موضوع: "امام زمان عج الله تعالی"

شرمنده ام

حواست هست به امام زمان"عج” تصوّرش سخت نیست ابليس باز هم از مأموريتی برمیگشت، خوشحال بود…

پرسيد:  فرمانده!

گمراه كردن آدما چه فايده اى داره؟

 ابليس جواب داد:

امامشون كه بياد، عمر ما تموم میشه!

اینها رو كه غافل كنيم مهدی ديرتر میاد

 پرسيدند: 

از پرونده های این هفته چه خبر؟

و او پیروزمنــدانه گفت: 

 مگر صداى گريه ى مهدی فاطمه رو نمیشنويد

 

اللهم_عجل_لولیک_الفرج

 ماه رمضان متفاوت

 


رمضان_ماه_امید_برای_ظهور (شرحی بر دعای افتتاح)_ ج۲

🔻اگر می‌خواهی ماه رمضان متفاوتی داشته باشی در این ماه، توجهت را به امام‌زمان(ع) و تمنّایت را برای ظهور، بیشتر کن.

🔹شب‌های این ماه رمضان را با دعای افتتاح-که سرشار از تمنای ظهور است- سر کنید، آن‌وقت ببینید آیا ماه رمضانتان متفاوت با سال‌های قبل می‌شود یا نه؟ تا نیمۀ ماه، حتماً تفاوتش را حس خواهید کرد.

🔻 اینکه انسان در دعاهایش، مسائل اجتماعی و جهانی-مثل ظهور- را ذکر کند، علامت بزرگی اوست؛ بزرگی انسان به داشتن دغدغه‌های بزرگ است. 

🔹در این ماه رمضان به خدا نشان بدهیم که دغدغۀ باعظمت ظهور را داریم و سعۀ وجودیِ «تمنا برای دولت کریمۀ امام‌زمان‌(ع)» را به‌دست آورده‌است.

دریافت از سایت:

bayanmanavi.ir/post/4710

یاد خدا

 

وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى(طه/124) 

و هر كس از “ياد من” اعراض کند و روى بگرداند، بى‏ترديد زندگى سختى خواهد داشت و روز قیامت هم نابينا محشورش مى‏كنيم.

ذكر“، يادآورى چيزى است كه انسان آن را فراموش كرده است. در مفردات آمده: «ذکر یعنی یاد کردن، خواه با زبان باشد یا با قلب یا هر دو».

به فرمایشات حضرات معصومین علیهم‌السلام که نگاه می‌کنیم، درمی­ یابیم که هیچ چیزی به اندازه “ذکر خدا” ارزش ندارد، چون ذکر یا"یاد خدا” منشأ همه کمالات و خوبی­هاست. امیرالمؤمنین علیه‌السلام می­فرمایند:«الذِّكرُ يونِسُ اللُّبَّ وَ يُنيرُ القَلبَ وَ يَستَنزِلُ الرَّحمَةَ؛ “ياد خدا” همنشین عقل است، دل را روشن و رحمت او را نازل می­کند.» (غررالحكم، ج2، ص66، ح1858)

رفع همه گرفتاری‌ها و مشکلات بشر، در “یاد خدا” نهفته است و روی­گردانی از این مسأله مهم، آدمی را در عسرت و تنگنا قرار می­دهد آنهم در حدی که زندگی بر او حقیقتاً سخت شده و علاوه بر این که از رسیدن به هدفش باز می­ماند، باید بقیه عمر خودش را هم با مشقت و بدبختی سپری کند.

مراد از سختى و تنگى زندگى، فقط فقر و نداری مالی نيست. ای بسا مرفهان و توانگرانی که دلهره و اضطراب و افسردگی، زندگی آن‌ها را دچار چنان فشار و مضیقه­ای کرده که هیچ بینوایی دچارش نشده است. دورى از ياد خدا، آرامش را از دل می­برد و باعث حيرت و حسرت او می­شود و کاری هم به ثروت و تمكّن مالى او ندارد.

