✨الهی✨

✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨

 

 بار خدایا ! تاکی میان من و تو ، منی و مائی بود.

منی از میان بردار تا منیت من تو باشد و من هیچ نباشم.

الهی ، تا با توام بیشتر از همه ام و چون با خودم ، کمتر از همه ام .

 

 ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨

 

 

 

مثل آب زلال

 

 

آب، گوارا است و صدای آب هم آرام‌بخش است، اما آبی که زلال باشد، وگرنه آب گل آلود نه گوارایی دارد و نه آرامش می‌بخشد.

من و تو مثل آبیم؛ اگر صاف و صادق باشیم، دیگران در کنار ما به آرامش خیال می‌رسند و در کنار ما راحت و آسوده‌اند و گرنه مایه‌ی رنج آن‌ها خواهیم بود.


و چیزی که آدم را زلال و تصفیه می‌کند تقواست.

تقوا یعنی، نامردی نکن! بی انصاف نباش! حرف کسی را پیش کسی نبر! قرآن از ما همین را می‌خواهد:


«اتَّقُوا اللهَ»
باتقوا باشید

 

? منبع : مثل شاخه های گیلاس:محمد رضا رنجبر

به امید کار خیر وارثان نباشیم

 

 یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ 

 

ای کسانی که ایمان آورده اید! از خداوند پروا کنید و هر کس به آن چه برای فردای(قیامت) خود فرستاده است، بنگرد. باز هم از خدا پروا کنید که خداوند به آنچه انجام می دهید، به خوبی آگاه است.

 

نکته ها

?فرمان تقوا در این آیه تکرار و تأکید شده است که علاوه بر تأکید، می تواند معانی متعدّدی داشته باشد، از جمله:

۱- تقوای اول مربوط به اصل کار و تقوای دوم مربوط به کیفیت آن باشد. 


۲- تقوای اول مربوط به انجام کار خیر و تقوای دوم مربوط به ترک محرمات باشد.


۳- و شاید تقوای اول مربوط به توبه از گذشته و تقوای دوم مربوط به ذخیره آینده باشد.

در روایات می خوانیم: با نیمی از یک دانه خرما، یا اگر ندارید با سخنان خوب، دل هایی را شاد کنید تا در قیامت که خداوند می پرسد: من به تو چشم و گوش و…دادم چه ذخیره ای فرستادی، شرمنده نباشید. زیرا در آن روز بعضی به هر سو می نگرند، ولی ذخیره ای که وسیله نجاتشان باشد از پیش نفرستاده اند.

 

پیامها 

۱- به امید کار خیر وارثان نباشیم، هرکس به فکر قیامت خود باشد.


۲- در آنچه به عنوان عمل صالح ذخیره می کنیم، دقّت کنیم.


۳- محاسبه نفس لازم است.


۴- آینده نگری و عاقبت اندیشی، لازمۀ ایمان است.


۵- تقوا، زمینه محاسبه نفس و محاسبه نفس، سبب رشد و تقویت تقوا است.

 

 

? منابع 

تفسیر نور، ج ۹ ص ۵۵۹
تفسير نمونه ج‏ ۲۳ ص ۵۳۴

خدایا...

 


الهی من همانم بی پناهم
بجز الطافتان راهی ندارم

 

الهی گاه گاهی یک نگاهی
به این عبده ذلیلت، کن عطائی

 

الهی من حقیرم،ناتوانم
تویی سرور به این عالم، خدایی

 

الهی تو رئوفی ، مهربانی
کریمی و رحیمی ، باصفائی

 

الهی ماندگاری ، نازنینی
تو پوشاننده هر عیب مائی

 

الهی آمدم دستم بگیری
نیازم را ببین یا رب الهی

 

خدای مهربانم …

از امروز
تمامی مشکلاتم را با مداد و نعمتهایم را با خودکار مےنویسم 
مےدانم که مشکلاتم را با پاک کن مهربانیت
پاک خواهی کرد.



