺠﺎ ﺧﻮﺷﺸﺎﻥ ﻣﻲ ﺁﻳﺪ ﻭ ﮐﺠﺎﻱ ﺑﻬﺸﺖ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺮﻭﻧﺪ؟
ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﮐﻨﻴﻢ ﻭ ﺭﺿﺎﻳﺘﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺟﻠﺐ ﮐﻨﻴﻢ.
____________اللهم ﺍﺭﺯﻗﻨﺎ ﺷﻬﺎﺩة____________
چهارشنبه 95/07/21
این مطلب را مکرر بر زبان میآوریم که حسین بن علی علیه السلام با آن جانبازی که کرد اسلام را تجدید حیات و درخت اسلام را با ریختن خون خود آبیاری نمود
«اشهَدُ انَّکَ قَدْ اقَمْتَ الصَّلوةَ وَ اتَیْتَ الزَّکوةَ وَ امَرْتَ بِالْمَعْروفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ جاهَدْتَ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ»[1]
شهادت میدهم که تو اقامه نماز کردی و زکات دادی و امر به معروف و نهی از منکر کردی و در راه خدا جهاد نمودی و حقّ جهاد را بجا آوردی.
لازم است ما از خود سؤال کنیم که چه رابطهای میان شهادت حسین بن علی و نیرو گرفتن اسلام و زنده شدن اصول و فروع دین وجود دارد؟
زیرا میدانیم صرف اینکه خونی ریخته بشود منشأ این امور نمیشود. بنابراین میان قیام و نهضت و شهادت حسین بن علی و این آثاری که ما میگوییم و مدعی آن هستیم و واقعاً تاریخ هم نشان میدهد که حقیقت دارد، چه رابطهای وجود دارد؟
…اگر شهادت حسین بن علی صرفاً یک جریان حزن آور می بود، اگر صرفاً یک مصیبت می بود، اگر صرفاً این می بود که خونی بناحق ریخته شده است و به تعبیر دیگر صرفاً نفله شدن یک شخصیت می بود ولو شخصیت بسیار بزرگی، هرگز چنین آثاری را به دنبال خود نمیآورد.
شهادت حسین بن علی از آن جهت این آثار را به دنبال خود آورد که…نهضت او یک حماسه بزرگ اسلامی و الهی بود؛
از این جهت که این داستان و تاریخچه، تنها یک مصیبت و یک جنایت و ستمگری از طرف عدهای جنایتگر و ستمگر نبود، بلکه یک قهرمانی بسیاربسیار بزرگ از طرف همان کسی بود که جنایتها را بر او وارد کردند.
شهادت حسین بن علی حیات تازهای در عالم اسلام دمید و …اثر و خاصیت یک سخن یا تاریخچه و یا شخصیت حماسی این است که در روحْ موج به وجود میآورد، حمیّت و غیرت به وجود میآورد، شجاعت و صلابت به وجود میآورد؛ در بدنها، خونها را به حرکت و جوشش درمیآورد و تنها را از رخوت و سستی خارج میکند و چابک و چالاک مینماید.
چه بسیار خونها در محیطهایی ریخته میشود که چون فقط جنبه خونریزی دارد، اثرش مرعوبیت مردم است، اثرش این است که از نیروی مردم و ملت میکاهد و نفسها بیشتر در سینه ها حبس میشود.
اما شهادتهایی در دنیا هست که به دنبال خودش روشنایی و صفا برای اجتماع میآورد. شما در حالت فرد امتحان کرده و دیده اید که بعضی از اعمال است که قلب انسان را مکدّر میکند ولی بعضی دیگر از اعمال است که قلب انسان را روشن میکند، صفا و جلا میدهد. این حالت عیناً در اجتماع هم هست.
بعضی از پدیدههای اجتماعی، روح اجتماع را تاریک و کدر میکند، ترس و رعب در اجتماع به وجود میآورد، به اجتماع حالت بردگی و اسارت میدهد، ولی یک سلسله پدیدههای اجتماعی است که به اجتماع صفا و نورانیت میدهد، ترس اجتماع را میریزد، احساس بردگی و اسارت را از او میگیرد، جرأت و شهامت به او میدهد.
