مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
پنجشنبه 96/05/05
امیرالمومنین علیه السلام شبی از مسجد کوفه به سوی خانه خویش حرکت کرد
در حالیکه کمیل بن زیاد که از دوستان خاص آن حضرت بود او را همراهی میکرد در اثناء راه از کنار خانه مردی گذشتند که صدای تلاوت قرآنش بلند بود ? امن هو قانت اناء الیل ?
را با صدای دلنشین و حزین میخواند .
? کمیل در دل از حالت این مرد بسیار لذت برد و از روحانیت او خوشحال شد ، بدون اینکه چیزی بر زبان براند.
? امام علی علیه السلام در این حال رو به سوی او کرد و فرمود :
سرو و صدای این، مایه مجاب تو نشود ، زیرا او اهل دوزخ است و به زودی خبر آن را به تو خواهم داد!
? کمیل از این مسئله در تعجب فرو رفت ، نخست اینکه امام علیه السلام به زودی از فکر و نیت او آگاه گشت و دیگر اینکه شهادت به دوزخی بودن این مرد ظاهرالصلاح داد
مدتی گذشت تا سرانجام کار خوارج به آنجا رسید که مقابل امیرالمومنین علیه السلام ایستادند و حضرت با آنها جنگ نمود، در حالیکه قرآن را آنگونه که نازل شده بود حفظ داشتند . امیرالمومنین علی علیه السلام رو به کمیل کرد و در حالیکه شمشیر در دست حضرت بود و سرهای آن کافران طغیان گر بر زمین افتاده بود ، با نوک شمشیر به یکی از آن سرها اشاره کرد و فرمود:
? ای کمیل ! این همان شخصی است که در آن شب تلاوت قرآن نمود و حال او تعجب تو را برانگیخت.
? کمیل دست حضرت را بوسید و استغفار کرد.
تفسیر نمونه ج ۱۹ ص ۳۹۷
سرگذشتهای تلخ و شیرین قرآن ج ۲ ص ۲۲۰
پنجشنبه 96/02/28
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُواْ بَینَ أَخَوَیکمْ وَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّکمْ تُرْحَمُونَ
مؤمنان فقط برادران یک دیگرند؛ پس میان دو برادرتان (هنگامی که اختلاف کردند) صلح برقرار کنید؛ و خودتان را از [عذاب ] خدا حفظ کنید؛ باشد که شما (مشمول) رحمت شوید.
نکته ها و اشاره ها
1.در این آیه جامعه ی اسلامی را به عنوان یک خانواده و مؤمنان را «برادر» یک دیگر خوانده است؛ یعنی مفهوم برادری در اسلام گسترش یافته و شامل برادر خونی و برادر ایمانی می شود و این یک اصل اساسی اسلام است که براساس آن همه ی مسلمانان از هر نژاد و کشور و در هر جای جهان برادر یک دیگر شمرده می شوند.
2.این آیه اشاره دارد که همان گونه که برای ایجاد صلح در میان برادران نسبی تلاش می کنید، برای ایجاد صلح و آشتی بین مؤمنان نیز بکوشید.
3.تعبیر به دو برادر برای آن است که کم ترین اختلافات در اجتماع بین دو برادر واقع می شود و هرگاه اختلافی هم بین آنها رخ دهد نوعاً زودگذر و ظاهری است و به کینه تبدیل نمی شود؛ پس مؤمنان نیز این گونه باشند.
4.«إنّما» به معنای «فقط» است؛ یعنی رابطه ی مؤمنان، فقط رابطه ی برادری است نه رابطه ای دیگر، آنان رابطه ی خصمانه و غیربرادرانه ندارند.
آموزه ها و پیام ها
1.مؤمنان برادر یک دیگرند.
2.معیار برادری در اسلام عقیده و ایمان است.
3.بین برادرانتان صلح و آشتی برقرار سازید.
4.اصلاح و تقوا، زمینه ساز نزول رحمت الهی است.
5.در اختلافات اجتماعی اصلاح گر باشید.
6.پارسایی کنید تا مورد رحمت واقع شوید.