چرا برای اموات حمد میخوانیم؟

 

قیصر روم برای یکی از خلفای بنی عباس ، در ضمن نامه ای نوشت: ما در کتاب انجیل دیده ایم که هرکس از روی حقیقت، سوره ای بخواند که خالی از هفت حرف باشد، خداوند جسدش را بر آتش دوزخ حرام میکند ، و آن هفت حرف عبارتند از: « ث ، ج ، خ ، ز ، ش ، ظ ، ف »

 

ما هر چه بررسی کردیم ، چنین سوره ای را در کتاب های تورات و زبور و انجیل نیافتیم ، آیا شما در کتاب آسمانی خود ، چنین سوره ای را دیده اید؟

 

خلیفه عباسی دانشمندان را جمع کرد، و این مسئله را با آنها در میان گذاشت، آنها از جواب آن درماندند، سرانجام این سوال را از امام هادی علیه السلام پرسیدند.

 

آن حضرت در پاسخ فرمودند:

آن سوره ، سوره « حــمد » است، که این حروف هفتگانه در آن نیست… پرسیدند: فلسفه ی نبودن این هفت حرف، در این سوره چیست؟

 

?‍ حضرت فرمودند:

❶حرف «ث» اشاره به «ثبور» (هلاکت)
❷حرف «ج» اشاره به «جحیم» (نام یکی از درکات دوزخ)
❸حرف «خ» اشاره به «خبیث» (ناپاک)
❹حرف «ز» اشاره به «زقوم» (غذای بسیار تلخ دوزخ)
❺حرف «ش» اشاره به «شقاوت» (بدبختی)
❻حرف «ظ» اشاره به «ظلمت» (تاریکی)
❼حرف «ف» اشاره به «آفت» است.

 

خلیفه ، این پاسخ را برای قیصر روم نوشت.

قیصر پس از دریافت نامه ، بسیار خوشحال شد ، و به اسلام گروید ، و در حالی که مسلمان بود از دنیا رفت.

 

? شرح شافیه ابی فراس ، مطابق نقل منتخب التواریخ ، ص ۷۹٥…

 

پرهیز از غیبت و عیبجویی

 

امیرالمومنین علی علیه السلام

 

» اي بنده خدا، در غیبت كسي شتاب مكن، شايد خدايش بخشيده باشد

 

» و بر گناهان كوچك خود ايمن مباش، شايد براي آنها كيفر داده شوي

 

» پس هر كدام از شما كه به عيب كسي آگاه است، به خاطر آنچه كه از عيب خود مي داند بايد از عيبجويي ديگران خودداري كند

 

» و شكرگزاري از عيوبي كه پاك است او را مشغول دارد از اينكه ديگران را بيازارد

 

? منبع : خطبه ۱۴۰ نهج البلاغه

هیچ وقت کسی را شماتت نکنید...

 

لا تخافوا از خدا نشنیده ای؟
پس چه خود را ایمن و خوش دیده ای؟

 

?بعضی ها ، باجناقشان که ضرر می خورد ، شب پیش عیالشان می نشینند و می گویند : « چون این کار را کرد ، این طور شد.» به تو چه؟! شاید برای زیادی اجر است که داغ اولاد دیده ، همه کسانی که گرفتار می شوند دلیل بر بدیشان نیست…

 

?هیچ وقت کسی را شماتت نکنید! هر کس گرفتاری پیدا کرد، حق ندارید قضاوت کنید. نگویید که «فلانی که این پشامد برایش اتفاق افتاد به خاطر این است که فلان کار را کرده است.» ما چه می دانیم؟ ما حق نداریم چیزی بگوییم.

 

?در قیامت از ما سوال می کنند و می گویند: «چنین چیزی نبوده و شما اشتباه کردی، و ما او را به خاطر اینکه بنده ی خوبی بود گرفتار کردیم، شما چه حقی داشتی که چنین حرفی زدی؟» باید جواب بدهی.

 

?حتی به دلمان هم نباید خطور بدهیم که فلانی چون آن کار را کرد این پیشامد برایش شد. برخی خطورات قلبی هم نوشته می شود ولو به کسی هم چیزی نگفتی، اما همین که در قلبت خطور دادی ، آن را می نویسند. چرا شماتت می کنیم. که فلانی چون بد بود ،این پیشامد برای او اتفاق افتاد. داغ اولاد دید،آتش سوزی برایش شد، مالش از بین رفت ، ما نمی توانیم بگوییم ،باید لال بشویم، حدیث داریم شیعیان ما لال هستند . (یعنی کم حرفند.)

 

? برگرفته از بیانات آیت الله مجتهدی تهرانی ، در محضر استاد ، اعظم قاسمی ، آیینه مهر ، ص ۵۶ تا ۶۰

آیاقمردر عقرب صحت دارد؟

مردم از قدیم به برخی از تأثیرات نجوم و اجرام آسمانی بر زندگی شان پی برده بودند و احیاناً در برخی از اقوام آن قدر اهتمام به این امور زیاد بود که به سمت و سوی خرافات کشیده شدند.

 

اگر چه چنین تأثیراتی را به طور کلی نمی توان انکار کرد، ولی آن چه از آموزه های اسلامی استفاده می شود آن است که نباید به این امور بیش از حدّ مجاز اعتنا کرده و آن ها را در زندگی خود وارد کرد، به عنوان نمونه در چندین روایت، ائمه (ع) به این موضوع اشاره کرده اند.

 

 

شخصی به امام صادق(ع) عرض کرد: « من به گونه ای در نجوم غرق شده ام که هر گاه بخواهم کاری انجام دهم، آن را با اطلاعات نجومی خود می سنجم، اگر برای آن طالع شر و نحسی دیدم آن را انجام نمی دهم و هر گاه طالع خیر و خوبی برای آن دیدم، شروع به اقدام می کنم. امام فرمود: آیا به آن چه به دست آورده ای اعتقاد داشته و بر طبق آن عمل می کنی؟ عرض کرد: بله، امام فرمود: همه کتاب هایت (کتاب های نجومی) را نابود کن و به این علم عمل نکن.» [1]

 

 

در روایت دیگری امام علی (ع) در پاسخ به مردی که از حضرت خواسته بود، به علت نحوست برخی ایام، در آن روز به جنگ خوارج نرود، فرمود:«   گمان مى‏کنى تو از آن ساعتى آگاهى که اگر کسى حرکت کند زیان نخواهید دید؟ و مى‏ترسانى از ساعتى که اگر کسى حرکت کند ضررى دامن گیر او خواهد شد ؟

 

 

کسى که گفتار تو را تصدیق کند، قرآن را تکذیب کرده است، و از یارى طلبیدن خدا در رسیدن به هدف‏هاى دوست داشتنى، و محفوظ ماندن از ناگواری ها، بى‏نیاز شده است. گویا مى‏خواهى به جاى خداوند، تو را ستایش کنند. چون به گمان خود مردم را به ساعتى آشنا کردى که منافع شان را به دست مى‏آورند، و از ضرر و زیان در امان مى‏مانند.   اى مردم، از فرا گرفتن علم ستاره شناسى براى پیش گویى‏هاى دروغین، بپرهیزید، جز آن مقدار از علم نجوم که در دریا نوردى و صحرا نوردى به آن نیاز دارید، چه اینکه ستاره شناسى( و پیش بینی هایی در رابطه با آینده افراد) شما را به غیب گویى و غیب گویى به جادوگرى مى‏کشاند، و (چنین)ستاره شناسی چون غیب گو، و غیب گو چون جادوگر و جادوگر چون کافر و کافر در آتش جهنم است. با نام خدا ( و با توکل بر خدا) حرکت کنید.» [2]

 

 

البته این مطلب را هم نباید نادیده گرفت که به اعتراف خود منجمین، این گونه برداشت ها ی غیر مادی و حکم های غیبی از حالات نجوم و ستارگان، دقیق و قطعی نیست و فقط مجرد ظن و احتمال است.[3]

 

 

اما بعد از آن که اسلام، مسلمانان را از افتادن در خرافات باز داشت، در برخی از موارد به اموری اشاره کرده است که نوعی اعتراف به دخالت اجرام آسمانی در برخی از امور زندگی انسان ها است، البته روشن است که در این گونه امور فقط باید به مقداری که شرع بیان کرده است، اکتفا شود.