بعد از شهادت امام حسین یک چنین حالتی به وجود آمد، یک رونقی در اسلام پیدا شد. این اثر در اجتماع از آن جهت بود که امام حسین علیه السلام با حرکات قهرمانانه خود روح مردم مسلمان را زنده کرد، احساسات بردگی و اسارتی را که از اواخر زمان عثمان و تمام دوره معاویه بر روح جامعه اسلامی حکمفرما بود، تضعیف کرد و ترس را ریخت، احساس عبودیت را زایل کرد و به عبارت دیگر به اجتماع اسلامی شخصیت داد. او بر روی نقطهای در اجتماع انگشت گذاشت که بعداً اجتماع در خودش احساس شخصیت کرد. [2]
[1] . مفاتیح الجنان، زیارت امام حسین علیه السلام در عید فطر و قربان.
[2] . مجموعهآثاراستادشهیدمطهری، ج17، ص: 51 تا ص: 53
سه شنبه 95/07/20
~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~
~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~
علت و انگیزه اصلی قیام امام حسین یک چیز بوده است و بقیه چیزهایی که گفته می شود به منزله شاخه ها و زیر مجموعه آن علت اصلی می باشند و آن عبارتست از پاسداری از آئین اسلام و ترویج و گسترش آن در جامعه و تبیین و توضیح معارف آن برای مردم، و چون دین در واقع باز نمود فطرت و سرشت انسان است پس می توان از این هدف تعبیر به «بیداری و آگاهاندن مردم» نمود.
چنانکه در زیارت اربعین امام حسین (ع) می خوانیم: خدایا من شهادت می دهم که امام حسین) خون پاکش را در راه تو به خاک ریخت تا بندگانت را از جهالت و گمراهی نجات دهد [1] .
و از اینجا می توانیم رابطه تنگاتنگ قیام امام حسین (ع) و قیام حضرت مهدی (عج) را درک کنیم. که در واقع ظهور امام زمان (عج) و حکومت آن حضرت مکمل قیام امام حسین است.
برای روشن شدن این مطلب چند نکته را تذکر می دهیم:
همه ائمه (ع) نور واحد هستند یک هدف دارند و هیچ تفاوتی با هم ندارند. و بر اساس شرایط زمانی، نحوه عملکرد آنها فرق دارد، یعنی اگر امام صادق علیه السلام یا هر امام دیگر در زمان امام حسین (ع) بود، همان گونه تصمیم می گرفت و عمل می کرد که امام حسین(ع) انجام داد.
در خصوص ارتباط تنگاتنگ امام زمان عج با امام حسین (ع) نکاتی وجود دارد که باید توجه نمود:
الف- از منظر قرآن:
آیات زیادی از قرآن کریم با توجه به تفاسیر ائمه علیهم السلام این ارتباط مستحکم را بیان می کند. چنانکه در تفسیر آیه شریفه: «و آن که مظلوم کشته شده به سرپرستش قدرتی داده ایم، (اما در قتل اسراف نکند) چرا که او یاری می شود.» [2]
امام رضا(ع) می فرماید: این آیه در مورد امام حسین(ع) و امام مهدی(ع) نازل شده است [3] .
و امام باقر(ع) می فرماید: مراد آیه حسین بن علی علیه السلام است که مظلوم کشته شد و ما اولیای دم اوییم؛ و چون قائم ما قیام کند به خون خواهی حسین بر می آید [4] .
ب- از منظر روایات:
در روایات متعددی آمده که امام زمان علیه السلام انتقام گیرنده خون امام حسین علیه السلام است. چنانکه امام حسین (ع) به فرزندش امام سجاد (ع) می فرماید: «سوگند به خدا که خون من از جوشش باز نمی ایستد تا سرانجام خداوند مهدی(ع) را برانگیزد» [5]
و چنانکه در دعای ندبه آمده است: «کجاست آن که کشته کربلا را خون خواهی می کند»
و نیز در زیارت عاشورا می خوانیم: «از خداوند می خواهم روزی ام کند که همراه آن یاری شده –از اهل بیت محمد صلی الله علیه و آله- به خون خواهی ات برخیزم.» [6]
و همچنین شعار امام زمان (عج) و یاورانش در هنگام قیام و ظهور «یا لثارات الحسین(ع) » [7] یعنی «ای خون خواهان حسین(ع) » می باشد.
و خود حضرت در ابتدای ظهور همین ندا را می دهد: «ای اهل عالم منم شمشیر انتقام گیرنده و ای جهانیان جد من حسین(ع) را تشنه کام کشتند …» [8]
نتیجه اینکه قیام امام مهدی مکمل قیام امام حسین است و باید منتظر ظهور آن حضرت بود تا آثار درخشان این انقلاب ظاهر گردد.
