بار خدایا !
تاکی میان من و تو ،منی و مائی بود .منی از میان بردار تا منیت من تو باشد و من هیچ نباشم .
الهی، تا با توام بیشتر از همه ام و چون با خودم، کمتر از همه ام .
من این داستان رو زیاد خواندم ولی نمی دانم چرا هربار اشکم در میاد وقتی بچه بودم کنار مادرم میخوابیدم و هر شب یه آرزو میکردم. مثلاً آرزو میکردم برایم اسباب بازی بخرد؛ میگفت میخرم به شرط اینکه بخوابی. یا آرزو میکردم برم بزرگترین شهربازیِ دنیا؛… بیشتر »