مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
شنبه 01/04/04
السلام علیک یاصاحب الزمان
سلام بر تو
ای مولایی که حقیقت دین
از قلب نازنین تو می تراود…
سلام بر تو
و بر روزی که از جانب خدا
به سوی اسرار زمین هدایت می شوی!
می دانید
دنیای ما دیگر چیز با ارزشی ندارد
برای امید داشتن…
که صبح ها به امیدش برخیزی …
من تنها به امید سلام به شما♡
هر روز صبح چشم باز می کنم…
السَّلامُ عَلَيْكَ حِينَ تُصْبِحُ وَ تُمْسِي
السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مَهْدِيَّ اَلْأَرْضِ وَ عَيْنَ اَلْفَرْضِ…
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
جمعه 01/04/03
آنکه بر درد همه هست دوا می آید
قائم آل محمد به خدا می آید…
در دعای فرجم حدس و گمان نیست که من
به یقینم که اباصالحِ ما می آید…
جمعه ها دیده گریان و دعای ندبه
زیر لب زمزمه و شور و صفا می آید….
ای عزیزی که به دنبال وفا میگردی
با خبر باش که سلطان وفا می آید…
عاشقان چشم به راه گل نرگس باشید
اندکی صبر که با ذکر و دعا می آید …
اللهمعجللولیکالفرج
یکشنبه 01/03/15
شخصی می گفت:
من یک شب بعد از خواندن فاتحه برای شهدا واموات به مسجد مقدس جمکران می رفتم که دیدم دیر وقت شده و تردد ماشین برای جمکران کم شده است،
به هر ماشینی میگفتم یا پر بود یا جمکران نمی رفت.
خسته شدم گفتم برگردم و به منزل بروم.
یک ماشین آمد گفتم توکلت علی الله، به راننده گفتم جمکران، گفت بفرمایید.
تا نشستم مسافرین دیگر اعتراض کردند و گفتند که ما جمکران نمی رویم؟
راننده به من گفت ابتدا مسافرین را می رسانم سپس شما را به جمکران می برم.
بعد از رساندن آنها به مقصد، به سمت جمکران رفتیم.
گفتم چرا مرا به جمکران می رسانید با اینکه جمکران در مسیر شما نبود؟
گفت:کسی بگوید جمکران، زانوهای من می لرزد و نمی توانم او را نبرم.
مسجد جمکران حکایتی بین من و آقا دارد.
گفتم پس لطفی کن ما که همدیگر را نمی شناسیم و بعد از رسیدن هم، از همدیگر جدا می شویم، پس حکایت را تعریف کن.
گفت:شبی ساعت دوازده ، خسته از سرکار به سمت منزل می رفتم،
هوا پاییزی و سوز و سرما بود که دیدم یک خانم و آقا به همراه دو بچه کنار جاده ایستاده اند.
از کنار آنها که رد شدم، گفتند جمکران.
گفتم من خسته ام و نمی برم.
مقداری رفتم و بعد فکر کردم، نکند خدا وظیفه ای بر گردن من نهاده و لطف امام زمان(عج) باشد که آنها را برسانم.
با وجود کم میلی آنها را به جمکران رسانده و به خانه برگشتم.
به بچه هایم گفتم که من امروز آنقدر خسته ام و دیر وقت شده که احتمالا بخوابم و نماز صبح ام قضا بشود، نماز صبح من را بیدار کنید.
ده دقیقه بود که دراز کشیده بودم و تازه خوابم می برد که صدایی به من گفت خوابیدی؟ بلند شو.
بلند شدم گفتم: کسی من را صدا زد؟
به خودم گفتم بخواب، خسته ای، هزیان می گویی!!
دوباره دراز کشیدم نزدیک بود که بخوابم، صدایی دوباره گفت: باز خوابیدی؟
با صاحب صدا صحبت کردم، گفتم چرا نخوابم؟
گفت:برو جمکران.
گفتم تازه جمکران بودم برای چه بروم؟
گفت:آن خانواده گریه میکنند و نگران هستند.
گفتم به من چه؟
گفت:کیف پولشان در ماشینت جا مانده، برو و آنرا تحویل بده.
به خودم گفتم ماشین را نگاه کنم، ببینیم اگر خواب می بینم و توهم است، برگردم بخوابم.
در ماشین را باز کردم دیدم که کیفی در صندلی عقب است.
آنرا باز کردم، دیدم که داخل آن چند میلیون پول وجود دارد.