[1] مفاتیح، زیارت اربعین.
[2] سوره اسراء، آیه 33.
[3] کافی، ج 8، ص 255.
[4] تفسیر عیاشی، ج 2، ص 290.
[5] مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 85.
[6] مفاتیح الجنان، زیارت عاشورا.
[7] النجم الثاقب، ص 469، بحار ج 99، ص 194.
[8] الزام الناصب، ج 2، ص 282.
~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~
~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~۰~
سه شنبه 95/07/20
چرایی سفارش به اشک ریختن در عزاداری
اين كه سفارش فراوان به اشك ريختن و عزاداري كردن نمودهاند براي آن است كه اشك بر شهيد اشتياق به شهادت را به همراه دارد، خوي حماسه را در انسان زنده و طعم شهادت را در جان او گوارا ميگرداند.
چون اشكْ رنگ كسي را ميگيرد كه براي او ريخته ميشود و همين رنگ را به صاحب اشك نيز ميدهد. از اينرو انسان حسينيمنش، نه ستم ميكند و نه ستم ميپذيرد.
حماسه و عرفان، ص۳۱
سه شنبه 95/07/20
سوال
چرا ما برای زنده نگه داشتن واقعه ی عاشورا باید گریه کنیم؟
مگر برای زنده نگه داشتن حماسه های دیگر مثلا حماسه های ایران زمین گریه می کنیم؟
پاسخ
این بایدی که در سوال شما مطرح شده اگر به معنای واجبی است که ترکش موجب حرمت باشد که این گونه نیست. و هر کسی به هر شیوه ای می تواند برای امام عزاداری نماید. یکی با گریه، یکی با سینه زدن، یکی با لباس عزا پوشیدن و …
اما اگر منظورتان از باید، این است که چرا ما مقید به برپائی عزا برای امام حسین علیه السلام هستیم در حالی که برای مصیبت های دیگر اینگونه نیستیم؛ لازم می دانیم به چند نکته اشاره نمائیم:
الف. انسان سازی:
از آنجا که در فرهنگ شیعی، عزاداری باید از سر معرفت و شناخت باشد؛ هم دردی با آن عزیزان، در واقع یادآوری فضایل، مناقب و آرمان های آنان بوده و بدین شکل، آدمی را به سمت الگوگیری و الگوپذیری از آنان سوق می دهد.
فردی که با معرفت در مجالس عزاداری، شرکت می کند؛ شعور و شور، شناخت و عاطفه را درهم می آمیزد و در پرتو آن، انگیزه ای قوی در او پدیدار گشته و هنگام خروج از مراسم عزاداری، مانند محبی می شود که فعّال و شتابان، به دنبال پیاده کردن اوصاف محبوب در وجود خویشتن است.
ب. جامعه سازی:
هنگامی که مجلس عزاداری، موجب انسان سازی گشت؛ تغییر درونی انسان به عرصه جامعه نیز کشیده می شود و آدمی می کوشد تا آرمان های اهل بیت(ع) را در جامعه حکم فرما کند.
به بیان دیگر، عزاداری بر اهل بیت(ع)؛ در واقع با یک واسطه زمینه را برای حفظ آرمان های آنان و پیاده کردن آنها فراهم می سازد. به همین دلیل می توان گفت: یکی از حکمت های عزاداری، ساختن جامعه براساس الگوی ارائه شده از سوی اسلام است.
ج. محبت و دوستی:
قرآن و روایات، دوستی خاندان رسول اکرم(ص) و اهل بیت(ع) را بر مسلمانان واجب کرده است.[i] روشن است که دوستی لوازمی دارد و محبّ صادق، کسی است که شرط دوستی را - چنان که باید و شاید - به جا آورد.
یکی از مهم ترین لوازم دوستی، هم دردی و هم دلی با دوستان در مواقع سوگ یا شادی آنان است؛[ii] از این رو در احادیث، بر برپایی جشن و سرور در ایام شادی اهل بیت(ع) و ابراز حزن و اندوه در مواقع سوگ آنان، تأکید فراوان شده است.