 

در روایتی امام صادق(ع) می فرمایند:« هر کس در هنگامی که قمر در عقرب باشد، مسافرت یا ازدواج نماید، خیری نمی بیند.» [4]

 

 

مى‌دانیم که این گونه روایات در مقام بیان علّت تامّه نیست، بلکه در مقام بیان اقتضاى امکان و احتمال است، لذا فقهاء، سفر و اجرای صیغه ازدواج را در هنگامی که قمر (ماه) در برج عقرب باشد،حمل بر کراهت کرده‌اند. [5]

 

 

بنابراین؛ با توجه به مطالبی که ذکر شد می توان چنین نتیجه گرفت که موضوع قمر در عقرب امری است که بر طبق آن فتوا داده شده است ولی باید در نظر داشت که فتوا ویژه مواردی است که در روایت ذکر شده است (سفر، ازدواج)، و علاوه بر این، حکمی که به آن فتوا داده شده کراهت است نه حرمت، لذا برخی از فقهاء گفته اند: اگر امر اهم مانند اطاعت والدین( مثلاً والدین به فرزند خود در روزی که قمر در عقرب است، دستور سفر دهند) یا حج واجب، با این موضوع تنافی پیدا کند، آن امر اهم مقدم می شود. [6]

 

 

[1] فیض کاشانى، محمد محسن، الوافی،ج 12، ص355، کتابخانه امیر المؤمنین، اصفهان، 1406‍ ق.

 

[2] برگرفته از شماره 10937 (سایت: 10795)،نهج البلاغه، ترجمه دشتی، خطبه 79،ص 127،انتشارات مشهور، قم، 1379 ش.

 

[3] حسن زاده آملی، حسن، دروس فی معرفة الوقت و القبلة، ص 79، دفتر انتشارات اسلامى،قم، 1416ق.

 

[4] ‌کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، ج8، ص 275، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1407‍ ق.

 

[5] امام خمینی، سید روح الله، تحریر الوسیلة، ج‌2، ص 238، مؤسسه مطبوعات دار العلم‌،، قم، بی تا.

 

[6] نجفى کاشف الغطاء، جعفر بن خضر ، کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء، ج4، ص 485، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى ، قم ، 1422 ق.

 

سخت میگذرد چه باید کرد؟

 


از شیخ بهایی پرسیدند:
“سخت می گذرد”
چه باید کرد؟

 

گفت: خودت که می گویی
سخت “می گذرد”
سخت که “نمی ماند"!

 

پس خدارا شکر که “می گذرد” و “نمی ماند".

 

امروزت خوب یا بد “گذشت”
و فردا روز دیگری است…

 

قدری شادی با خود به خانه ببر…
راه خانه ات را که یاد گرفت،
فردا با پای خودش می آید.

 

سیزده بدر!؟!

سؤال

نظر اسلام در مورد سیزده بدر چیست آیا آیین سیزده بدر مورد تایید اسلام است یا خیر ؟

پاسخ

?از دو نظر می توان به مراسم سیزده بدر نگاه کرد؛

۱- اگر مراسم سیزده بدر به عنوان یک رسم بت پرستی و اعتقاد به نحسی سیزده که در اسلام مردود است انجام شود شکی در غلط و ناروا بودن آن نمی باشد .


?آیت الله مکارم شیرازی چنین عرضه می دارد؛

❕«سرچشمه مراسم خرافى سیزده بدر از نظر تاریخى به اصحاب الرس که در قرآن به آن اشاره شده بر مى گردد. به حالات اصحاب الرس در تفاسیر اشاره شده، و در یکى از شرح هاى نهج البلاغه نیز داستان مفصل آن را چنین یافتم؛

?دوازده شهر یا آبادى بود که هر شهر و آبادى به یکى از ماه هاى سال خورشیدى نامیده شده بود . آیین مردم آن شهرها بت پرستى بود. درختان صنوبر را پرستش مى کردند. زیرا صنوبر منبع درآمد خوبى براى آنها بود. روز اول سال، همه مردم از تمام دوازده شهر یا روستا در شهر فروردین جمع مى شدند، و مراسم جشنى داشتند. فردا به شهر اردیبهشت مى رفتند، و در آنجا مراسمى داشتند. روز سوم به آبادى خرداد مى رفتند…، تا به آبادى اسفند که مى رسید، دوازده شهر تمام مى شد؛ روز سیزدهم دسته جمعى از آبادى ها خارج شده، به بیابان ها مى رفتند، و مراسم سیزده و جشن و پایکوبى و آلودگى به انواع مفاسد را در آنجا برگزار مى کردند. بنابراین سیزده بدر سنتى بوده که از بت پرستان باقى مانده است، همانطور که مراسم شب چهارشنبه سورى، که احترامى براى آتش قائل مى شوند، سنّتى از آتش پرستان است.