☀️سوره حجرات، آیه 10☀️
?منبع: تفسیر قرآن مهر جلد نوزدهم، صفحه 264
یکشنبه 96/02/17
★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★
امام على عليه السلام:
هر كس به تلاوت قرآن اُنس گيرد ، از جدايى دوستان ، احساس تنهايى نمى كند.
★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★
?عيون الحكم والمواعظ ، ص437
یکشنبه 96/02/10
عباس بن علی(ع) دارای ویژگیهای معنوی خاصی مانند مقام تسلیم، تصدیق، وفا و نُصح در حد اعلی بود که در زیارت نامه آن حضرت ذکر شده و وجود چنین خصایصی باعث ممتاز گشتن وی از سایر شهداء شده است.
یکی از راه های پی بردن به مقام و عظمت قمر منیر بنی هاشم (ع) مراجعه به زیارتنامه آن حضرت است که از امام صادق (ع) نقل شده: «أَشْهَدُ لَکَ بِالتَّسْلِیمِ وَ التَّصْدِیقِ وَ الْوَفَاءِ وَ النَّصِیحَةِ لِخَلَفِ النَّبِیِّ الْمُرْسَل؛ شهادت می دهم براى حضرتت به تسلیم و تصدیق و وفا، و خیرخواهى، براى یادگار پیامبر مرسل»، در این بیان شریف به چهار مقام ویژه عباس بن علی (ع) اشاره میشود
الف مقام تسلیم
«در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی
با توجه به فرمایش امیرالمومنین(ع) «الدُّنیَا دارٌ بالبلاءِ مَحفوفَةٌ؛ دنیا سرایی است که به بلا پیچیده شده است»، در مواجه با مشکلات، بلاها و مصیبتها چندین عکس العمل معنوی مانند توکل، صبر، رضا و تسلیم قابل تصور است و در این میان، مقام تسلیم برترین آنهاست،
زیرا توکل عبارت است از آنکه قدرت انسان مستغرق و فانی در قدرت حق تعالی شود، همانطوریکه مقام رضا یعنی اراده انسان مستغرق و فانی در اراده خدا شود، و مراد از مقام تسلیم نیز آن است که علم انسان مستغرق و فانی در علم حضرت حق شود به عبارتی دیگر: در مقام توکل شخص برای خود اراده و قدرتی میبیند، لکن اراده و قدرتش را تفویض به وکیل میکند.
اما در مقام رضا، شخص راضی، برای خود اراده و قدرتی نمیبیند، آنچه از حق تعالی صادر میشود موجب خشنودی اوست، در مقابل تلخیها و سختیها که لازمه زندگی دنیاست هرگز احساس نارضایتی ندارد، بلکه باخشنودی و رضایت کامل تحمل میکند، و زبان حال و قالش این است.
عاشقم بر لطف و بر قهرش به جد ای عجب من عاشق این هر دو ضد
تفاوت مقام صبر با مقام رضا این است که انسان در مقام صبر تلخی میبیند ولی برای رسیدن به ثواب تحمل میکند از باب «إنَّما یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِساب [زمر/10] البته صابران به حد کامل و بدون حساب پاداش داده خواهند شد اما انسان در مقام رضا اصلا تلخی نمیبیند، بلکه بلا و مصیبت را لطف الهی تلقی میکند و آن را نشانه اعتنا و توجه محبوب به خود میداند. مقام تسلیم از مقام رضا هم بالاتر است، چون در مقام رضا هر چه حق تعالی مقرر فرموده موافق طبع شخص است. اما در مقام تسلیم انسان برای خود طبعی نمیبیند تا موافق یا مخالف باشد، در مقام تسلیم خودی نمیبیند تا بگوید من پسندم آنچه را جانان پسندد، بلکه خود و هرچه دارد را تسلیم حق تعالی میکند، و حضرت ابالفضل (ع) دارای مقام تسلیم بود.
ب مقام تصدیق
قدم بعد از تسلیم تصدیق است. انسانی که تسلیم محض شد مَحرم می شود و به مرحله ای می رسد که به صدق و حقانیت صاحب ولایت پی می برد. در جریان عاشورا، برخی از افراد در رابطه با قیام سید الشهداء (ع) اظهار نظر می کردند و ایراداتی داشتند، ولی در هیچ منبعی ذکر نشده که قمر بنی هاشم (ع) در مقابل امام، اظهار نظری کرده باشد. این همان مقام تصدیق است که هر چه امام بفرماید را صدق بداند.
