✨الهی✨

✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨

 

 بار خدایا ! تاکی میان من و تو ، منی و مائی بود.

منی از میان بردار تا منیت من تو باشد و من هیچ نباشم.

الهی ، تا با توام بیشتر از همه ام و چون با خودم ، کمتر از همه ام .

 

 ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨

 

 

 

روزتون خدایی

روزتون خدایی

زندگی”
بالا و پایین دارد

گاهی آرام ودل‌نواز
گاهی سخت وخشن

الهی قایق زندگیتونف
همیشه در حال حرکت،
به سوی بهترین های این دنیا باشه

“روزتون سرشار از انوار الهی”

ما مسئولیم

ما مسئولیم

بی ارزشی

بی ارزشی

امیرالمومنین علی علیه السلام:

✨آن ڪه جان را با طمع‌ورزی بپوشاند خود را پست کرده،
و آن ڪه راز سختے خود را آشکارسازد خود را خوار کرده
و آن که زبان را بر خود حاکم کند خودرا بی ارزش کرده است✨

حکمت‌_های_نهج_البلاغه ۲

آزادی

آزادی

برخی معتقدند که لازمۀ آزادی، اسراف و تبذیر است.

وقتی ما به کودک اجازه می‌دهیم که با غذایش بازی کند، مقداری غذا از بین می‌رود. آب‌بازی هم هدر دادن آب است.

وقتی که به او اجازه می‌دهیم که اسباب‌بازی‌هایش را بشکند، در حالی که در مقابل این اسباب‌بازی ‌ها پول خرج شده، خود، نوعی اسراف است و … .

پاسخ

بازی با آب و غذا برای کودک، خارج شدن از حدّ اعتدال نیست تا اسراف باشد

✅ممکن است دربازیهای کودکان میزانی از غذایا آب،به ظاهر ازبین می‌رود

اماچون کودک دراین بازی،خوراک روحی خودرا به دست می‌آوردنمیتوان گفت که غذا اسراف شده

استادعباسی_ولدی

پل بسازیم نه حصار!

داستان_کوتاه

سال ها دو برادر با هم در مزرعه ای که از پدرشان به ارث رسیده بود ، زندگی می کردند . یک روز به خاطر یک سوء تفاهم کوچک ، با هم جرو بحث کردند . پس از چند هفته سکوت ، اختلاف آنها زیاد شد و از هم جدا شدند .
یک روز صبح در خانه برادر بزرگ تر به صدا درآمد . وقتی در را باز کرد ، مرد نجاری را دید . نجار گفت : « من چند روزی است که دنبال کار می گردم ، فکر کردم شاید شما کمی خرده کاری در خانه و مزرعه داشته باشید ، آیا امکان دارد که کمکتان کنم ؟ »
برادر بزرگ تر جواب داد : « بله ، اتفاقاً من یک مقدار کار دارم . به آن نهر در وسط مزرعه نگاه کن ، آن همسایه در حقیقت برادر کوچک تر من است . او هفته گذشته چند نفر را استخدام کرد تا وسط مزرعه را کندند و این نهر آب بین مزرعه ما افتاد . او حتماً این کار را بخاطر کینه ای که از من به دل دارد ، انجام داده . »

سپس به انبار مزرعه اشاره کرد و گفت : « در انبار مقداری الوار دارم ، از تو می خواهم تا بین مزرعه من و برادرم حصار بکشی تا دیگر او را نبینم . »
نجار پذیرفت و شروع کرد به اندازه گیری و اره کردن الوار . برادر بزرگ تر به نجار گفت : « من برای خرید به شهر می روم ، اگر وسیله ای نیاز داری برایت بخرم . »
نجار در حالی که به شدت مشغول کار بود ، جواب داد : « نه ، چیزی لازم ندارم . »
هنگام غروب وقتی برادر بزرگ تر به مزرعه برگشت ، چشمانش از تعجب گرد شد . حصاری در کار نبود . نجار به جای حصار یک پل روی نهر ساخته بود .

برادر بزرگ تر با عصبانیت رو به نجار کرد و گفت : « مگر من به تو نگفته بودم برایم حصار بسازی ؟ »
در همین لحظه برادر کوچک تر از راه رسید و با دیدن پل فکر کرد که برادرش دستور ساختن آن را داده ، از روی پل عبور کرد و برادر بزرگترش را در آغوش گرفت و از او برای کندن نهر معذرت خواست .

وقتی برادر بزرگ تر برگشت ، نجار را دید که جعبه ابزارش را روی دوشش گذاشته و در حال رفتن است .
نزد او رفت و بعد از تشکر، از او خواست تا چند روزی مهمان او و برادرش باشد .
نجار گفت : « دوست دارم بمانم ولی پل های زیادی هست که باید آنها را بسازم . »

سخن درست

سخن درست

‏درجه ‌ای وحشتناکتر و هولناکتر از«نفهمی»هم وجوددارد ‏و آن«بدفهمی»است!
تمامی سوءتفاهمات از بدفهمی ناشی میشود
و دلیل بدفهمی،درست و دقیق گوش نکردن به حرفهای طرف مقابل است.

نماز ویژه این ماه

نماز ویژه این ماه

اشتیاق خدا

اشتیاق خدا

روزجهانی مسجد

روزجهانی مسجد

مسجد، نه فقط در زمان ما و نه فقط در کشور عزیز اسلامی ما، بلکه در نقاط مختلف عالم و در طول تاریخ، منشأ آثار بزرگ و نهضتها و حرکتهای اسلامی بزرگی شده است.

مادرا بی نهایتند...

مادرا بی نهایتند...

بعضی ها را هرچقدر بخوانی
خسته نمیشوی
بعضی ها را هر چقدر گوش دهی
عادت نمیشوند
بعضی ها هر چقدر تکرار شوند
باز هم بکر و دست نخورده اند
بعضی ها بی نهایتند!
مثل مادر….

 
مداحی های محرم