خیلی چیزهاست که می­تواند مصداق “ذکر خدا“باشد و آدم را به یاد خدا بیاندازند: قرآن، نماز و عبادات، اسماءپروردگار…،اما آن چیزی یا کسی که بیشترین نشانه را از خدا دارد و به معنای واقعی آیةالله العظمی هست، بیشتر از هر چیزی انسان را متوجه خدا می­کند و دل را با یاد خدا زنده و احیاء می­سازد.

آن شخص و آن مذکِّر اعظم فقط وجود مقدس امام معصوم علیه­السلام است که امام باقر علیه‌السلام می‌فرماید: «نَحنُ ذِکرُاللهِ» (بحارالانوار/ ج7/ ص321/ روایت 16/ باب 16) . در زمان ما “امام عصرارواحنا له الفداء"مصداق کامل این ذکر اعظم خداست. روایات متعددی هم در این باب هست و مؤید این معناست.

با این توضیح، معنای آیه شریفه را مجدداً ذکر می‌کنیم:

« و هر كس از ياد من [امام زمان علیه‌السلام] اعراض کند و روى بگرداند، بى‏ ترديد زندگى سختى خواهد داشت و روز قیامت هم نابينا محشورش مى‏كنيم.»

بنابراین طبق این آیه شریفه می­شود گفت؛ ریشه همه سختی­ها و فشارهای روحی، بدنی، شخصی و اجتماعی ما، اعراض ما از امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است چون او بزرگ­ترین نعمتی است که خدا در اختیار خلقش قرار داده و روی­گردانی از او یعنی بزرگ­ترین کفران نعمت!

علل و اسباب این اعراض هم زیادند. اصولاً همه چیزهایی که دور و بر ماست خواب ­آور و غفلت‌آورند و ما را از این وجود مقدس رویگردان کرده‌اند: کار و شغل ما، خانه و خانواده ما، سیاست و اجتماع و اقتصاد و خلاصه همه چیز…حتی درس و علم ما!!

عاقبت این کفران نعمت در دنیا، چیزی نیست جز سختی و فشار به واسطه حرمان از این نعمت بزرگ پروردگار! و طبعاً كسى كه در دنيا چشم جانش را بر روى این بزرگ­ترین حقیقت عالم خلقت بست، در قيامت هم : وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى.

بد نیست در ارتباط با همین مسئله، قضیه­ای را از قول استاد بزرگوارم نقل کنم که می­فرمودند: «چند سال پیش دانشمندی غربی و مسیحی که درباره اسلام تحقیق کرده و مستبصر شده بود، پیش من آمد تا به مذهب حقه اهل بیت علیهم‌السلام مشرف شود. همراه هم رفتیم خارج از شهر، آنجا باغی بود و شب را آنجا بودیم.

اجمالاً خلاصه­ای از عقاید شیعه را برایش گفتم خصوصاً این که اساس اسلام بر ولایت 12 امام معصوم هست و خیلی فشرده و مختصر سرگذشتی از هر یک از ائمه معصومین علیهم‌السلام برای او می­گفتم و نیز این که هر یک از ائمه علیهم‌السلام چه طور و بعد از کدام امام ­آمدند و نهایت هم به چه شکلی به شهادت ­رسیدند تا این که رسیدم به امام عصر ارواحنافداه و مطالبی در مورد این بزرگوار گفتم. بعد پرسید: خب ایشان کی و به چه نحوی به شهادت رسیدند؟

گفتم: ایشان زنده است و به شهادت نرسیده و خدا نکند ما زنده باشیم و شهادتش را ببینیم.

گفت: پس این آقا الآن کجاست؟

گفتم: حضرت بین خود ماست منتهی ما آقا را نمی­شناسیم و خلاصه قدری در مورد معنای غیبت برایش توضیح دادم.

