مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
بار خدایا ! تاکی میان من و تو ، منی و مائی بود.
منی از میان بردار تا منیت من تو باشد و من هیچ نباشم.
الهی ، تا با توام بیشتر از همه ام و چون با خودم ، کمتر از همه ام .
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
جمعه 96/01/18
امیرالمؤمنین علیه السلام:
فی سَعَةِ الاَْخْلاقِ کُنوزُ الاَْرْزاقِ؛
گنج های روزی، در وسعت اخلاق نهفته است.
اصول کافی ، ج ۸ ،ص ۲۳
جمعه 96/01/18
خدایا!
من میدانم که محبّت کردن به بچّه ها در نزد تو ارزشمند است و میدانم که چه اندازه بوسیدن بچّه ها، تو را خشنود میکند و میدانم که شاد کردن آنان، رضایت تو را به دنبال دارد.
من میخواهم به عباداتم، اعمالی را اضافه کنم تا احساس نزدیکی بیشتری به تو داشته باشم. از همین رو، میخواهم از امروز، فرزندم را بیشتر ببوسم و بیشتر به او محبّت کنم و بیشتر از پیش به فکر شاد کردن او باشم.
عبادت تنها نماز و روزه نیست…
استاد عباسی ولدی
جمعه 96/01/18
هفت چیز پس از مرگ برای انسان جاری است ( برای نوشتن ثواب، نامه عملش باز مےماند )
پیامبر اکرم صلی الله علیه واله فرمود هفت چیز برای بنده بعد از مرگ در جریان است:
۱- دانشی که بیاموزد که دیگران از آن بهره مند شوند؛
۲- رودی به جریان اندازد تا همه مردم به خصوص طبقه کشاورزان و باغداران و دیگر اصناف از آن استفاده نمایند؛
۳- چاهی را حفر کند که دیگران از آن آب بهره برداری کنند؛
۴- درخت خرما ( و سایر درختان ) بنشاند که از میوه ها و سایۀ آن بهره مند گردند؛
۵- مسجدی بنا کند ( که با اقامۀ نماز در آن و رفع مشکلات جامعه و نیز با برگزاری جلسات مذهبی جهت تعالی معارف اسلام از آن به کار گیرند )؛
۶- قرآن ( و متون و کتب دینی دیگری ) را به ارث گذارد؛
۷- فرزندی صالح از او بماند که برای او طلب مغفرت نماید.
? نهج الفصاحه، ص ۳۶۶
چهارشنبه 96/01/16
روزی امیر المؤمنین علیه السلام در حالی که در منزل غذای کافی را نداشتند از خانه بیرون آمدند و دنبال کار رفتند. به نخلستان های اطراف مدینه سر زد تا ببیند کارگر نمی خواهند، کسی کارگر نمی خواست، بازار کار کساد بود
حضرت از مدینه بیرون آمدند، دیدند خانمی کنار باغی ایستاده دائم به این طرف و آن طرف نگاه می کند.
حضرت پرسید: خانم دنبال چه می گردی؟
عرض کرد: کارگر می خواهم. دیوار باغ فرو ریخته ، حیوانات و کودکان می آیند خرما ها را می برند کارگری می خواهم که تا شب این دیوار را درست کند.
حضرت فرمودند: من درست می کنم. وارد باغ شدند و تا آخر شب خودشان با سطل از چاه آب کشیده و گل درست کردند و دیوار را تعمیر کردند
آخر وقت صاحب باغ گفت: آقا! با شما طی نکرده بودم ولی خرما هست، هر چقدر می خواهید خرما بردارید
مقداری خرما به حضرت امیر علیه السلام داد، آن حضرت با خوشحالی خرما را به خانه آوردند و با خانواده استفاده کردند.
? منبع : بحارالانوار ج ۴۱ ص ۳۳
»نکته: یکی از عواملی که باعث می شود فقر در جامعه از بین برود، عار نداشتن از کار است.