ج مقام وفا
عباس بن علی (ع) مصداق أتم و أکمل وفای به عهد و باقی ماندن بر بیعت بود که خداوند مومنان را این چنین توصیف می کند: «الَّذینَ یُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ لا یَنْقُضُونَ الْمیثاق رعد/20 آنها که به عهد الهى وفا مىکنند، و پیمان را نمیشکنند.
وفاداری حضرت ابالفضل (ع) نسبت به صاحب ولایت جلوههای گوناگونی دارد، مثلا زمانی که دو مرتبه برای او امان نامه می آوردند، هر دو را با قاطعیت رد می کند و یا در شب عاشورا زمانی که امام بیعتش را از اصحاب بر می دارد، نخستین کسی است که اظهار وفاداری میکند و عرضه می دارد: «لِمَ نَفْعَلُ ذَلِکَ لِنَبْقَى بَعْدَکَ لَا أَرَانَا اللَّهُ ذَلِکَ أَبَدا؛ دست از یاری تو برداریم که بعد از تو زنده باشیم ؟ خدا هرگز نخواهد که بعد از تو زنده باشیم» یا زمانی که به شریعه فرات می رسد در حالی که در اوج تشنگی است، اما به احترام لبان خشکیده امام زمانش، قطره ای آب نمی نوشد و مشک را پر از آب می کند و به سمت خیمه حرکت می کند.
د مقام نُصح
نُصح به معنای خلوص است. قمر بنی هاشم (ع) نهایت خلوص را در انجام فرمان امامش به کار گرفت و در همه مراحل به عنوان یک سرباز ولایت انجام وظیفه کرد. حتی در آخرین لحظات، وقتی برای تهیه آب می رود در مسیری گام بر دارد که هزاران تیر انداز و مبارز در کمین نشسته اند و با آن که صدها توجیه برای نرفتن و آب نیاوردن می توانست بیاورد، ولی تمام همتش انجام وظیفه و بر آورده کردن خواسته امامش بود بنابراین مقام تسلیم، تصدیق، وفا و نُصح در وجود حضرت عباس بن علی (ع) بود که وی را از سایر شهداء ممتاز می کند و به مقامی می رساند که به فرموده امام سجاد (ع) اِنّ
َ لِلْعباسِ عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى مَنْزِلَةً یَغْبِطُهُ بِهَا جَمِیعُ الشُّهَدَاءِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ براى عبّاس (ع)، نزد خداوند تبارک و تعالى منزلتى است که همه شهدا در روز قیامت، به آن مقام غبطه می خورند.
چهارشنبه 96/02/06
حضرت دانيال از پيامبران بني اسرائيل بود و در عصر حضرت داود مي زيست.
خداوند به حضرت داود علیه السلام وحي كرد:
نزد بنده ام دانيال برو و به او از قول من بگو:
يك بار گناه (ترك اولي) كردي، تو را بخشيدم، باز گناه كردي، تو را بخشيدم، باز گناه كردي تو را بخشيدم، اگر بار چهارم گناه كني، ديگر تو را نمي بخشم.
حضرت داود علیه السلام نزد دانيال علیه السلام آمد و همين سخن خداوند را به او گفت.
وقتي كه آخرهاي شب فرا رسيد، هنگام سحر، دانيال علیه السلام به مناجات و راز و نياز با خدا پرداخت و عرض كرد:
پروردگارا، پيامبرت از قول تو به من خبر داد كه من از تو نافرماني كردم، مرا بخشيدي، باز نافرماني كردم، مرا بخشيدي، باز نافرماني كردم، مرا بخشيدي و به من خبر دادي كه اگر بار چهارم تو را نافرماني كنم، مرا نمي آمرزي…
به عزتت سوگند، اگر تو مرا از هوسهاي نفساني و شيطاني حفظ نكني، هر آينه تو را نافرماني كنم، سپس نيز تو را نافرماني كنم، سپس نيز تو را نافرماني كنم…
به اين ترتيب، دانيال (علیه السلام) به خدا پناه برد و از خدا خواست تا او را در برابر هوسهاي طغيانگر، ياري كند،
چنانكه حضرت يوسف علیه السلام نيز ياري خدا را نقش مؤثري در كنترل گناه دانست.