حضرت علی(ع) در روایتی می فرماید: «شیعه و پیروان ما در شادی و حزن ما شریکند».[iii]
امام صادق(ع) نیز فرمودند: «شیعیان ما پاره ای از خود ما بوده و از زیادی گل ما خلق شده اند؛ آنچه که ما را بدحال یا خوشحال می سازد، آنان را بدحال و خوشحال می گرداند».[iv]
این وظیفه ی عقلانی و شرعی، ایجاب می کند که در ایام عزاداری اهل بیت(ع)، حزن و اندوه خود را به «زبان حال»؛ یعنی، با اشک، آه و ناله و زاری، از نظر خوراک، با کم خوردن و کم آشامیدن مانند افراد غم زده[v] و از نظر پوشاک، با پوشیدن لباسی که از حیث جنس و رنگ و نحوه ی پوشش در عرف، حکایت گر اندوه و ناراحتی است، آشکار سازیم.
و این را بدانیم که گریه برای امام حسین علیه السلام فرق دارد با گریه برای دیگران، زیرا استحقاق و قابلیت استمرار را دارد چرا که با این جریانات، مسائل دین برای مردم بیان و توضیح داده می شود و مردم بیش از پیش با مسائل و احکام دین آشنا می گردند.
عزاداری مذکور، ابعادی دارد که از هر بعد انسان می تواند آن را مورد برسی قرار دهد.
مثلا افراد عزادار قلوبشان نسبت به دیگران نرم تر شده و بخاطر احترامی که برای عزاداران امام حسین قائل می شود با محبت با یکدیگر برخورد کرده بذل و بخشش و یاری رسانی به همنوع شدت می یابد. عزادار چون به این باور رسیده است که فعالیت در این جریان موجب خشنودی خداوند می گردد و پاداش اخروی بر آن مترتب است لذا از نظر روحی و روانی، آرامش خاصی پیدا می نماید. حرف های زیادی در این زمینه است که اگر بخواهیم به آن بپردازیم کلام طولانی می شود.
و مطلب دیگر اینکه این ما هستیم که محتاج عزاداری برای ایشان هستیم و این مائیم که نیاز مندیم در حالی که امام به عزاداری ما هیچ نیازی ندارد بلکه ما با تقرب جستن به ایشان از طریق اظهار همدردی در مصائبشان، موجبات آمرزش گناهان و راحت تر شدن مسیر زندگیمان در دنیا و خصوصا در آخرت را فراهم می نمائیم.
د. انتقال دهنده فرهنگ شیعی به نسل بعد
کسی نمی تواند منکر این حقیقت شود که نسل جدید در سنین کودکی، در مجالس عزاداری با فرهنگ اهل بیت(ع) آشنا می شوند. به راستی عزاداری و مجالس تعزیه، یکی از عناصر و عوامل برجسته ای است تا آموزه های نظری و عملی امامان راستین، به نسل های آینده منتقل شود. مراسم عزاداری، به دلیل قالب و محتوا، بهترین راه برای تعلیم و تربیت نسل جدید و آشنایی آنان با گفتار و کردار اهل بیت(ع) است.
و از آنجائی که ما با دلائل عقلی و نقلی که در دست داریم چه از کتب معتبر خود و چه از کتب معتبر مخالفین، معتقدیم که خداوند، پیامبر و امامان را مبلغ و نگهبان دین اسلام قرار داده است و با توجه به اینکه روایات فراوانی در دست داریم که زنده نگه داشتن عاشورا یعنی زنده نگه داشتن اسلام، به همین دلیل بر خود واجب می دانیم که به سفارش اهلبیت، عاشورا را زنده نگه داریم که البته با سیر و مطالعه در زندگی اهلبیت و شناخت شخصیتشان، مقامشان در پیشگاه الهی و هدفشان، به وضوح خواهیم فهمید که چرا برای اهلبیت و خصوصا امام حسین علیهم السلام اینگونه مقید به برپائی مجالس عزاداری هستیم در حالی که اگر عزیزترین کسانمان از اعضای خانواده یا دیگران، خدائی ناکرده؛ از دست بدهیم اینگونه مقید به برپائی عزا نیستیم.
پس امام حسین علیه السلام از سوی خداوند حامل پیامی برای بشر تا زمانی که این دنیا باقیست بوده اند و مصلحت خداوند در این امر بوده که با ریخته شدن خون امام حسین و زنده نگه داشتن عاشورا این پیام الهی تا پایان این دنیا، نسل به نسل به همه ی انسان ها برسد تا با این امر، دین خدا پایدار بماند و به گوش همگان برسد و این حسین است که واسطه ی این پایداری از سوی خداوند می باشد.