یک دفعه زد زیر گریه و با حیرت و تعجب گفت: این آقای با این عظمت زنده است و بین ما زندگی می­کند و شما بیکار نشسته‌اید!!؟ پس چرا کاری نمی­کنید!؟ چرا از او غافل و بی­خبرید!؟ چرا تا به حال او را به دنیا معرفی نکرده‌اید!؟

و او تا صبح توی این باغ راه می­رفت و گریه می­کرد که؛ امام ما زنده است ولی ما او رو نمی­ بینیم و از او بی­اطلاعیم!!…»

صاحب پرچم محمدی صلی الله علیه وآله وسلم

 امير المومنين علی (ع) يظهر صاحب الراية المحمدية و الدولة الأحمدية، القائم بالسيف و الحال الصادق في المقال، يمهد الأرض و يحيي السنة و الفرض.

صاحب پرچم محمّدي و دولت احمدي صلي الله عليه و آله و سلم ظاهر مي شود در حاليکه قيام به شمشير فرموده و با راستگويي و استواري در گفتار پيش مي تازد و آرامش را به زمين باز مي گرداند (و يا: زمين را براي پياده کردن عدالت اجتماعي آماده مي سازد) احکام الهي و سنن نبوي (و يا: واجبات و مستحبات) را زنده مي کند.

ينابيع المودة/ ص406

یا مهدی

به طاها/ به یاسین/به معراج احمد/به قدر و/ به کوثر/

به رضوان و طوبی/به وحی الهی/به قرآن جاری به تورات موسی وانجیل عیسی

بسی پادشاهی کنم در گدایی چو باشم گدای گدایان زهرا

چه شبها که زهرا دعا کرده تا ما همه شیعه گردیم و بی تاب مولا

غلامی این خانواده دلیل و مراد خدا بوده از خلقت ما

مسیرت مشخص امیرت مشخص  مکن دل دل

ای دل بزن دل به دریا که دنیا که دنیا

که دنیا به خسران عقبی نیارزد به دوری ز اولاد زهرا نیارزد

واین زندگانی فانی جوانی  خوشیهای امروز و اینجا به افسوس بسیار فردا نیارزد…

اگر عاشقانه هوادار یاری اگر مخلصانه گرفتار یاری

اگر آبرو میگذاری به پایش یقیناً یقیناً خریدار یاری

بگو چند جمعه گذشتی ز خوابت؟ چه اندازه در ندبه ها زاری آری؟

به شانه کشیدی غم سینه اش را؟ و یا چون بقیه تو سربار یاری

اگر یک نفر را به او وصل کردی برای سپاهش تو سردار یاری

به گریه شبی را سحر کردی یا نه؟ چه مقدار بی تاب و بیمار یاری؟

دل آشفته بودن دلیل کمی نیست اگر بی قراری بدان یار یاری

و پایان این بی قراری  بهشت است

بهشتی که سرخوش زدیدار یاری

نسیم کرامت وزیدن گرفته و باران رحمت چکیدن گرفته

مبادا بدوزی نگاه دلت را به مردم که بازار یوسف فروشی

در این دوره ی بدشدیدا گرفته

خدایا به روی درخشان مهدی به زلف سیاه و پریشان مهدی

به قلب رئوفش که دریای داغ است

به چشمان از غصه گریان مهدی

به لبهای گرم علی یا علی اش به ذکر حسین و حسن جان مهدی

به دست کریم و نگاه رحیمش به چشم امید فقیران مهدی

به حال نیاز و قنوت نمازش به سبحان /سبحان/ سبحان مهدی

به برق نگاه و به خال سیاهش به عطر ملیح گریبان مهدی

به حج جمیلش به جاه جلیلش به صوت حجازی قرآن مهدی

به صبح عراق و شبانگاه شامش به آهنگ سمت خراسان مهدی

به جان داده های مسیر عبورش به شهد شهود شهیدان مهدی

مرا دائم الاشتیاقش بگردان مرا سینه چاک فراقش بگردان

تفضل بفرما بر این بنده ی بی سر وپا

مرا همدم و محرم و همرکاب  سفرهای سوی  خراسان و  شام و  عراقش بگردان

یا مهــــدی

دل هوای دیدن دلدار دارد...