بنابراين براي حفظ خود از گناه، باید حتما از درگاه خدا استمداد نمائيم
پیوست ترک اولی یعنی انجام ندادن یک امر مستحب
وقتی ما مستحبی را انجام نمی دهیم گناه نیست و عذابی ندارد
✨ پیامبران هم ترک اولی برایشان گناه نیست ولی چون مسئولیت آنها بسیار سنگین است خداوند آنها را به خاطر ترک اولی هم مواخذه می کند مثل حضرت آدم یا حضرت یوسف و …
?سوره يوسف آيه ۵۳ - ۴۳
چهارشنبه 96/02/06
وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکرِی فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنکاً وَنَحْشُرُهُ یوْمَ الْقِیمَةِ أَعْمَی
و هر کس از یاد من روی گرداند، پس حتماً زندگی (سخت و) تنگی برای اوست؛ و او را روز رستاخیز نابینا گرد می آوریم.
نکته ها و اشاره ها
1.یاد خدا مایه ی آرامش جان، پارسایی و شهامت است و فراموشی یا دوری و روی گردانی از یاد خدا، عامل اضطراب، ترس و نگرانی.
انسانی که یاد خدا و مسئولیت های خود در برابر او را فراموش می کند، غرق در شهوات، حرص و بخل می شود و هر چه ثروت بیش تری بیندوزد، باز هم طمع بیش تری پیدا می کند و خود را بیش تر به رنج و زحمت می اندازد و زندگی را بر خود سخت تر و تلخ تر و تنگ تر می سازد.
2.یکی از ابعاد «زندگی تنگ» که در این آیه به آن اشاره شده آن است که اگر انسان از یاد خدا غافل شود، گرفتار کمبودهای معنوی و روحی می شود و هر روز دل بستگی و تکیه ی او به دنیا زیادتر و در زندان تنگ مادیات گرفتارتر می شود.
3.یکی دیگر از ابعاد زندگی تنگ که در این آیه بدان اشاره شده آن است که انسان های مؤمن که به خدا دل می بندند، راه ها به رویشان گشوده می شود، ولی کسانی که به غیر خدا دل می بندند، درها به رویشان بسته می شود و ثروت نمی تواند از گرفتاری و مشکلات و سردرگمی و نیاز روحی و مادی آنان بکاهد.
4.یکی دیگر از ابعاد زندگی تنگ که در این آیه به آن اشاره شده، تنگی زندگی در جامعه ای است که از یاد خدا روی برتافته است. جامعه ی انسانی، حتی در اوج پیشرفت های صنعتی، چنانچه از معنویت جدا شود، روی سعادت را نمی بیند و هر روز بر اضطراب ها و مشکلات روحی مردم آن جامعه افزوده می شود و در تنگناهای عجیبی قرار می گیرند.
همان طور که امروز در برخی جوامع صنعتی می بینیم که جنایت، مواد مخدر، آلودگی های جنسی، از خود بیگانگی و احساس تنهایی غوغایی بر پا کرده و نور محبت و عاطفه را خاموش ساخته است.
آموزه ها و پیام ها
1.فرآیند روی برتافتن از یاد خدا، سختی در دنیاست که به صورت کوری در آخرت تجسّم می یابد.
2.هر کس زندگی راحت و چشمی بصیر می خواهد، به یاد خدا باشد.
☀️سوره طه، آیه 124☀️
?منبع: تفسیر قرآن مهر جلد سیزدهم، صفحه 121
جمعه 96/02/01
باهات حرف زده!
یعنی که براش مهمی …
پس باهاش حرف بزن …
?روزانه قرآن بخوانیم
چهارشنبه 96/01/16
یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ
ای کسانی که ایمان آورده اید! از خداوند پروا کنید و هر کس به آن چه برای فردای(قیامت) خود فرستاده است، بنگرد. باز هم از خدا پروا کنید که خداوند به آنچه انجام می دهید، به خوبی آگاه است.
نکته ها
?فرمان تقوا در این آیه تکرار و تأکید شده است که علاوه بر تأکید، می تواند معانی متعدّدی داشته باشد، از جمله:
۱- تقوای اول مربوط به اصل کار و تقوای دوم مربوط به کیفیت آن باشد.
۲- تقوای اول مربوط به انجام کار خیر و تقوای دوم مربوط به ترک محرمات باشد.
۳- و شاید تقوای اول مربوط به توبه از گذشته و تقوای دوم مربوط به ذخیره آینده باشد.
در روایات می خوانیم: با نیمی از یک دانه خرما، یا اگر ندارید با سخنان خوب، دل هایی را شاد کنید تا در قیامت که خداوند می پرسد: من به تو چشم و گوش و…دادم چه ذخیره ای فرستادی، شرمنده نباشید. زیرا در آن روز بعضی به هر سو می نگرند، ولی ذخیره ای که وسیله نجاتشان باشد از پیش نفرستاده اند.
پیامها
۱- به امید کار خیر وارثان نباشیم، هرکس به فکر قیامت خود باشد.
۲- در آنچه به عنوان عمل صالح ذخیره می کنیم، دقّت کنیم.
۳- محاسبه نفس لازم است.
۴- آینده نگری و عاقبت اندیشی، لازمۀ ایمان است.
۵- تقوا، زمینه محاسبه نفس و محاسبه نفس، سبب رشد و تقویت تقوا است.
? منابع
تفسیر نور، ج ۹ ص ۵۵۹
تفسير نمونه ج ۲۳ ص ۵۳۴
جمعه 96/01/04
عبادت در دین اسلام هم جنبه فردی دارد و هم جنبه اجتماعی، شاید مهمترین عبادت اجتماعی، خدمترسانی به مسلمین و باز کردن گره از زندگی آنان باشد بر همین اساس است که ائمه (ع) همواره به دنبال خدمت به جامعه و تزریق آسایش به مؤمنین بودند.
آیه:تَعَاوَنُواْ عَلَى الْبرِّ وَالتَّقْوَى مائده/2
در هر كار خير و تقوا يكديگر را يارى دهيد
حکایت؛ پسر مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی میگوید: پدرم در کلیه ساعات روز و شب برای رفع حوائج حاجتمندان و درماندگان آماده بودند، روزی عرضه داشتم خوب است برای مراجعه مردم وقتی مقرر شود تا بیوقت مزاحمتان نشوند، فرمود پسرم: «لیس عند ربنا صباح و لا مساء» (آن کس که برای رضای خدا به خلق خدمت میکند، نباید که وقتی معین کند)
مرحوم پدرم در ابتدای شبها پس از اتمام فریضه به نگارش پاسخنامهها و انجام خواستههای مراجعان مشغول و سپس مدتی به مطالعه میپرداختند. از نیمههای شب تا طلوع آفتاب به نماز و ذکر و نوافل و تعقیبات سرگرم بودند، پس از طلوع خورشید اندکی استراحت میکردند و بعد از آن تا ظهر به ملاقات و گفتگو با مراجعان و تهیه و ساخت دارو برای بیماران مینشستند و عصرها برای تدریس به مدرسه میرفتند و پس از آن نیز به پاسخ گوئی و رفع نیازمندیهای محتاجان و گرفتاران مشغول بودند و در تمام سال پس از طلوع آفتاب و یا ساعتی در بعدازظهر استراحتی کوتاه میفرمودند.
روزی یکی از سادات محترم مشهد برای ایشان سجاده و رختخوابی هدیه فرستاد، در جواب فرموده بودند: سجاده را به خاطر سیادت شما که رعایت حرمتش را بر خود واجب میدانم، میپذیرم ولی به رختخواب نیازم نیست، زیرا که بیست و پنج سال است که پشت و پهلو بر بستر استراحت ننهادهام (۱)
چو غنچه گرچه فروبستگی است کار جهان
تو همچو باد بهاری گِره گشا می باش (۲)
?پی نوشت
۱-با اقتباس و ویراست از کتاب نشان از بی نشانها
۲-حافظ