[i] . نگا: شوری (42)، آیه 23؛ هود (11)، آیه 29؛ میزان الحکمه، ج 2، ص 236.
[ii] . نگا: المحبة فی الکتاب والسنة، صص 169 - 170 و 181 - 182.
[iii] . بحارالانوار، ج 44، ص 287
[iv] . امالی، ص 305.
[v] . طبق فرموده امام صادق(ع) به معاویة بن وهب، «عزاداران سیدالشهدا در روز عاشورا از آب و غذا دوری جویند تا آن که یک ساعت از وقت فضیلت نماز عصر بگذرد، و در حد لزوم به غذای معمول صاحبان مصیبت، سدّ جوع و عطش کنند». [نگا: تاریخ النیاحة الامام الشهید الحسین بن علی، ج 1، صص 157-159].
شنبه 95/07/17
از دیدگاه علمی، سوگواری برای سیدالشهدا علیه السلام، کاملاً از شرایط یک عزاداری و غمگینی طبیعی، برخوردار است و با رفتارهای اجتماعی مبتنی بر شناخت، انجام می شود.
از این رو، بدون تکیه و اصرار بر قالب رفتاری خاص و بر اساس فرهنگ دینی و اجتماعی مردم، برگزار می شود و بر شناخت و آگاهی، استوار است و تنها یک رفتار نمادین و عزاداری بی روح و خشک نمی باشد.
عزاداری مسلمانان بر اساس شناختی که عزاداران از حسین بن علی علیهما السلام و اهداف عالی آن حضرت و حرکت منتهی به شهادت او دارند، انجام می پذیرد.
به همین دلیل در حین مرثیه سرایی، سوگواری روشن گرانه دارند؛ نه شیون بی هدف. بلکه آنان با عزاداری، به تمام زندگی خود، هدف می بخشند و حیات خود را حسینی می سازند و کسب نشاط می کنند و از مرگ ذلّت آفرین، فرار می کنند و به سوی زندگی با عزت و شرافت، گام برمی دارند.
بنابراین، اشک ریختن و عزاداری برای امام حسین علیه السلام، غمگینی و ماتم نابهنجار و بیمارگونه نیست؛ بلکه عین هنجارهای دینی و اجتماعی و مساوی با سلامت روح و روان است.
اگر اشکی که ما برای امام حسین علیه السلام می ریزیم، در مسیر هماهنگی روح ما باشد، پرواز کوچکی است که روح ما با روح حسینی، همراه می کند.
از دیدگاه علمی و روان شناسی، شاید بتوان گفت که اگر این نوع واکنش های عاطفی از یک مسلمان بروز نکند، نشان بیماری و مرض باشد؛ همان گونه که فقدان علائم غمگینی وعدم ظهور رفتارهای عزاداری و ماتم سرایی، نشان بیماری تلقی شده است.
شاید تصور شود که برخورداری از این روحیه، قابل ستایش است که افرادی – با وجود داغ دیدگی و رابطة نزدیک با چیزی یا فردی از دست رفته - هیچ یک از علائم ماتم و غمگینی را نشان نمی دهند و در یک نگاه سطحی، ممکن است روحیه این افراد، قابل تحسین به نظر آید؛ اما در حقیقت و در ژرفای این برخورد سطحی، آنان دچار استفاده بیش از حد از مکانیزم های دفاعی و انکار غم شده اند.
پایگاه حوزه نت
جمعه 95/07/16
ریشه «عاشورا» کلمه عشر بمعنی «ده» است، عاشورا دهم محرم و روز شهادت حضرت ابی عبداللّه الحسین (ع) میباشد.
عبداللّه بن فضیل هاشمی گوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: به چه جهت روز عاشوراء روز مصیبت و غم و اندوه و گریه شد در صورتی که روز وفات پیغمبر (ص) و فاطمه (ع) و شهادت امیر المؤمنین (ع) و شهادت امام حسن (ع) این چنین نیست؟
فرمود: به جهت اینکه روز حسین (ع) مصیبتش از هر روزی سنگین تر است، زیرا اصحاب کساء که نزد خداوند از همه آفریدگانش عزیزتر بودند پنج تن بودند و حسین (ع) آخرین آنها بود و چون آن حضرت به شهادت رسید دیگر کسی که مایه عزت مسلمانان و تسلی خاطر آنها باشد نماند و به رفتن او گوئی همه آنها رفتند چنانکه تا او در حیات بود گوئی همه آنها زنده بودند.