دل هوای روی ماه یار دارد جمعه‌ها
دل هوای دیدن دلدار دارد جمعه‌ها

اسرار انتظار


یکي از مفاهيمي که همواره به تفکر مهدويت همراه بوده، مفهوم انتظار است، به گونه اي که اين دو مفهوم چنان با هم آميخته شده اند که جدا شدني نيستند و نمي توان يکي را بدون ديگري تصور کرد و ادارک يکي، به ديگري سرايت مي کند. از اين رو، لازم است براي حفظ سلامت مجموعه تفکر مهدوي، معناي صحيح انتظار و بخشي از اسرار آن را بيان کنيم:

1- اميد و پايداري و سرزندگي که غيبت در دل مؤمنانِ مستضعف بر مي انگيزد.

2- ايجاد ترس در دل دشمنان و ربودن خواب از چشم آنان؛ از آنجا که آن حضرت از جايي که آنها فکرش را نمي کنند، به سراغشان مي آيد و خداي تعالي فرموده: (يحْسَبُونَ كُلَّ صَيحَةٍ عَلَيهِمْ؛ هر فريادي از هر جا بلند شود، بر ضدّ خود مي پندارند). (1)

3- هوشياري حدّاکثري و آمادگي کامل در توده هاي مردمي نسبت به امام و پيشواي خود، از راه آراسته شدن به اخلاق اسلامي، بر اساس راه و روش اهل بيت عليهم السلام.

4- وعده به پيروزي و تهديد به شکست، بشارت دادن و بيم دادن؛ انتظار نيز همين ترس و اميد را براي توده هاي مردم به دنبال دارد؛ زيرا فرهنگ مهدوي داراي بُعد اميد بخشي و هشدار دادن به عموم مردم است.

5- در انتظار، اشاره اي به سنّت زندگي در سايه تنازع بقا است، که خداي تعالي فرمايد: (وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ؛ و اگر خداوند بعضي از مردم را به وسيله بعضي ديگر دفع نکند، دِيرها و صومعه ها، و معابد يهود و نصارا، و مساجدي که نام خدا در آن برده مي شود، ويران مي گردد).(2) زيرا از ويژگي هاي و شؤون عالم دنيا، تزاحم و تنازع است و از همين رو، جهان مادّه را عالم تنازع ناميده اند و حرکت و سير از مبدأ تا نهايت، به وسيله آن تنظيم مي شود و جهان در حرکت خود به سوي اين هدف و غايت که به مقتضاي تفکر مهدوي، حکومت شايستگان است، حرکت مي کند و مادام که ما در اين چرخه هستيم، با پديده ي انتظار زندگي مي کنيم که آرزوي تبديل فرهنگ به فرهنگ و زندگي به زندگي و هدف به هدف است؛ حالتي که طرفِ مقابلِ آن، يأس و نااميدي است.

کسي که انتظار را از دست بدهد، با نااميدي زندگي مي کند و کسي که با انتظار زندگي کند، يأس را شکست داده است. انتظار مقوله اي دو طرفه است و بهترين کسي که مي تواند به لحاظ شخص و برنامه، طرف اين انتظار واقع شود، حضرت مهدي موعود عليه السلام است و بين مقوله انتظار مهدوي و مبناي قرآنيِ (إِنّا للهِ وَ إِنّا إِلَيهِ راجِعُونَ؛ ما از آن خداييم؛ به سوي او باز مي گرديم)۳هيچ برخوردي نيست. به عبارت ديگر: جامعه انساني ناچار از تکامل است و اوج اين تکامل در ظهور حضرت مهدي عليه السلام تجلّي پيدا مي کند؛ دوران حضرت مهدي عليه السلام دوران کمال انسانيت بشر است و امّت همواره چشم به راه اين تکامل بشري است و براي تحقق اين هدف در مسير خود به پيش مي رود. بنابراين، آن حضرت نه تنها از کار نيفتاده، که نقش آماده سازي را بر عهده دارد.

