مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
جمعه 95/05/29
شخصی نزد امیرالمومنین (علیه السلام) از عدم اجابت دعاهایش شکوه کرد . حضرت علت آن را چنین بیان فرمودند :
دلهای شما در هشت چیز خیانت کرده اند؛لذا دعایتان مستجاب نمی شود..
1-خدا را شناختید ولی حق او را چنان که باید ادا نکردید..
2-به رسول او ایمان آوردید ، سپس با سنتش مخالفت کردید..
3-کتاب خدا را خواندید ولی بدان عمل نکردید..
4-می گوئید از کیفر و عقاب خدا می ترسید، اما همواره اعمالی مرتکب می شوید که شما را به آن (کیفر و عقاب ) نزدیک می کند..
5-می گوئید به پاداش الهی مشتاقید،لکن همواره کاری می کنید که شما را از آن (پاداش الهی ) دور می سازد..
6-از نعمتهای خدا بهره می برید و شکر او را به جا نمی آورید..
7-به شما گفته شده که دشمن شیطان باشید،ولی شما با او دوستی می کنید..
8-عیوب مردم را نصب العین خود کرده اید و از عیوب خود غافلید..
√ با این همه چگونه انتظار دارید دعایتان مستجاب شود در حالی که خود درهای آن را بسته اید..
سپس فرمودند:
• تقوا پیشه کنید..
• اعمال خود را اصلاح کنید..
• نیات خود را صادق گردانید..
• امر به معروف و نهی از منکر کنید
• تا دعای شما مستجاب شود.
بحارالانوار-جلد۹۳-صفحه۳۷۶
جمعه 95/05/29
تربیت دینی
جستجوی خوشبختی در ٢٥ جمله حکیمانه امام صادق علیه السلام..
✔️1- بهشت را جستجو نمودم، پس آن را در بخشندگى و جوانمردى يافتم.
✔️2 - و تندرستى و رستگارى(عافیت) را جستجو نمودم، پس آن را در گوشه گيرى (مثبت و سازنده) يافتم.
✔️3 - و سنگينى ترازوى اعمال را جستجو نمودم، پس آن را در گواهى به يگانگى خدا تعالى و رسالت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) يافتم.
✔️4 - سرعت در ورد به بهشت را جستجو نمودم، پس آن را در كار خالصانه براى خداى تعالى يافتم.
✔️5 - و دوست داشتن مرگ را جستجو نمودم، پس آن را در پيش فرستادن ثروت (انفاق) براى خشنودى خدا يافتم.
✔️6 - و شيرينى عبادت را جستجو نمودم، پس آن را در ترك گناه يافتم.
✔️7 - و رقت (نرمى) قلب را جستجو نمودم، پس آن را در گرسنگى و تشنگى (روزه) يافتم.
✔️8 - و روشنى قلب را جستجو نمودم، پس آن را در انديشيدن و گريستن يافتم.
✔️9 - و (آسانى) عبور بر صراط را جستجو نمودم، پس آن را در صدقه يافتم.
✔️10 - و روشنى رخسار را جستجو نمودم، پس آن را در نماز شب يافتم.
✔️11 - و فضيلت جهاد را جستجو نمودم، پس آن را در به دست آوردن هزينه زندگى زن و فرزند يافتم.
✔️12 - و دوستى خداى تعالى را جستجو كردم، پس آن را در دشمنى با گنهكاران يافتم.
✔️13 - و سرورى و بزرگى را جستجو نمودم، پس آن را در خيرخواهى براى بندگان خدا يافتم.
✔️14 - و آسايش قلب را جستجو نمودم، پس آن را در كمى ثروت يافتم.
✔️15 - و كارهاى پر ارزش را جستجو نمودم، پس آن را در شكيبايى يافتم.
✔️16 - و بلندى قدر و حسب را جستجو نمودم، پس آن را در دانش يافتم.
✔️17 - و عبادت را جستجو نمودم، پس آن را در پرهيزكاري يافتم .
✔️18 - و آسايش را جستجو نمودم، پس آن را در پارسايى يافتم.
✔️19 - برترى و بزرگوارى را جستجو نمودم، پس آن را در فروتنى يافتم.
✔️20 - و عزت (ارجمندى) را جستجو نمودم، پس آن را در راستى و درستى يافتم.
✔️21 - و نرمى و فروتنى را جستجو نمودم، پس آن را در روزه يافتم.
✔️22 - و توانگرى را جستجو نمودم، پس آن را در قناعت يافتم.
✔️23 - و آرامش و همدمى را جستجو نمودم، پس آن را در خواندن قرآن يافتم.
✔️24 - و همراهى و گفتگوى با مردم را جستجو نمودم، پس آن را در خوشخويى يافتم.
✔️25 - و خوشنودى خدا تعالى را جستجو نمودم، پس آن را در نيكى به پدر و مادر يافتم.
** مستدرك الوسائل، ج12، ص173، ح13810 **
جمعه 95/05/29
تقوا، شفای امراض جسمی و روحی
امام علی علیه السلام میفرمایند:
…فانَّ تَقوَى اللّهِ ..شِفاءُ مَرَضِ أجسادِكُم، وصَلاحُ فَسادِ صُدورِكُم، وطُهورُ دَنَسِ أنفُسِكُم، وجِلاءُ عَشا أبصارِكُم؛
همانا پرواى از خدا،… شفابخشِ بيمارى بدن هاى شما و اصلاح كننده تباهىِ سينه هاى شما و پاك كننده آلودگىِ جان هاى شما و روشنى بخش ضعف ديدگان شماست.
✨ نهج_البلاغه، خطبه 198✨
جمعه 95/05/29
در روایات می گشت
دنبال علائم ظهور…!
گفتمش
نگرد!
علامت همین جاست!
با تعجب نگاهم کرد
که گفتم:
علامت ماییم!
عوض شدیم؛
می آید!
جمعه 95/05/29
مورچهای کوچک دید که قلمی روی کاغذ حرکت میکند و نقشهای زیبا رسم میکند. به مور دیگری گفت این قلم نقشهای زیبا و عجیبی رسم میکند. نقشهایی که مانند گل یاسمن و سوسن است. آن مور گفت: این کار قلم نیست، فاعل اصلی انگشتان هستند که قلم را به نگارش وا میدارند. مور سوم گفت: نه فاعل اصلی انگشت نیست؛ بلکه بازو است. زیرا انگشت از نیروی بازو کمک میگیرد. مورچهها همچنان بحث و گفتگو میکردند و بحث به بالا و بالاتر کشیده شد. هر مورچه نظر عالمانهتری میداد تا اینکه مساله به بزرگ مورچگان رسید. او بسیار دانا و باهوش بود گفت: این هنر از عالم مادی صورت و ظاهر نیست. این کار عقل است. تن مادی انسان با آمدن خواب و مرگ بی هوش و بیخبر میشود. تن لباس است. این نقشها را عقل آن مرد رسم میکند.
مولوی در ادامه داستان میگوید: آن مورچه عاقل هم، حقیقت را نمیدانست. عقل بدون خواست خداوند مثل سنگ است. اگر خدا یک لحظه، عقل را به حال خود رها کند همین عقل زیرک بزرگ، نادانیها و خطاهای دردناکی انجام میدهد.
داستان های مثنوی معنوی