حضرت رضا (ع) فرمود: بر مثل حسین باید گریه کنندگان به گریند که گریه بر آن حضرت گناهان بزرگ را محو سازد.
سپس فرمود: پدرم (امام کاظم) چون ماه محرم میرسید کسی او را خندان نمیدید و غم و اندوه بر چهره آن حضرت نمایان بود تا ده روز ، و چون روز دهم میشد آن روز روز غم و اندوه و مصیبت و گریه او بود و می گفت امروز روزی است که حسین (ع) در آن کشته شده.
علقمه از امام باقر (ع) روایت کرده که فرمود: در روز عاشوراء بر حسین نوحه سرائی و گریه کنید و به هر کس که در خانه است و از او نمیترسید دستور دهید بگریند و به عزاداری و افغان بپردازند و یکدیگر را تعزیت گویند که اگر چنین کنند من پاداش آنها را ضامن خواهم بود که آن دو هزار حج و دو هزار عمره و دو هزار غزوه باشد.
علقمه گوید: عرض کردم: شما چنین پاداشی را ضمانت میکنید؟
فرمود: آری من ضامنم و تعهد میکنم.
گفتم: چگونه یکدیگر را تعزیت گوئیم؟
فرمود: بگو « عظّم اللّه اجورنا بمصابنا الحسین (ع) وجعلنا وایاکم من الطالبین بثاره مع ولیه والامام المهدی من آل محمد ».
شیخ طوسی در کتاب مصباح از عبدالله بن سنان روایت کرده که گفت : در روز عاشورا بر امام صادق (ع) وارد شدم ، آن حضرت را دیدم که رنگ از چهرهاش پریده و اثر اندوه در او آشکار و هویدا است ، و پیوسته اشک از دیدگانش مانند دانههای مروارید میچکید ،
عرض کردم : ای پسر پیغمبر ! از چه میگریی که دیدهات گریان مباد ؟
فرمود : مگر غافلی که در این روز چه حادثهای روی داده ، مگر نمیدانی که حسین بن علی (ع) در مثل چنین روزی به شهادت رسیده است ؟!
عرض کردم درباره روزه امروز چه میفرمائید ؟
فرمود : روزه بدار اما نه آن که از شب نیت آن را به دل گذرانیده باشی ، و آن را به پایان مرسان ، بلکه ساعتی پس از نماز عصر آن را به نوشیدن آبی افطار کن … [1]
از حضرت رضا (ع) روایت شده که هر که در روز عاشورا کارهایش را تعطیل کند خداوند حوائج دنیا و آخرت او را برآورد و هر که روز عاشورا روز مصیبت و غم و اندوه و گریه او باشد خداوند روز قیامت را روز شادی و فرح او قرار دهد. چشمش به دیدار ما در آن روز روشن گردد، و هر که روز عاشورا روز سود دنیوی خود گیرد و چیزی را در آن روز بیندوزد خداوند به اندوختهاش برکت ندهد و روز قیامت او را با یزید و ابن زیاد و عمر سعد محشور سازد.
از امام صادق (ع) رسیده که هر که روز عاشورا امام حسین (ع) را زیارت کند بهشت او را واجب شود.
صاحب کامل الزیاره مرحوم ابن قولویه سند زیارت عاشورا را چنین آورده: حکیم بن داوود و غیر او از محمد بن موسی همدانی از محمد بن خالد طیالسی از سیف بن عمیره وصالح بن عقبه که هر دو از علقمة بن محمد حضرمی از امام باقر (ع) و محمد بن اسماعیل از صالح بن عقبه از مالک جهنی از امام باقر (ع).
ابو غندر گوید از امام صادق (ع) راجع به روزه روز عاشورا سؤال کردم
فرمود: اگر بخواهی (مانند بنی امیه) امام حسین (ع) را شماتت کنی روزه بگیر. [2]
تاسوعا:
تاسوعا در تاریخ شیعه، نهم محرم است و ریشه آن کلمه «تسع » به معنی 9 میباشد.
از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود: تاسوعا روزی است که حسین (ع) و یارانش در آن روز در کربلا محاصره شدند و سپاه شام پیرامونش حلقه وار گرد آمده او را از حرکت بازداشتند و پسر مرجانه و عمر بن سعد در آن روز شادمان که لشکری انبوه، به اختیار دارند و حسین (ع) و یارانش را ضعیف شمردند و یقین کردند که دیگر حسین ، یار و یاوری ندارد و مردم عراق به مدد او نخواهند آمد.
سپس فرمود: پدرم به فدای آن مستضعف غریب! [3] مقام شامخ و با عظمت حضرت ابوالفضل العباس (ع) فرزند رشید امیرالمؤمنین (ع) و موقعیت خاص ایشان باعث شده است تا یک روز (تاسوعا) به عنوان یادبود ایشان قرار گیرد. [4]
[1] - بحار:45 ص63.
[2] - وسائل ج10 و بحار: ص 44 ص96 و 101 به نقل از کتاب معارف و معاریف، ج 3 ص 453 ، با اندکی تصرف.
[3] - بحار ج 45 ص 95.
[4] - منبع کتاب معارف و معاریف، ج 7 ، ص 173 ، با اندکی تصرف
دوشنبه 95/07/12
—————————————————————–
صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام
—————————————————————–
خیمه ماه محرم زده شد بر دل ما
باز نام تو شده زینت هر محفل ما
جز غم عشق تو ما را نبود سودایی
عشق سوزان تو آغشته به آب و گل ما
امام رضا(ع) و ماه محرم
ثقه جليل القدر، ريّان بن شبيب(رحمه الله علیه)نقل میکند:
⚫️داخل شدم بر ابى الحسن الرضا عليه السّلام در روز اول محرم پس به من فرمود:
⚫️اى پسر شبيب! محرم آن ماه است كه مردم جاهليت در گذشته حرمت آن ماه را نگاه میداشتند اما اين امّت نه حرمت ماه را شناختند و نه حرمت پيغمبر خود را، و در اين ماه ذريه او را كشتند و زنان او را اسير كردند و اثاث او را به تاراج بردند،
خداوند هرگز آنان را نيامرزد؛
⚫️اى پسر شبيب اگر براى چيزى گريه خواهى كرد براى حسين بن على بن أبي طالب عليهما السّلام گريه كن براى آنكه او را مانند گوسفند ذبح كردند و هيجده مرد از خاندان او با او كشته شدند كه روى زمين مانند آنها نبود
⚫️و هفت آسمان و زمينها براى كشته شدن او گريستند
⚫️و چهار هزار فرشته براى يارى او فرود آمدند او را يافتند كشته شده و نزد قبر او آشفته موى و گردآلودند تا وقتى كه قائم(امام زمان عليه السّلام)برخيزد و از ياران او باشند و شعار آنان يا لثارات الحسين(ای طالبین خون حسین) عليه السّلام است.
⚫️اى پسر شبيب پدرم حديث كرد از پدرش از جدّش كه چون جدّ من حسين عليه السّلام كشته شد آسمان خون باريد با غبارى سرخ رنگ.
⚫️اى پسر شبيب اگر بر حسين عليه السّلام بگريى چندانكه اشك تو بر دو گونه ات روان گردد خداى تعالى هر گناهى كه كرده باشى بيامرزد خرد يا بزرگ،(صغیرا او کبیرا) اندك يا بسيار.
⚫️اى پسر شبيب اگر خشنود میكند تو را كه خداى تعالى را ملاقات كنى در حالى كه گناهى بر تو نباشد حسين عليه السّلام را زيارت كن.
⚫️اى پسر شبيب اگر خوشحال میكند تو را كه در غرفه هاى ساخته در بهشت همنشين پيغمبر خدا و خاندان او باشى كشندگان حسين عليه السّلام را زيارت كن.
⚫️اى پسر شبيب اگر خوشحال میكند تو را كه در غرفه هاى ساخته در بهشت همنشين پيغمبر خدا و خاندان او باشى كشندگان حسين عليه السّلام را لعنت کن.
⚫️اى پسر شبيب اگر تو را مسرور میكند كه ثواب تو مانند ثواب آن كسانى باشد كه با حسين عليه السّلام شهيد شدند هرگاه ياد او كنى بگو: يا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً(ای کاش با آنها بودم و به رستگاری عظیم میرسیدم)
اى پسر شبيب اگر خوشحال میكند تو را كه در درجات بلند بهشت با ما اهلبیت باشى، براى اندوه ما اندوهناك باش و از فرح ما شادمان و بر تو باد دوستى ما كه اگر مردى سنگى را دوست بدارد خدا او را روز قيامت با آن سنگ محشور گرداند.
مقتل نفس المهوم،شیخ عباس قمی