با اين بيان روشن مي شود: انديشه مهدوي با گنجينه عقيدتي، فرهنگي و انساني که براي تکامل بخشيدن به بشر و بالا بردن او به سوي سعادت و صلاح و عدالت با خود دارد، بشريت را به سوي خود جذب مي کند و زبان او، زبان عام است که همه اديان آسماني را به سوي خود مي کشد؛ پس انديشه اي انحصاري و مختص به مذهب حقه ي شيعه نيست. نتيجه مي گيريم که: انسان مؤمن و امّت مؤمن بايد به هدفي ايمان داشته باشد و براي آن فداکاري کند؛ البته به شرطي که آن هدف ممکن بوده و رسيدن به آن صحيح باشد، و اين معناي انتظار فرج است.

پي نوشت ها :

۱- سوره منافقون، آیه ی ۴

۲- سوره حج آیه ی ۴۰

۳-سوره بقره آیه ی ۱۵۶

📕 اشکوري، احمد؛ (۱۳۹۰) ، مباني اعتقاد به مهدويت، کاظم حاتمي طبري، قم: مسجد مقدس جمکران، چاپ اول

 اَللّهُـــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّـــکَ الفَـــرَج 

دوران غیبت در کلام امام حسن عسکری علیه‌السلام

عنِ الْأمامِ الْحَسَنِ الْعَسْكَرىّ عليه السلام: … أمـا إنَّ لَهُ غَيـْبَةٌ يُحارُ فيـهَا الْجاهِلُونَ، وَ يَهْلِكُ فيهَا الْمُبطِلُونَ، وَ يُكَذِّبُ فيهَا الْوَقّاتُونَ، ثُمَّ يَخْرُجُ فَكَأَنـّى أنْظُرُ اِلىَ الأَعْلامِ الْبيضِ تَخْفِقُ فَوْقَ رَأسِهِ بِنَجَفِ الْكُـوفَةِ. حديث

امام عسكرى عليه‌السلام فرمود: حضرت مهدى عليه‌السلام داراى غيبتى است (طولانى) كه نادان‌ها در آن زمان متحير می‌شوند، اهل باطل در آن غيبت به هلاكت می‌رسند و وقت تعيين كنندگان دروغ می‌گويند، سپس ظهور و خروج می‌كند، گويا می‌بينم پرچم‌هاى سفيدى را كه در نجفِ كوفه بالاى سر او به اهتزار در آمده است.

نكته : غيبت امام زمان يك «امتحان» است و عصر غيبت، تكليف شيعه را سنگين‌تر می‌كند.

 كمال الدين 409 ح 9

رجعت؛ امری قطعی یا احتمالی؟


برای من رجعتی پس از رجعت، بازگشتی پس از بازگشت است. من رجعت‌های مکرر دارم، من حمله‌ها و انتقام‌های فراوان دارم، من حکومت‌های بسیار دارم، …

روایات زیادی که از اهل بیت علیهم السلام وارد شده است، به مسئله رجعت پرداخته و قطعی بودن آن را اثبات می‌ کند. 

این روایات به چهار دسته تقسیم می‌ شوند:

1. روایتی که از زنده شدن مردگان به دست پیامبران گذشته سخن می‌ گوید.

2. روایاتی که به دعای خالصانه پیامبر و زنده شدن مردگان به دست ایشان تصریح می‌ کند. 

3. روایاتی که نشانگر آن است که بر اثر دعای برخی امامان معصوم برخی مردگان زنده شده‌ اند.

4. روایاتی که بر وقوع رجعت در آینده دلالت دارند. 

امام صادق علیه السلام می‌ فرماید: «نخستین کسی که زمین برای او شکافته می‌ شود و روی زمین باز می‌ گردد، حسین بن علی علیه السلام است و به قدری حکومت می‌ کند که از کثرت سن ابروهایش روی دیدگانش می‌ ریزد.»

روایاتی که بر رجعت پس از ظهور مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف دلالت دارند یا صراحتاً بر رجعت دلالت می‌کنند یا به وسیله دعاها و ادعیه‌ای که از سوی اهل بیت علیهم السلام رسیده است که رجعت از آن‌ ها فهمیده می‌ شود.