سوار ماشین شدم و رفتم جمکران.
دیدم دم درب یکی از ورودی ها همان زن با دو بچه اش نشسته و در حال گریه کردن هستند.
گفتم:خواهر چرا گریه میکنی؟
گفت:برادر من، شما که نمی توانی کاری بکنی، چرا سوال می کنی؟
گفتم:شوهرتان کجاست؟
گفت:چرا سوال میکنی؟
گفتم:من همان راننده ای هستم که شما را به مسجد جمکران آوردم، گمشده نداری؟
گفت:شوهرم در مسجد متوسل به امام زمان(عج) شده است.
گفتم بلند شو، داخل مسجد برویم.
به یکی از خدام اسم شوهرش را گفتیم تا صدایش کند، آن مرد با صورت و چشمانی سرخ آمد و شروع به فریاد زد که چرا نمی گذاری به توسلم برسم چرا نمی گذاری به بدبختیم برسم و…؟
زن گفت:این آقا آمده و گفته که مشکلتان را حل میکنم.
گفت شما کی باشید؟
کیف را در آوردم و به او دادم.
مرد کیف را گرفت و درب آنرا با خوشحالی باز کرد و گفت چرا این را آوردی؟
گفتم آقا به من گفت که بیایم.
چهره ها بارانی شد و به زانو افتادند و گفتند یعنی امام زمان(عج) ما را دیده؟
گفتم این جمله برای خود آقا امام زمان (عج) است که می فرمایند:
«إِنّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ، و لاناسینَ لِذِکْرِکُمْ»
دمی زحاجت ما نمی کنی غفلت
که این سجیه به جز در شما نمی بینم.
ز بس که گرد معصیت نشسته بر چشمانم
تو در کنار منی و تو را نمی بینم.
مرد گفت: ما با این پول می خواستیم خانه بخریم و گفتیم اول به جمکران بیاییم و آنرا تبرک کنیم که این اتفاق برایمان افتاد.
تا نیایی گره از کار بشر وا نشود
درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود
اَللّهُـــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــکَ الفرج
ان شاالله،
قلب مبارک حضرت مهدی (روحی فداه و عجل الله تعالی فرجه الشریف) از اعمال همه ما راضی باشد.
ملتمس دعای فرج
جمعه 01/02/16
تـوسـل روز جمـعـه
بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ
یا وَصِىَّ الْحَسَـنِ وَالْخَلَفَ الْحُجَّةَ
اَیُّهَـا الْقائِـمُ الْمُنْتَظَـرُ الْمَهْـدِىُّ
یَابْنَ رَسُـولِ اللهِ
یا حُجَّـةَ اللهِ عَلى خَلْقِـهِ
یا سَیِّـدَنـا وَ مَـوْلانـا
اِنّـا تَوَجَّهْنـا وَاسْتَشْفَعْنـا
وَ تَوَسَّلْنـا بِکَ اِلَى اللهِ
وَ قَـدَّمْنـاکَ بَیْـنَ یَـدَىْ حاجاتِنـا
یا وَجیهـاً عِنْـدَاللهِ اِشْفَـعْ لَنا عِنْـدَالله
یکشنبه 01/02/04
مرسوم شبهای قدر است حلالیت گرفتن!
و به طرق مختلف افراد از یکدیگر حلالیت می طلبند که اگر خواسته یا ناخواسته حقی از شما ضایع کردم مرا ببخشید …
اگر غیبتی کردم یا غیبتی شنیدم حلالم کنید …
القصه همه برای اینکه حق النّاسی به گردنمان نباشد و دعایمان بالا رود حلالیت خواستیم …
امّا بعد …
یادمان رفت …?
مثل همیشه …?
یادمان رفت که سراغ شما آییم و بگوییم:
یا صاحب الزمان! شما که صاحب زمان و زمین و کائنات هستید،شما که بیشترین حق را گردن ما دارید ، شما که به یُمن وجودتان روزی میخوریم و به سبب بودنتان و دعای شبانه تان بلاها از ما رفع میشود حلالمان کنید …
شما که بیش از همه حقتان را ضایع کردیم و نمک سفره تان را خوردیم و نمکدان شکستیم ولی هیچوقت به روی مان نیاوردید…
حلال کنید اگر میتوانستیم خدمتی کنیم و نکردیم …
اگر میتوانستیم دست گم کرده راهی را بگیریم و با شما آشنایش کنیم و نکردیم و راهمان را کج کردیم …
اگر میتوانستیم از شما دفاع کنیم و سکوت کردیم
حلال کنید و برای عاقبت به خیری مان دعا کنید
که دعای پدر در حق فرزند مستجاب است.