چهارشنبه 96/01/16
آب، گوارا است و صدای آب هم آرامبخش است، اما آبی که زلال باشد، وگرنه آب گل آلود نه گوارایی دارد و نه آرامش میبخشد.
من و تو مثل آبیم؛ اگر صاف و صادق باشیم، دیگران در کنار ما به آرامش خیال میرسند و در کنار ما راحت و آسودهاند و گرنه مایهی رنج آنها خواهیم بود.
و چیزی که آدم را زلال و تصفیه میکند تقواست.
تقوا یعنی، نامردی نکن! بی انصاف نباش! حرف کسی را پیش کسی نبر! قرآن از ما همین را میخواهد:
«اتَّقُوا اللهَ»
باتقوا باشید
? منبع : مثل شاخه های گیلاس:محمد رضا رنجبر
چهارشنبه 96/01/16
یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ
ای کسانی که ایمان آورده اید! از خداوند پروا کنید و هر کس به آن چه برای فردای(قیامت) خود فرستاده است، بنگرد. باز هم از خدا پروا کنید که خداوند به آنچه انجام می دهید، به خوبی آگاه است.
نکته ها
?فرمان تقوا در این آیه تکرار و تأکید شده است که علاوه بر تأکید، می تواند معانی متعدّدی داشته باشد، از جمله:
۱- تقوای اول مربوط به اصل کار و تقوای دوم مربوط به کیفیت آن باشد.
۲- تقوای اول مربوط به انجام کار خیر و تقوای دوم مربوط به ترک محرمات باشد.
۳- و شاید تقوای اول مربوط به توبه از گذشته و تقوای دوم مربوط به ذخیره آینده باشد.
در روایات می خوانیم: با نیمی از یک دانه خرما، یا اگر ندارید با سخنان خوب، دل هایی را شاد کنید تا در قیامت که خداوند می پرسد: من به تو چشم و گوش و…دادم چه ذخیره ای فرستادی، شرمنده نباشید. زیرا در آن روز بعضی به هر سو می نگرند، ولی ذخیره ای که وسیله نجاتشان باشد از پیش نفرستاده اند.
پیامها
۱- به امید کار خیر وارثان نباشیم، هرکس به فکر قیامت خود باشد.
۲- در آنچه به عنوان عمل صالح ذخیره می کنیم، دقّت کنیم.
۳- محاسبه نفس لازم است.
۴- آینده نگری و عاقبت اندیشی، لازمۀ ایمان است.
۵- تقوا، زمینه محاسبه نفس و محاسبه نفس، سبب رشد و تقویت تقوا است.
? منابع
تفسیر نور، ج ۹ ص ۵۵۹
تفسير نمونه ج ۲۳ ص ۵۳۴
چهارشنبه 96/01/16
الهی من همانم بی پناهم
بجز الطافتان راهی ندارم
الهی گاه گاهی یک نگاهی
به این عبده ذلیلت، کن عطائی
الهی من حقیرم،ناتوانم
تویی سرور به این عالم، خدایی
الهی تو رئوفی ، مهربانی
کریمی و رحیمی ، باصفائی
الهی ماندگاری ، نازنینی
تو پوشاننده هر عیب مائی
الهی آمدم دستم بگیری
نیازم را ببین یا رب الهی
خدای مهربانم …
از امروز
تمامی مشکلاتم را با مداد و نعمتهایم را با خودکار مےنویسم
مےدانم که مشکلاتم را با پاک کن مهربانیت
پاک خواهی کرد.
چهارشنبه 96/01/16
قیصر روم برای یکی از خلفای بنی عباس ، در ضمن نامه ای نوشت: ما در کتاب انجیل دیده ایم که هرکس از روی حقیقت، سوره ای بخواند که خالی از هفت حرف باشد، خداوند جسدش را بر آتش دوزخ حرام میکند ، و آن هفت حرف عبارتند از: « ث ، ج ، خ ، ز ، ش ، ظ ، ف »
ما هر چه بررسی کردیم ، چنین سوره ای را در کتاب های تورات و زبور و انجیل نیافتیم ، آیا شما در کتاب آسمانی خود ، چنین سوره ای را دیده اید؟
خلیفه عباسی دانشمندان را جمع کرد، و این مسئله را با آنها در میان گذاشت، آنها از جواب آن درماندند، سرانجام این سوال را از امام هادی علیه السلام پرسیدند.