1. حسن بن جهم می‌گوید: روزی مأمون خلیفه عباسی از حضرت رضا علیه السلام پرسید: در مورد رجعت چه می فرمایید؟ حضرت فرمود: «اعتقاد صحیحی است و این رجعت مسأله جدیدی نیست و در میان امت‌ های پیشین نیز بوده است و قرآن از آن سخن گفته است و پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «این امت، درست همه آنچه در امت‌ های پیشین رخ داده بی کم و کاست همان گونه رخ خواهد داد.» (1)

2. امیر مؤمنان علیه السلام در ضمن حدیث مفصلی می‌ فرماید: «خداوند تبارک و تعالی از من و رسول اکرم صلی الله علیه و آله پیمان گرفته که همدیگر را یاری کنیم. من حضرت محمد صلی الله علیه و آله را یاری کردم و در برابرش شمشیر زدم و دشمنش را کشتم و پیمانی را که بر عهده‌ام بود، انجام دادم. ولی تاکنون هیچ پیامبری مرا یاری نکرده است؛ زیرا آن‌ها پیش از من دیده از جهان فرو بسته‌اند، ولی به زودی وقت آن فرا می‌ رسد که آن‌ها نیز مرا یاری می‌ کنند … همه روی زمین از مشرق تا مغرب از آن من خواهد بود. 

خداوند همه پیامبران مرسل را از آدم تا خاتم صلی الله علیه و آله را زنده می‌کند و همه آنان در برابر من شمشیر می‌زنند و از جن و انس، از زنده و مرده گردن می‌ زنند … چقدر جای شگفت است و چگونه تعجب نکنم از مردگانی که خداوند آن‌ها را بر می‌ انگیزد و همگی در حالی که صدا می‌ زنند: لبیک، لبیک، یا داعی الله! در کوچه‌ های کوفه پراکنده شده، شمشیرها را حمایل کرده، کافران، طاغیان و طاغوتیان را از اولین و آخرین گردن می‌ زنند، تا خداوند وعده‌اش را تحقق بخشد، که فرمود: “خداوند کسانی را که از شما ایمان آورده و عمل شایسته انجام دهند، در روی زمین خلیفه قرار دهد؛ چنانکه پیشینیان را خلیفه قرار داد، آنان را از دینی که برایشان پسندیده است، متمکن می‌ سازد و برای آن‌ ها خوف و وحشت را تبدیل به امنیت می‌ کند، تنها مرا بپرستید و چیزی را با من شریک قرار ندهید"».(2) 

به آن خدایی که جانم در دست اوست، شما مسلمانان با هر سنتی که در امت‌های گذشته جریان داشته رو به رو خواهید شد و آنچه در آن امت‌ها جریان یافته، مو به مو در این امت جریان خواهد یافت؛ به طوری که نه شما از آن سنت‌ ها منحرف می‌ شوید و نه آن سنت‌ ها که در بنی اسرائیل بود سما را نادیده می‌ گیرد

رجعتی پس از رجعت

در حدیث دیگری فرموده است: «برای من رجعتی پس از رجعت، بازگشتی پس از بازگشت است. من رجعت‌های مکرر دارم، من حمله‌ها و انتقام‌ های فراوان دارم، من حکومت‌ های بسیار دارم، من دژ آهنینم، من بنده خدا و برادر پیامبر خدایم …من ظاهر شونده در قرص خورشیدم، من دابة الارضم، من قسیم النارم، من خازن بهشت و صاحب اعرافم … من صاحب و عصار و میسم هستم».(3)

در برخی روایات به طور مشخص نام افرادی که رجعت می‌کنند، ذکر شده است. از پیامبران، حضرت اسماعیل بن حزقیل و دانیال و یوشع و عیسی و خضر علیهم السلام و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و نیز ائمه اطهار علیهم السلام و جمعی از اصحاب همچون: سلمان، مقداد، جابربن عبداﷲ انصاری، مالک اشتر، مفضل بن عمر و حمران بن اعین و میسر بن عبدالعزیز و نیز اصحاب کهف و … ذکر شده‌اند.(4) 