 

?پاورقی قهرمان توحید ، ص84

?مسائل جدید از دیدگاه مراجع ج1 ص155

 


۲- اما اگر مراسم سیزده بدر به عنوان خارج شدن از شهر و فضای آلوده آن و پناه بردن به دل طبیعت و استفاده از هوای پاکیزه آن و تفریح و استراحت سالم برای شروع مجدد به کار با انرژی و توان کافی باشد بدون آنکه اعتقاد به نحسی سیزده و رسم بت پرستی محرک این تفریح باشد امری ناشایست نخواهد بود .

❕به خصوص اگر این کار همراه با تفکر و اندیشه در حیات مجدد درختان و گیاهان باشد و در نتیجه انسان از حیات آنها درس زندگی بگیرد و به یاد عظمت و قدرت و علم نامحدود خالق آن بیفتد.

?قهرمان توحید ، ص84

 

?خداوند می فرماید:

« بگو در زمین سیر کنید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را به وجود آورده است»

?عنکبوت20

 

? پیامبر گرامی فرمود:

«عاقل ساعات خود را به چهار بخش تقسیم می کند؛ساعتی برای عبادت خداوند و ساعتی برای محاسبه نفس و ساعتی برای تفکر در مخلوقات خداوند و ساعتی برای تفریح و بهره مندی از حلال های خداوند»

?وسایل الشیعه ج16 ص97

?این مضمون از حضرت علی نیز نقل شده است.

?نهج البلاغه حکمت 390

 

?وباز پیامبر گرامی فرمود:

« تفریح داشته باشید همانا من ناراحتم که در دین شما خستگی و بی نشاطی باشد»

?نهج الفصاحه ص259

صلوات خاصه امام هادی علیه السلام


? صلوات خاصه امام هادی علیه السلام ?

 

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَصِيِّ الْأَوْصِيَاءِ وَ إِمَامِ الْأَتْقِيَاءِ وَ خَلَفِ أَئِمَّةِ الدِّينِ وَ الْحُجَّةِ عَلَى الْخَلائِقِ أَجْمَعِينَ اللَّهُمَّ كَمَا جَعَلْتَهُ نُورا يَسْتَضِي‏ءُ بِهِ الْمُؤْمِنُونَ فَبَشَّرَ بِالْجَزِيلِ مِنْ ثَوَابِكَ وَ أَنْذَرَ بِالْأَلِيمِ مِنْ عِقَابِكَ وَ حَذَّرَ بَأْسَكَ وَ ذَكَّرَ بِآيَاتِكَ وَ أَحَلَّ حَلالَكَ وَ حَرَّمَ حَرَامَكَ وَ بَيَّنَ شَرَائِعَكَ وَ فَرَائِضَكَ وَ حَضَّ عَلَى عِبَادَتِكَ وَ أَمَرَ بِطَاعَتِكَ وَ نَهَى عَنْ مَعْصِيَتِكَ فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ وَ ذُرِّيَّةِ أَنْبِيَائِكَ يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ.

 

خدايا درود فرست بر على بن محمد جانشين اوصيا و پيشواى پرهيزگاران و يادگار امامان دين و حجّت بر همه آفريدگان‌ خدايا چنان‏كه او را نورى قرار دادى‌كه مؤمنان به وسيله او روشنى جويند،پس به پاداش شايانت‏ مژده داد،و به كيفر دردناكت بيم داد،و از صولتت برحذر داشت و آياتت را به ياد مردم انداخت،و حلالت را حلال و حرامت را حرام كرد و قوانين و واجباتت را بيان فرمود و مردم را به بندگى‏ات ترغيب نمود و به طاعتت فرمان داد،و از نافرمانى‏ات‏ بازداشت پس بر او درود فرست،برترين درودى كه بر يكى از اوليايت و نسل پيامبرانت فرستادى اى معبود جهانيان‏