موضوع: "امام زمان عج الله تعالی"

نجات شهید ثانی در بیابان توسّط امام زمان علیه‌السلام‌

 

 

✍شهید ثانی به همراه کاروانی در حال سفر بود. در بین راه به جایی به نام رمله رسیدند. شهید خواست به مسجدی که معروف است به جامع ابیض برود، بخاطر زیارت کردن انبیایی که در آنجا مدفون هستند. پس دید که در، قفل است و در مسجد هیچ کسی نیست.

 

پس دستش را بر روی قفل گذاشت و کشید. به اعجاز الهی در باز شد. او داخل شد و در آنجا مشغول به نماز و دعا گردید و بخاطر توجّه وی بسوی خداوند متعال، متوجّه حرکت کاروان نشد و از قافله جا ماند.

 

????پس متوجّه شد که کاروان رفته و هیچ کسی از آنها نمانده است. نمی دانست چه کار باید بکند و در مورد رسیدن به آنها فکر می کرد، با توجّه به اینکه وسایل او نیز بار شتر بوده و همراه کاروان رفته است.

 

بنابراین شروع کرد پیاده به دنبال کاروان راه رفتن تا اینکه از پیاده راه رفتن خسته شد و به آنها نرسید و از دور هم آنها را ندید.


وقتی در آن وضعیّت سخت و دشوار گرفتار شده بود ناگهان مردی را دید که به طرف او می آمد، و آن مرد بر سوار استری بود. وقتی آن سوار به او رسید گفت: «پُشت سر من سوار شو.»

 

پس شهید ثانی را پشت خود سوار کرد و مثل برق در مدّت کوتاهی او را به کاروان رساند و او را از استر پیاده کرد و فرمود: «پیش دوستانت برو.» و او وارد کاروان شد.


شهید می گوید: «در جستجوی آن بودم که در بین راه او را ببینم ولی اصلاً او را ندیدم و قبل از آن هم ندیده بودم.»

 

منبع : نجم الثاقب

أين الطالب بدم المقتول بكربلا

أين الطالب بدم المقتول بكربلا

اِلهی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ

وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ

وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ

وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی …

جمعه های انتظار

جمعه های انتظار

جمعه های انتظار یا اباصالح المهدی ادرکنی….

 

ای کاش دوران انتظار، به سر آید

 

و خورشید جمالت از مشرق انتظار، بر آید.

 

السلام علیک یابن الحسن…

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

قدم بر چشم ما بگذار

قدم بر چشم ما بگذار

یا حجة ابن الحسن العسكري عجل علي ظهورك

یا حجة ابن الحسن العسكري عجل علي ظهورك

افضل الاعمال

افضل الاعمال

اللهم عجل...

اللهم عجل...

شایدها را دور بریزیم
کاش این جمعه بیاید…کاش

اللهم_عجل_لولیک_الفرج

شاید این جمعه بیاید

شاید این جمعه بیاید

عوض شدیم می آید!!!

عوض شدیم می آید!!!

در روایات می گشت
دنبال علائم ظهور…!
گفتمش
نگرد!
علامت همین جاست!
با تعجب نگاهم کرد
که گفتم:
علامت ماییم!
عوض شدیم؛
می آید!