امام صادق علیه السلام می‌فرماید: «نخستین کسی که زمین برای او شکافته می‌شود و روی زمین باز می‌ گردد، حسین بن علی علیه السلام است و به قدری حکومت می‌کند که از کثرت سن ابروهایش روی دیدگانش می‌ ریزد.»(5)

رسول خدا صلی الله علیه و آله کلامی به این مضمون فرمودند: «به آن خدایی که جانم در دست اوست، شما مسلمانان با هر سنتی که در امت‌های گذشته جریان داشته رو به رو خواهید شد و آنچه در آن امت‌ها جریان یافته، مو به مو در این امت جریان خواهد یافت؛ به طوری که نه شما از آن سنت‌ ها منحرف می‌ شوید و نه آن سنت‌ ها که در بنی اسرائیل بود سما را نادیده می‌ گیرد.»(6)

پی نوشت ها:

1. بحارالانوار، ج 53، ص51 و عیون اخبار الرضا، ج 2، ص201.

2.بحار ج 53، ص49-46 و الزام الناصب، ج 2، ص361 تا ص363.

3.بحارالانوار، ج 102، ص144.

4. بحار الانوار، ج 53، ص 61-105-108.

5.البته از روایات مربوط به دابة الارض اینطور استنباط می‌شود که اولین امام رجعت کننده امیرالمؤمنین علیه السلام هستند، ولی ایشان پس از امام حسین علیه السلام حکومت می‌کنند. حتی روایات، رجعت حضرت زهرا سلام الله علیها در مکه به هنگام ظهور را مطرح کردند

موانع دیدار امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف

 

علی ابن مهزیار اهوازی یکی از کسانی بود که سال‌های زیادی برای تشرف به محضر حضرت بقیه‌الله عجل الله تعالی فرجه الشریف تلاش نمود تا جایی که بیست سال بدون وقفه خود را به مراسم حج می‌رساند به امید اینکه مولایش را زیارت کند اما موفق نمی‌شد.

سپس بعد از بیست سال تلاش و زحمت، از ملاقات حضرت ناامید شد و به دوستانش خبر داد که امسال به مکه نمی‌آیم؛ اما در خواب به او بشارت دادند که امسال توفیق زیارت حضرتش را پیدا خواهی نمود. برای همین دوباره تصمیم گرفت خود را به مراسم حج برساند و به هر حال به سرزمین وحی مشرف شد…

در طول ایام حج به‌شدت انتظار می‌کشید تا ببیند این وعده چگونه محقق خواهد شد اما سفر رو به اتمام بود و خبری از وصال نشد. تا اینکه در پایان سفر جوانی در مسجدالحرام با علی ابن مهزیار قرار گذاشت تا او را خدمت حضرت ببرد…

علی ابن مهزیار اثاثش را جمع کرد و از دوستانش خداحافظی نمود و بدون اینکه دوستانش متوجه شوند، با آن جوان به‌سوی کوه‌های طائف راه افتاد.

علی ابن مهزیار به همراه آن جوان قبل از طلوع آفتاب به خیمه حضرت رسید و بعد از کسب اجازه از محضرشان به خدمت حضرتشان نائل شد…

آن حضرت در بدو ورود فرمودند:
«علی ابن مهزیار! من شب و روز منتظرت بودم تا بیایی اما نمی‌آمدی!!»

علی ابن مهزیار از این جمله حضرت تعجب کرد؛ چرا که فکر می‌کرد اوست که بیست سال به دنبال آن حضرت بوده است.

 

اما امام در ادامه فرمودند:
«سه مانع در تو وجود داشت که نمی‌گذاشت نزد ما بیایی؛
به دنبال جمع‌آوری مال بودی،
به فقرا رسیدگی نمی‌کردی،
و صله‌رحم نیز نمی‌کردی…»

 

? کتاب رزق، ص 96، آیت‌الله مهدوی