آن حضرت در پاسخ فرمودند:
آن سوره ، سوره « حــمد » است، که این حروف هفتگانه در آن نیست… پرسیدند: فلسفه ی نبودن این هفت حرف، در این سوره چیست؟
? حضرت فرمودند:
❶حرف «ث» اشاره به «ثبور» (هلاکت)
❷حرف «ج» اشاره به «جحیم» (نام یکی از درکات دوزخ)
❸حرف «خ» اشاره به «خبیث» (ناپاک)
❹حرف «ز» اشاره به «زقوم» (غذای بسیار تلخ دوزخ)
❺حرف «ش» اشاره به «شقاوت» (بدبختی)
❻حرف «ظ» اشاره به «ظلمت» (تاریکی)
❼حرف «ف» اشاره به «آفت» است.
خلیفه ، این پاسخ را برای قیصر روم نوشت.
قیصر پس از دریافت نامه ، بسیار خوشحال شد ، و به اسلام گروید ، و در حالی که مسلمان بود از دنیا رفت.
? شرح شافیه ابی فراس ، مطابق نقل منتخب التواریخ ، ص ۷۹٥…
سه شنبه 96/01/15
امیرالمومنین علی علیه السلام
» اي بنده خدا، در غیبت كسي شتاب مكن، شايد خدايش بخشيده باشد
» و بر گناهان كوچك خود ايمن مباش، شايد براي آنها كيفر داده شوي
» پس هر كدام از شما كه به عيب كسي آگاه است، به خاطر آنچه كه از عيب خود مي داند بايد از عيبجويي ديگران خودداري كند
» و شكرگزاري از عيوبي كه پاك است او را مشغول دارد از اينكه ديگران را بيازارد
? منبع : خطبه ۱۴۰ نهج البلاغه
سه شنبه 96/01/15
لا تخافوا از خدا نشنیده ای؟
پس چه خود را ایمن و خوش دیده ای؟
?بعضی ها ، باجناقشان که ضرر می خورد ، شب پیش عیالشان می نشینند و می گویند : « چون این کار را کرد ، این طور شد.» به تو چه؟! شاید برای زیادی اجر است که داغ اولاد دیده ، همه کسانی که گرفتار می شوند دلیل بر بدیشان نیست…
?هیچ وقت کسی را شماتت نکنید! هر کس گرفتاری پیدا کرد، حق ندارید قضاوت کنید. نگویید که «فلانی که این پشامد برایش اتفاق افتاد به خاطر این است که فلان کار را کرده است.» ما چه می دانیم؟ ما حق نداریم چیزی بگوییم.
?در قیامت از ما سوال می کنند و می گویند: «چنین چیزی نبوده و شما اشتباه کردی، و ما او را به خاطر اینکه بنده ی خوبی بود گرفتار کردیم، شما چه حقی داشتی که چنین حرفی زدی؟» باید جواب بدهی.
?حتی به دلمان هم نباید خطور بدهیم که فلانی چون آن کار را کرد این پیشامد برایش شد. برخی خطورات قلبی هم نوشته می شود ولو به کسی هم چیزی نگفتی، اما همین که در قلبت خطور دادی ، آن را می نویسند. چرا شماتت می کنیم. که فلانی چون بد بود ،این پیشامد برای او اتفاق افتاد. داغ اولاد دید،آتش سوزی برایش شد، مالش از بین رفت ، ما نمی توانیم بگوییم ،باید لال بشویم، حدیث داریم شیعیان ما لال هستند . (یعنی کم حرفند.)
? برگرفته از بیانات آیت الله مجتهدی تهرانی ، در محضر استاد ، اعظم قاسمی ، آیینه مهر ، ص ۵۶ تا ۶۰