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
جمعه 01/01/26
امام زمان عجل الله فرموده:
زیارت امام حسین علیه السلام در شب جمعه امان از آتش دوزخ در روز قیامت خواهد بود.
بحارالانوار، جلد ۵۳.
صلیاللهوعلیکیااباعبدالله
جمعه 01/01/19
امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف:
هر يك از شما بايد كارى كند
كه با آن به محبّت ما نزديك شود…
بحارالانوار ، ج۵۳ ، ص۱۷۶
جمعه 01/01/05
زیارت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) در روز جمعه
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللهِ في اَرْضِهِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ اللهِ في خَلْقِهِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نُورَ اللهِ الَّذي يَهْتَدي بِهِ الْمُهْتَدُونَ، وَيُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنينَ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخآئِفُ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْوَلِيُّ النّاصِحُ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا سَفينَةَ النَّجاةِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ الْحَيوةِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ صَلَّي اللهُ عَلَيْكَ وَعَلي آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ عَجَّلَ اللهُ لَكَ ما وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَظُهُورِ الاَْمْرِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يامَوْلايَ، اَنـَا مَوْلاكَ عارِفٌ بِاُوليكَ وَاُخْريكَ، اَتَقَرَّبُ اِلَي اللهِ تَعالي بِكَ وَبِآلِ بَيْتِكَ، وَاَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ، وَظُهُورَ الْحَقِّ عَلي يَدَيْكَ، وَاَسْئَلُ اللهَ اَنْ يُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاَنْ يَجْعَلَني مِنَ الْمُنْتَظِرينَ لَكَ وَالتّابِعينَ وَالنّاصِرينَ لَكَ عَلي اَعْدآئِكَ، وَالْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْكَ في جُمْلَةِ اَوْلِيآئِكَ، يا مَوْلايَ يا صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكَ وَعَلي آلِ بَيْتِكَ، هذا يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَهُوَ يَوْمُكَ، الْمُتَوَقَّعُ فيهِ ظُهُورُكَ، َالْفَرَجُ فيهِ لِلْمُؤْمِنينَ عَلي يَدَيْكَ، وَقَتْلُ الْكافِرينَ بِسَيْفِكَ، وَاَنَا يا مَوْلايَ فيهِ ضَيْفُكَ وَجارُكَ، وَاَنْتَ يا مَوْلايَ كَريمٌ مِنْ اَوْلادِ الْكِرامِ، وَمَأْمُورٌ بِالضِّيافَةِ وَالاِْجارَةِ، فَاَضِفْني وَ اَجِرْني، صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكَ وَعَلي اَهْلِ بَيْتِكَ الطّاهِرينَ.
سه شنبه 00/12/10
بعثت: «او كسى است كه رسولش را با هدايت و آيين حق فرستاد»
ظهور: «تا آن (دین) را بر همه آيينها غالب گرداند»(توبه، ۳۳)
سنت خدای حکیم در مورد بعثت این است که مردم چه بخواهند و چه نخواهند خداوند رسولش را می فرستد «تا بعد از اين پيامبران، حجتى براى مردم بر خدا باقى نماند، (و بر همه اتمام حجت شود)»(نساء، ۱۶۵)
اما قانون خدا دربارۀ ظهور این است که باید «مردم قيام به عدالت كنند»(حدید، ۲۵) خواست و تلاش و زمینه سازی مردم، تعیین کننده است؛ اگر آن چه را که در توان دارند به کار گرفتند و مرد میدان عمل بودند، نصرت و امداد الهی شامل حالشان خواهد شد و حجتِ حق، خاتم اوصیاء، بقیة الله الاعظم اذن ظهور می یابد و عالَم گلستان می شود.
آری! «خداوند سرنوشت هيچ قوم (و ملّتى) را تغيير نمى دهد مگر آنكه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند!» ( رعد آیه ۱۱)
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
پنجشنبه 00/11/14
تنظیم میکنم
رغبـت هـایم را
به هر آنچه باعث |لبخــند|شماست
امــام مهـــربانم…
زیرِ بامـِ |آسمانِ تو|…..
رهایی را آرزو میکنمـ…
از تمامـِ آرزوهایی که
مرا از |تو|
دور کرده است!
الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج